دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 5 خردادماه سال 1390

نقد وبررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " عمليات تازه كارها"

"خیلی شفاف تر از گذشته ثابت می شود که بدون شک رهبر ولی وقیح و پاسداران کودتا گر رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی کودتایی ایران بدون هیچگونه عقب نشینی با جدیت تمام تلاش می کنند تا هر طوری شده دست به سلاح هسته ای یابند"

بالاخره مدیر کل سازمان جهاتی اتمی یو کیا آمانو همچون همتایان گذشته ی خود که مجبور به بیان گوشه ای از واقعیات اهداف هسته ای رژیم ضد بشری کودتایی حاکم بر ایران شده است . به خصوص اینکه وضعیت نقض مستمر رئیس جمهور سوریه در مورد کشتار و مجروح نمودن ناراضیان تظاهر کنندگان در سوریه رو به گسترش است که از سوی سازمان ملل محکوم شده است . بعلاوه چون سوریه جزو تنها کشور هم پیمان کشور عربی در خاور میانه حاکمان ایران می باشد . طوریکه سرنوشت ولی وقیح نا مشروع با سر نوشت بشار اسد گره خورده است. پس می بایست نقش وکیل مدافع تسخیری از بشار اسد و مو قعیت متزلزل وی جزو وظایف جارچیان و پادوها وقلمزنان در خدمت ولی وقیح نا مشروع و پاسداران کودتا گر باشد. بنابراین بی دلیل نیست که عضو حزب الله و همکار قلم زن یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری وارد صحنه شده و با معرکه گیری و وارونه گویی دست به اتهام زنی زده است و مدیر کل جهانی آژانس اتمی را مأمور و آلت دست آمریکا متهم کرده است که وی هم همچون یک شاگرد خوب همچون ویکی لیکس است . بنا براین چنین گزارش مشابه در مورد اهداف برامه های هسته ای سوریه بمباران شده و تهدید پروژه ی هسته ای ایران با دفاع از آن داده است :

"تازه ترين گزارش يوكيا آمانو درباره برنامه هسته اي ايران حاوي هيچ اطلاعات ويژه اي نيست اما رويكرد يوكيا آمانو مدير كل ژاپني الاصل و در واقع آمريكايي اين نهاد بين المللي را كاملا آشكار مي كند. آمانو پيش از انتشار اين گزارش هم درباره برنامه هسته اي ايران و هم درباره برنامه هسته اي سوريه ماموريتي از جانب آمريكا دريافت كرده بود كه مي توان ديد مانند يك شاگرد خوب (همانطور كه در اسناد ويكي ليكس به آمريكايي ها قول داده بود) سعي كرده در اين گزارش آن ماموريت ها را انجام بدهد اما اولا به دليل عدم مهارت فاحش (كه در مقايسه با البرادعي كاملا آزاردهنده است) و ثانيا به اين دليل كه واقعيت هاي عيني كاملا در تعارض با ماموريت هاي واگذار شده قرار دارد، كار خود را با حداكثر بي سليقگي انجام داده است"

قلم بر دست با ریسمان آسمان و زمین بهم دوختن و شقایق به گودرز خان پیوند زدن هم چنین با آویزان شدن به شگرد وترفند تبلیغاتی و پرونده سازی وزارت بد نام اطلاعات تحلیل داده است که سر نخ نارضایتی های عمومی نه عملکرد حا کمان و ار ان های سر کوبگر وابسته به حاکمان رژیم ضد بشر در 32 سال گذشته نمی باشند ، بلکه از سوی دشمن بیگانه از جمله آمریکا می باشد . زیرا که محصول بیش از 3 دهه ادعای کاذب و پوشالی با آمریکا کردن و فاش شدن سیاست صدور ترورسم و بحران و ارتجاع به برون مرز ومداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و به خصوص کشور های همسایه ایران می باشد که تشریح آن چنین است :

"آمريكايي ها اكنون و پس از 6 ماه از تحولات منطقه كاملا دريافته اند كه بازنده بزرگ اين تحولات خواهند بود و ايران در راس فهرست بازيگراني است كه از تغييرات ژئوپلتيكي ايجاد شده سود مي برد. اين در زمره بديهيات است كه آمريكايي ها در فكر تدوين پروژه هايي باشند كه يا ايران را به طور كامل از تحولات منطقه غافل كند و يا اينكه لااقل آن را ولو اندكي از تمركز روي اين تحولات بازدارد. ظرف 4 ماه گذشته 5 مورد از اين پروژه ها اجرا شده و همه ناكام مانده است. مورد اول در 25 بهمن 1389 اجرا شد زماني كه آمريكايي ها تصور مي كردند با راه اندازي يك ناآرامي خياباني در تهران مي توانند به تعبير خودشان سياهچاله اي ايجاد كنند كه كل تحولات منطقه را ببلعد. نه فقط اين سياهچاله ايجاد نشد بلكه خبط روز 25 بهمن باعث شد آمريكايي ها بزرگترين سرمايه هاي خود در ايران را كه 20 سال براي پرورش آنها زحمت كشيده بودند به يكباره از دست بدهند. مورد دوم، در 14 مارس رخ داد زماني كه آمريكايي ها تلاش كردند با ايجاد بحران در لبنان و در تنگنا قرار دادن حزب الله از صرف انرژي محور مقاومت براي اثرگذاري در تحولات منطقه جلوگيري كنند. اين پروژه هم به دليل قدرت سياسي و نظامي بلامعارض حزب الله در لبنان ناكام ماند و سقوط دولت حريري به عنوان تنها سرمايه آمريكا در لبنان ضربه اي چنان كاري به راهبرد منطقه اي آمريكا وارد آورد كه هنوز هم اثرات آن باقي است. مورد سوم در سوريه رخ داد. آمريكايي ها با اين تحليل كه به هم ريختن سوريه انسجام ذهني ايران در كنترل تحولات منطقه را زايل خواهند كرد به كمك دولت سعودي همه سعي خود را كردند تا يك ناآرامي وسيع و حتي المقدور خشن در اين كشور ايجاد كنند. علاوه بر اين، تحليل مشترك سيا و موساد كه كدهاي روشني براي آن وجود دارد اين بود كه سوريه تنها كشوري است كه ناآرامي ها در آن اگر موفق شود مي تواند به ايران هم سرايت كند. تنها نتيجه اي كه آمريكايي از توطئه عليه سوريه خواهند گرفت اين است كه دمشق از اين به بعد يك عضو پاي كارتر و مصمم تر در محور مقاومت خواهد بودكه يك بار ديگر در عرصه اي دشوار آزمون پس داده و دوست و دشمن خود را شناخته است. پروژه چهارم در ايران كليد خورد زماني كه تحركاتي مشكوك مبني بر آمريكايي جلوه دادن تحولات منطقه يا ايجاد بحران هاي سياست داخلي آغاز شد. اين تحركات هم كه با اطمينان مي توان گفت مهم ترين هدف آن منفعل كردن ايران در قبال خيزش هاي منطقه بود اكنون كم و بيش كنترل شده است. مورد پنج گزارش آمانوست و تلاش واضحي كه مي توان در آن ديد براي تبديل كردن برخي از بخش هاي تمام شده اين پرونده به مسئله اي جديد به اين اميد كه ايران در قبال تحولات منطقه لااقل اندكي محافظه كارانه تر رفتار كند. پس تا آنجا كه به ايران مربوط است گزارش ماه مه 2011 آمانو را بايد در چنين بستري تحليل كرد.اما در مورد سوريه ماموريتي كه بر عهده آمانو گذاشته شده بود اين بود كه با فراهم آوردن مقدمات ارجاع پرونده اين كشور به شوراي امنيت زمينه اعمال فشار بيشتر به اين كشور فراهم شود. راهبرد آمريكا در قبال سوريه از ابتدا اين بود كه با ضعيف كردن دولت اسد درباره تحولات منطقه بويژه همكاري با ايران در محور مقاومت از آن امتياز بگيرند. دقيقا به همين دليل بود كه رژيم سعودي ظرف 3 ماه گذشته بيش از يك ميليارد دلار براي تقويت درگيري ها در دمشق هزينه كرده است. پس از 3 ماه اكنون آمريكايي ها به اين نتيجه رسيده اند كه احتمال از مسير ناآرامي هاي خياباني قادر به تضعيف اسد به آن ميزان كه لازم مي دانند نخواهند بود و لذا تصميم گرفته اند مسير شوراي امنيت را هم به مسير ناآرامي و اغتشاش اضافه كنندبا در نظر داشتن آنچه تا اينجا گفته شد، تذكر يك نكته درباره گزارش مه 2011 ضروري است:وظيفه مدير كل اين است كه در گزارش هاي نوبه اي خود واقعيت هاي جديد را كه در فاصله گزارش قبلي تا اين گزارش رخ داده گزارش كند. يك نظر اجمالي به گزارش ماه مه كافي است تا آشكار شود كه اين گزارش حاوي هيچ واقعيت جديدي درباره برنامه هسته اي ايران نيست. مدير كل در بخش هايي از گزارش كه به مسائل فني اختصاص دارد يا مشخصات فني كلي برنامه ايران را ذكر مي كند كه پيش از اين هم بارها دقيقا به همين شكل گفته شده و يا اينكه استمرار روند توليد مواد 5/3 و 20 درصد در ايران را گزارش مي كند كه آن هم جز اينكه نشان دهد مجموعه عمليات اطلاعاتي (ترور، عمليات سايبري و تحريم) آمريكا براي كند كردن روند غني سازي در ايران هيچ تاثيري نداشته و غني سازي ايران با آهنگ مستمر و با ثبات در حال پيش روي است واجد نكته جديدي نيست. در بخش حقوقي آقاي آمانو چشم بسته غيب گفته است يعني اينكه دائما سعي كرده ثابت كند ايران قطعنامه هاي شوراي امنيت را اجرا نمي كند در حالي كه اين چيزي نيست كه براي اثبات آن نياز به اين همه تشريفات باشد چرا كه ايران خود قبلا و با صداي بلند بارها گفته است كه قطعنامه هاي شوراي امنيت را غير قانوني مي داند و آنها را اجرا نخواهد كرد"

در ادامه عضو حزب الله یادداشت روز نویس بدون اشاره به موقعیت کنونی شهرام امیری که کجاست وچه می کند . چون هیچ نام ونشانی از وی نیست . همچنین بدون توجه به نقش جاسوسی دو گانه اجرا کردن وی . ولی چون اکنون در دفاع از اهداف هسته ای نیاز به ذکر نام وی می باشد . برای اینکه در بستر اهرم تبلیغاتی دفاع از پروژه ی هسته ای و بی اعتبار کردن گزارش مدیر کل آژانس اتمی برای دفع خطر ضروری است . بهر حال ن قلم بر دست عضو حزب الله لبنان و یادداشت روز نویس آویزان به وی شده تا در دفاع از اهداف هسته ای چنین مدعی شود که اطلاعات فاش شده پیرامون اهداف هسته ای اعتبار ندارد:

"به ياد بياوريد كه در ماجراي شهرام اميري تكنسين ربوده شده ايراني همه تلاش ها اين بود كه آمريكايي ها مي خواستند يك لپ تاپ جعلي را به او تحميل كنند كه آن را از ايران با خود به آمريكا برده است. آمانو در گزارش خود در اين باره هيچ نگفته است كه آيا اطلاعات جديدي كه مي گويد در اختيار دارد از جنس همان چيزهايي است كه مي خواستند به اميري تحميل كنند؟ آمانو كه كاملا روشن است ماموريت دارد دائما تكرار كند خواهان بحث با ايران درباره مطالعات ادعايي است و حتي نامه اي هم در اين باره به دكتر عباسي رييس سازمان انرژي اتمي نوشته در گزارش خود -بر خلاف گزارش قبلي!- ذكري از مداليته توافق شده بين ايران و آژانس در اوت 2007 هم نمي كند. در آن زمان البرادعي نتوانست اجراي مداليته باايران را كامل كند به اين دليل كه آمريكايي ها به او اجازه ندادند جعلياتي را كه نامش را سند گذاشته بودند به ايران نشان بدهد. حالا آقاي آمانو هم نگفته است كه وقتي دم از مذاكره با ايران درباره مطالعات ادعايي مي زند آيا از بزرگترهاي خود درباره ارائه مستندات به ايران اجازه گرفته است يا اينكه بناست او را هم مانند البرادعي سكه يك پول كنند؟! "

در خاتمه اینکه کوشش شده است تا از موضع ضد آمریکایی دفاع از پروژه ی هسته ای شود . غافل از آنکه اعتراف آشکار به سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و کشور های همسایه شده است . همچنین در دفاع از سوریه بعنوان هم پرونده با حاکمان تهران اذعان بر نقش حاکمان تهران در بحران آفرینی های منطقه شده است. به ویژه اینکه اگر چنانچه بشار اسد رئیس جمهور سوریه با کمک و الگو گرفتن از حاکمان تهران در سرکوب قیام کنندگان ناراضی سوری موفق نشود . آنگاه حاکمان تهران با از دست دادن هم پیمان اصلی خود در منطقه وضعیت بحرانی شان خطری و متزلزل تر می شود . بنابراین هدف از اینگونه قلم زنی کردن از موضع اطلاعاتی – امنیی وارونه گویی حوزوی پاسداری به ویژه ضد آمریکایی و متهم نمودن مدیر کل آژانس اتمی به آلت دست آمریکا بودن در دفاع از پروژه ی هسته ای و اهداف آن یعنی تلاش برای دست یابی به سلاح هسته ای می باشد . به خصوص اینکه این دفاع کردن همانگونه که اشاره شد گره به دفاع کردن از سوریه منتهی شده است و مکمل آن بستر سازی مانور تبلیغاتی دادن پیرامون سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز شده است که خیلی شفاف تر از گذشته ثابت می شود که بدون شک رهبر ولی وقیح و پاسداران کودتا گر رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی کودتایی ایران بدون هیچگونه عقب نشینی با جدیت تمام تلاش می کنند تا هر طوری شده دست به سلاح هسته ای یابند .

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900305/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 5 خردادماه سال 1390

عمليات تازه كارها (يادداشت روز)