دروغ نامه ی کیهان 3 شنبه 27 اردیبهشت ماه 1390

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " جي پي اس خاموش "

"آیا این رژیم ضد بشری نا مشروع کودتایی مهار و اصلاح نا پذیر که سخت در گیر جنگ قدرت و ثروت و حذف با توطئه و اتهام و تهدید و سناریوی می باشد و برای بقای ننگین خود بشدت کوشش می کند تا به سلاح هسته ای دست یابد. اعتبار و مشروعیت دارد و آیا با زهم می بایست لحظه در مبارزه برای تغییرات دمکراتیک در ایران درنگ نمود؟"

هم لهجه سربازجو پاسد ار حسین شریعتمداری بدون اینکه بگوید که مگر از یاد رفته است که چگونه خمینی شیاد اعتراف کرد که بنی صدر و قطب زاد ه و ابراهیم یزدی را بیش از 20 سال است که می شناسد؟ یا اینکه مگر فراموش شده است که چگونه نامزدی ریاست جمهوری مسعود رجوی رد شد. چون فتوا داده شد کسی که به قانون اساسی رأی نداده است حق نامزد ریاست جمهور شدن ندارد تا که شرایط پیروزی بنی صدر هموار گردد ؟ اما اکنون بدون توجه به اینکه چگونه از پاسدار گماشته احمدی نژاد با صفت مردمی و اصول گرا بودن و عنوان رجایی دوم یاد می شد تا جایی که این تشبیه و قرینه سازی مورد انتقاد همسر رجایی واقع شد . از سوی دیگر با نایده انگاشتن موضع گیری های حمایتی جانشین خمینی شیاد ولی وقیح که از پاسدار گماشته احمدی نژاد و دولت وی کرده است . آنچنان که برای اینکه رقبایش از صحنه ی رقابت حذف شوند و رژیم ضد بشری یک پایه گرد.به خاطرش طرح دو فقره ی تقلبات رأی سازی در دو نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی – انتصاباتی – تقلباتی طراحی و اجرا شد. اما اکنون پس از اینکه پاسدار گماشته حکم عزل وزیر ترور و جاسوسی امور خارجه منوچهر متکی رادر شرایطی که وی در مأموریت کشور های آفریقایی بسر می برد به دست وی داده شد در صورتی که وی مورد تأئید رهبر لوطی جماران بود . اما ولی وقیح در آن زمان دندان بر روی جگر نهاد و اقدامی نکرد .تا اینکه پس از عزل وزیر بد نام اطلاعات آخوند طوطی صفت حیدر مصلحی که از سوی پاسدار گماشته احمدی نژاد انجام گرفت . ولی وقیح موقعیت مناسب کسب کرد تا تلافی نماید . پس واکنش اعتراضی نشان داد و با چتر مصلحت دست به اقدام قانون شکنانه زد و این وزیر معزول را ابقاء نمود. پس از آن همه چیز علیه ی پاسدار گماشته احمدی نژاد چرخیده است . زیرا که وی مقابل اقدام ولی وقیح نا مشروع دست به اعتراض زد و مدت 11 روز در خانه بست نشست . از آن پس هر روز سپری شده است هم شکاف و هم اختلاف میان ولی وقیح و حامیانش همراه با تهدید و توطئه و پرونده سازی کردن در همه سطوح با پاسدار ر ئیس جمهور احمدی نژاد و یاران نزدیک وی بیشتر شده است . در همین رابطه است که حامیان سینه چاک پاسدار گماشته احمدی نژاد و دولت اصول گرای ساده زیست مدعی عاشق خدمتگزاری به مردم ایران اکنون نه پشتیبانان سابق شان پشت کرده اند ، بلکه از پشت به وی خنجر می زنند و از رو برو تیغ کشی برایش می کنند . از جمله قلم بر دستان یادداشت روز نویسان دروغ نامه ی کیهان است . طوریکه اکنون هم لهجه ی پاسدار شکنجه گر حسین شر یعتمداری با مثال زدن بنی صدر و محمد علی رجایی نظر خمینی شیاد نسبت به این دونفر هم چاشنی کرده است. صد البته با به ر خ کشیدن عاقبت وسر نوشت این دو موقعیت پاسدار گماشته احمدی نژاد مورد ارزیابی قرار داده است. بهر حال قلم بر دست هم لهجه ی پاسدار گماشته احمدی نژاد با شیوه ی خود زنی کردن پاسدار گماشته احمدی نژاد با بنی صدر را مقایسه کرده است و از 5 صفات مؤمن نام برده است غافل از آنکه هیچیک از این صفات نا مبرده که در توصیف وتشریح شان گریز به صحرای کرلا زده است تا ولی وقیح نا مشروع را خیلی بالاتر از آنچه هست بنشاند . در صورتی که مردم معترض ایران در هر فرصتی که کسب می کنند دست به تظاهرات می زنند و پژواک فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح سر می می دهد . بهر صورت 5 صفات یاد شده در مورد مؤمن نه اینکه هر گز شامل حال رهبر لوطی جماران و سایر مسئولان رژیم ضد بشری نا مشروع کودتایی از 32 سال پیش تا کنون نمی شود که برعکس است که مدعی قلم بر دست یادداشت روز نویس در توضیح مقایسه ای میان بنی صدر و رجایی بسط و تعمیم داده است و در ادامه پاچه ی مخالفان و رقبای مغلوب را نیز گرفته است تا اینکه این چنین به شکاف میان لوطی جماران نشین با عنترش پاسدار گماشته احمدی نژاد با تعیین و ترسیم کردن برتری جایگاه ولایت وقیح رسیده که فتوا داده اطاعت از وی بر همگان واجب است :

"دو نام و دو مرام. يكي سيد ابوالحسن بني صدر و ديگري محمدعلي رجايي. با هم آمدند، چند ماه دير و زودتر. فاصله پايان رياست جمهوري آن دو 3 ماه نشد. از اواخر خرداد 1360 كه بني صدر خلع شد تا 8 شهريور همان سال كه شهادت، نقطه پايان بر رياست جمهوري رجايي گذاشت، 70 روز هم نمي شود. خداوند آن دو را با هم آزمود. رجايي با وجود اختلاف سليقه، بني صدر را برادر مي خواند و بني صدر در مقابل، رجايي نخست وزير را كوچك مي شمرد. «سيد ابوالحسن» پر از باد نخوت بود و خود را با هوش و فراست مي يافت و به حدود 11 ميليون رأي كه مردم به نام وي در صندوق ها ريخته بودند، فخر مي فروخت. اما «محمدعلي» كه بر قلب قريب 13 ميليون ايراني نشسته بود، مي گفت مدام به يادم بياوريد من همان دستفروش و معلم هستم. يكي مجسمه غرور متراكم و ديگري تمثال درخشان فروتني. اولي تير توهم در شقيقه خويش نواخت و سقوط كرد. و دومي چون از توهم ابا داشت و صاحب نگاه تيزبين شده بود، مغضوب اشقيا شد. امام خميني دو تعبير را درباره بني صدر و رجايي به كار برد. درباره بني صدر فرمود «به اين آقا گفتم بعضي از افراد كه دور تو جمع شده اند، گرگ هايي هستند كه تو را به فنا مي دهند، گوش نكرد». اما درباره رئيس جمهور مكتبي كلامي به غايت حكميانه و ژرف فرمود «بعضي ها عقلشان بيشتر از علمشان است. آقاي رجايي از شخصيت هايي است كه عقلش بيشتر از علمش است». بني صدر تقابل و تضاد و تاختن در بن بست را برگزيد و با مغز به ديوار ملت و نظام كوبيد چون دچار سوءتفاهم و بد ديدن و خيال و وهم شده بود. و اندرز خيرخواهان را نشنيد، چون گوشش پر بود. اتفاقي در او رخ داده بود كه اندرزها را بي قدر مي شمرد.. 1-حق 2-عدل 3-عقل 4-تقوا 5-مروت. كدام مؤمن است كه شيفته اين پنج گوهر تابناك نباشد. برخي اناالحق گفتند در حالي كه شيطان پرستي مي كردند. ادعاي عدالت و تقوا داشتند اما به جمل و نهروان ختم شدند و مقابل امام عدالت ايستادند. از مردي و مردانگي مي گفتند و سر بزنگاه ناجوانمردي كردند. همان ضمانت هاي ايمان فرمودند «هركس از فقيهان، نگاه دارنده نفس و حافظ دين و مخالف هوا و مطيع امر مولاي خويش بود، پس بر عموم واجب است كه از او تبعيت كنند خود را مي فريبد هر كس كه ادعاي محبت اهل بيت كند اما به ولايت فقيه برنگردد. تقوا و عدالت منهاي ولايت، تقوا و عدالت معوج خوارجي و طالباني و سلفي مي شود. و خرد منهاي ولايت، از سياست بازي هاي عرفي امويان و عباسيان و... مجاهدين خلق و نهضت آزادي و حزب خلق مسلمان و باند مهدي هاشمي و برخي احزاب دولت ساخته دهه هاي اخير سردر مي آورد. هر مقرّي غير از قرارگاه ولايت، مقرّ شيطاني خواهد شد ولو تابلوي عقلانيت و عدالت و حقانيت و مهدويت(!) و تقوا و تهجد و خدمت و جمهوريت و مردم داري داشته باشد.بي ولايتي، لوچي عقل و تقوا و عدالت خواهي و مردم سالاري مي آورد. در اين صورت به اعتبار 11 ميليون يا 18 ميليون يا 20 ميليون رأي اعتباري، خيال مي كني «خاتميت» نقض شده و پيامبري تازه مبعوث گشته كه آن هم تويي! و بهتر از همه مي فهمي، نشانه اش هم صندوق هاي انباشته از رأي به نام تو. روزگاري معناي «پيام دوم خرداد را نگرفته اي»، اين بود كه خونت هدر است. اما حالا كجاست آن غوغا؟ و كجاست آن چماقداري چماقداران براي بني صدر؟! بپرسيد، اگر بني صدر يك كلمه خوبي درباره رجوي- كه روزي رفيق گرمابه و گلستان هم بودند- گفت؟ از دختر بني صدر بپرسيد كه به عقد مسعودخان درآمد، تا رجوي داماد او باشد. نه، بپرسيد از همين ميرحسين و شيخ مهدي خودمان كه خيال مي كردند، اگر گردي بر قبايشان بنشيند، لاف زنان يقه چاك مي زنند و قيامت مي كنند. امان از توهم و امان از ديدگاني كه مغشوش مي بينند يا به خيانت گزارش مي دهند! امان از رفيق و مشاور بد! و امان از جان در تمنا و خيال تنيده كه چون خود مهياست، اطرافيان نيز بر قطر تارهاي تنيده او مي افزايند! در دوستي و دشمني و رقابت و رفاقت و عداوت، اندازه را با تراز ولايت نگه داري. اين عين مصلحت و منتهاي عقلانيت است"

در خاتمه اینکه وقتی در رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی کودتایی حاکم بر ایران بیش از 32 سال است که دین ابزار قدرت و ثروت و خفقان و سانسور و عوامفریبی وسیله ای برای متهم وحذف کردن مخالفان و منتقدان شده باشد. به خصوص که سنگ بسته و سگ هم رها شده است تاکه پارس کنان به سوی هر انسان آزاده و منتقد و مخالف و دگر اندیش و رقیب که دربست تسلیم نا شده و لبیک گوی ولی وقیح نا مشروع نمی باشدکیش داده شود . از طرف دیگر در رژیم عوامفریب دین فرو نا مشروع ضد مردمی فضا برای مداحان و مرثیه خوانان ونوحه گویان متملق و چاپلوس نیز فراهم شده است تا که بطور سیستماتیک با تعریف و تمجید و ستایش گری از رهبر ولی وقیح نامشروع کنند. مهمتر اینکه این بله قربان گویان ولی وقیح نه نوکر بادمجان چپ و راست در حال پشتک وو ارو زدن و کتمان نمودن حقیقت و وارونه و هذیان گویی می باشند و برای شان مهم نیست که چگونه با سر عت دچار دگر دیسی و چرخش می شوند و فرصت طلبانه با فراموش کردن حمایت گذشته شان از رئیس جمهور طرد و نفرین شده که تا حال ادامه داشته است نا دیده می گیرند و سریع به ولی نعمت و ارباب سابق لگد پرانی می کنند و برای ارباب بزرگتر خوشرقصی می کنند ودست به هنر نمایی حوزوی – پاسداری نشان دادن نمایش جای دوست و دشمن می زنند. آیا این رژیم ضد بشری نا مشروع کودتایی مهار و اصلاح نا پذیر که سخت در گیر جنگ قدرت و ثروت و حذف با توطئه و اتهام و تهدید و سناریوی می باشد و برای بقای ننگین خود بشدت کوشش می کند تا به سلاح هسته ای دست یابد. اعتبار و مشروعیت دارد و آیا با زهم می بایست لحظه در مبارزه برای تغییرات دمکراتیک در ایران درنگ نمود؟

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900227/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان 3 شنبه 27 اردیبهشت ماه 1390

جي پي اس خاموش (يادداشت روز)