روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 14 اردیبهشت 1390

" نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " ابهاماتي مهمتر از سرنوشت بن لادن"

"اگر هم واقعیت داشته باشد بن لادن کشته شده است که چاشنی تبلیغات ریاست جمهوری اوباما در آمریکا می با شد . ولی چون اندیشه ی تروریستی بن لادن در ایران حاکم است . خطر نه بر طرف نشده که همچنان ادامه دارد و تهدید می کند"

بر اساس رسم و رسوم همیشگی سر مقاله نویس که همیشه بطور خود خواسته و ولی وقیح گونه رسالت نمایندگی و وکیل مدافع ملت های منطقه می شود .به خصوص سخنگویی کشور های همسایه رابر عهده داشته است واز موضع حاکم فتوا علیه ی رهبران کشورهای منطقه و له رژیم ضد بشری حاکم بر ایران صادر و تعیین و تکلیف برای شا نموده است و رهنمود یا دستور العمل ترسیم کرده است . اکنون بدلیل پخش خبر کشته شدن بن لادن در عملیات تهاجمی هلی بردی آمریکا در پایتخت پاکستان موجب شده است تا که سر مقاله نویس فرجه ی تبلیغاتی مناسبی علیه ی این موضوع نسبت به آمریکا و عربستان و القاعده و طالبان داشته باشد ودر این رابطه اتخاذ سیاست کند و موضوع کشته شدن بن لادن را آنگونه که خود خواسته از موضع ضدیت با آمریکا و عربستان تحلیل و تفسیر نماید . البته هنوز فراموش نشده است ولی وی بدون اینکه لب گشاید و کلامی بگوید که چگونه پس از اشغال نظامی افغانستان رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران خطاب به بوش رئیس جمهور وقت آمریکا گفت که اگر چنانچه همکاری ما با آمریکا در اشغال نظامی افغانستان نبود . در افغانستان هنوز هم طالبان بر سر قدرت بود .همچنین از یاد نرفته است که غرب به خصوص آمریکا با حاکمان رژیم ضد بشری نا مشروع ایران از طالبان و القاعده علیه ی روس ها در افغانستان علیه ی روس ها برای به سقوط کشانیدن شو روی سابق استفاده کردند. ولی اکنون هر دو کشور ایران و آمریکا ادعای ضد ظالبان و القاعده دارند و وانمود می کنند که مخالف بقدرت رسیدن القاعده و طالبان درکشورهای منطقه هستند. به خصوص اینکه قیام های ضد دیکتاتوری منطقه اوج گرفته است و می بایست پاسخ تبلیغات سرهنگ قذافی داده شود که اعضای القاعده در لیبی حضور دارند امکان قدرت گرفتن القاعده در این کشور و منطقه وجود ندارد. بهر حال سر مقاله نویس در محور بن لادن و کشته شدن وی چنین قلم فرسایی کرده است :

"ماجراي مرگ "اسامه بن لادن" همانند زندگي پررمز و رازش از تناقضات و ابهامات فراواني برخوردار است كه سير تحولات مرتبط با وي را در شرايط پيچيده‌اي قرار داده است. بن لادن، يك سرمايه‌دار سعودي بوده و از ارتباط نزديك و هميشگي با مراكز قدرت در رياض و واشنگتن، بهره‌هاي فراواني برده است. وي قرار بود رابط آمريكا (سيا)، سعودي‌ها و شبكه اطلاعاتي ارتش پاكستان (آي اس آي) براي عضوگيري و تربيت نيروهاي چريكي عليه اشغالگران ارتش سرخ باشد اما براي نمونه حتي يك گلوله هم به سوي اشغالگران شليك نكرد و در عوض به عضوگيري به منظور نقش آفريني در فرداي پيروزي پرداخت"

سرمقاله نویس پس از روضه ی مبسوط ضد بن لادن و القاعده و طالبان و آمریکا و عربستان و پاکستان خواندن در ادامه بدون آنکه در موردسابقه ی همکاری پاسداران فاشیستی در اقدامات تروریستی با اعضای القاعده در عربستان و عراق توضیح دهد . همچنین به همکاری با طالبان در افغانستان زیر چتر با آمریکا مبارزه کردن اشاره ای نماید . یا اینکه سخنی از ن پناه دادن به برخی از اعضای بن لادن در ایران بگوید که این اقدام چه ربطی به ادعای ضد القاعده کردن وی می باشد ؟ اما عجیب است سر مقاله نویس با فرا فکنی کردن اکنون از موضع ضد آمریکایی و عربستان و پاکستان محور القاعده و طالبان چنین ادعا کرده است :

"طبيعي‌ترين دستاورد اين اقدامات مشترك آمريكا، پاكستان و عربستان، شكل گيري "طالبان" و "القاعده" بود كه در مدت كوتاهي توانستند نيروهاي جهادي افغانستان را به حاشيه برانند و خود، قدرت مركزي كابل را در اختيار بگيرند. اينكه حاكميت طالبان بر كابل توسط هيچ كشوري جز پاكستان و عربستان به رسميت شناخته نشد و حتي آمريكا جرات اعلام پذيرش آنها را نداشت، بزرگترين ضربه حيثيتي بر پيكره طرح مشترك آنها بود ولي به نظر مي‌رسد تلاش آمريكا براي تقابل با طالبان و سقوط حاكميت آنها، دلايل كمتري دارد كه هنوز هم در پرده ابهام است.حتي اكنون هم اطلاعات منتشره توسط آمريكا و پاكستان، در تناقض است و به شدت ابهام دارد. آمريكا مدعي است با همكاري پاكستان دست به نابودي "بن لادن" زده ولي بيانيه رسمي پاكستان چنين ادعائي را رد مي‌كند و مي‌گويد آمريكا مستقلاً وارد عمل شده است. اما در عين حال پاكستان درخصوص اقدامات نظامي و تهاجمي ارتش و نظاميان آمريكائي در عمق خاك خود، اعتراضي نكرده و سكوت اختيار كرده است كه خود جاي تعجب دارد.فشارها بردوش اوباما فقط از جانب رقباي سياسي در جناح جمهوريخواهان نيست بلكه حتي دمكرات‌ها نيز وي را رئيس جمهوري ضعيف، ناتوان و ناكام ارزيابي مي‌كنند. اوباما حتي در مقياس شخصي هم دقيقاً مضحكه شده و محل تولد، ريشه‌هاي اجدادي، انديشه‌ها و برنامه‌هايش به شدت مورد سؤال قرار گرفته است. اشتياق اوباما به اين اطلاع رساني ديرهنگام پس از 10 سال جنگ در افغانستان براي نابودي "بن لادن"، گواه جدي‌تري براي اثبات ضعف و ناتواني اوست كه بعنوان رهبر يك كشور مدعي ابرقدرتي، به جائي رسيده كه حتي مرگ يك نفر را هم سعي دارد شادمانه به نام خودش ثبت كند. اگر مرگ "بن لادن" افتخار محسوب مي‌شود، نومحافظه كاران به اوباما اجازه نمي‌دهند آنرا به نام خودش تمام كند..حتي رقص و پايكوبي تصنعي در خيابانهاي نيويورك هم يك قدرت نمائي از جانب نومحافظه كاران تلقي مي‌شود كه در آخرين روزهاي قبل از كناره گيري "رابرت گيتس"، توانسته‌اند لبخند شادي را به ساكنان نيويورك باز گردانند و ظاهراً انتقام ماجراي 11 سپتامبر را از بن لادن بگيرند.با اينحال، آيا اوباما، دستيارانش و حتي نومحافظه كاران حاضرند حقايق پشت پرده را به اطلاع مردم آمريكا برسانند؟ آيا كسي به افكار عمومي در مقياس جهاني اعلام مي‌كند كه طالبان و القاعده هنوز هم جزو زيرمجموعه‌هاي "سيا" تلقي مي‌شوند و حقوق بگير آمريكا هستند؟عكس منتشره از "بن لادن" با دستكاري‌هاي كودكانه در عكس‌هاي قبلي به دست آمده و حتي متحدين آمريكا در نيروهاي ائتلاف را نيز متقاعد نكرده است. اطلاعات منتشره پيرامون محل اختفاي "بن لادن" و جزئيات حمله نظامي و چريكي به وي با اطلاعات قبلي تطبيق نمي‌كند و اساس اطلاع رساني در اين زمينه را به زير سؤال برده است.بوش كوچك وعده داده بود افغانستان را "مطابق الگوي ژاپن" خواهد ساخت. ولي امروزه نام افغانستان در پرتو طرح‌هاي مشترك آمريكا و انگليس با كشت، توليد، توزيع و قاچاق مواد افيوني مترادف است. امروزه نظاميان آمريكا و انگليس، اصلي‌ترين گردانندگان شبكه‌هاي قاچاق مواد مخدر افغانستان هستند كه از اين بابت بهره‌هاي نجومي برده و مي‌برند. آيا واشنگتن حاضر است به اين بازي رسوا خاتمه دهد؟ تكليف غرامت جنگي و پيگيري سرنوشت ملتي كه تعمداً قرن‌ها به عقب رانده شده، چه خواهد شد؟ اينها و صدها سؤال مهم ديگر، قطعاً حياتي‌تر از سرنوشت بن لادن هستند كه هنوز هم در چگونگي مرگ وي ترديد وجود دارد"

در خاتمه دیگر ابهامی باقی نمانده است که ترفند ضد آمریکایی که از اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 در تهران شروع شد و به شیوه های گو ناگون پیرامون اهداف مشخص ادامه داده شده است .چه نقشی در حذ ف مخالفان و رقبا و منتقدان و خفه کردن صدا های اعتراضی و بقای رژیم ضد بشری داشته است . همچنین این تا کتیک چه کار بردی در ارتقای سیاست صدور تروریسم به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه با چاشنی کردن شعار اسرائیل نا بود با ید گردد داشته است. از سوی دیگر همین سیاست تا کتییکی ضد آمریکا یی حاکمان تهران موجب حضور نظامی آمریکا در منطقه و تسلط بر منابع و ذخایر نفتی آن داشته است . طوریکه همین سیاست تهدید جنگی و مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه سبب شد تا که افغانستان و عراق اشغال نظامی شود . چونکه بر نده ی نهایی اش در منطقه رژیم ضد بشری نا مشروع حاکم بر ایران بوده است . برای اینکه دو دشمن طالبان و صدام حسین سقوط کردند . حال گذشته از اینکه پاسداران هم با القاعده در عراق و هم با طالبان در افغانستان بر ای نا امن وبی ثبات کردن این دو کشور همکاری نزدیک داشته اند . زیرا که هدف هم عبور از بحران بوده است . هم کاستن فشار مخالفت جهانی با پروژه ی هسته ای و تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای می باشد. . البته اشتباهی که آمریکا در زمان بوش مرتکب شد همین اشغال نظامی افغانستان و عراق بود . چونکه شرایط بطور دربست به نفع حاکمان تهران تمام شد . یعنی بر خلاف ادعای ظاهری که گفته می شد اشغال نظامی دو کشور موجب کنترل رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی حاکم بر ایران می باشد . ولی موجب تقویتش شد . آنگونه که قیام های ضد دیکتاتوری منطقه حاصل همین سیاست غلط آمریکا می باشد . چونکه به جای تضعیف کانون بحران در منطقه با اقدامات نظامی آمریکا و توی لیست سیاه تروریست گذاشتن مخالفان اصلی حاکمان تهران موجب تقویت کانون بحران منطقه در تهران شده است . بهر حال تازه اگر هم واقعیت داشته باشد بن لادن کشته شده است که چاشنی تبلیغات ریاست جمهوری اوباما در آمریکا می با شد . ولی چون اندیشه ی تروریستی بن لادن در ایران حاکم است . خطر نه بر طرف نشده که همچنان ادامه دارد و تهدید می کند.

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900214/13900214_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html.

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 14 اردیبهشت 1390

ابهاماتي مهمتر از سرنوشت بن لادن