روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی چهار شنبه 16 دی ماه 1388
نقد و بررسی سرمقاله ی روزی نامه جمهوری " جنگ قدرت در ساختار رژيم صهيونيستي"
"مقایسه تلویحی اقدامات مشابه نخست وزیر اسرائیل و پاسدار گماشته احمدی نژاد با هم "
فضای سانسور و خفقان وممیز گری و اخطار دادن به مطبوعت و تعطیلی و توقیف مطبوعات در رژیم کودتائی نامشروع و ضد مردمی حاکم بر ایران آنگونه شده است که گاهی می بایست با شیوه ی فلسفی به در گفتن تا دیوار بشنود. یا اینکه از موضع فر افکنی و وارونه گوئی خبر رسانی کرد و به مخاطبان تفهیم کرد که اوضاع چگونه است و داستان یا منظور چیست؟ مثلاً به این "عنوان جنگ قدرت در ساختار رژیم صهیونیستی" سر مقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی توجه کنید و آن را با شرایط حاکم بر ایران مقایسه کنید به خصوص وقایع و اتفاقات رخ داده شده در 7 کماه گذشته آنگاه در نظر بگیرید که چه موضوعی در ذهن بر جسته می شود؟ مگر جز این است که هم جنگ قدرت و ثروت و حذف رقیب در جا در ذهن خطور می کند . هم اینکه از سوی دیگر پرسش تکمیلی ذهن را مشغول می کند که چه دلیل دارد که سر مقاله نویس موضوع مشابه داخلی را فراموش کرده و به سراغ جنگ قدرت در ساختار رژیم صهیونیستی برود ؟ با این اختلاف که بر جسته کردن این موضوع و دامن زدن به آن نوعی بازی تف و تاق و ریش برای سرمقاله نویس هم می باشد . زیرا که رقابت قدرت در اسرائیل هرچه باشد هر گز نمی تواند شبیه آنچه باشد که در 31 سال گذشته در حاکمیت آخوند ها و پاسداران رخ داده است . به ویژه اینکه هیچگونه شباهتی هم نمی تواند به و قایع و رخد اد های 7 ماه گذشتته در ایران در اسرائیل داشته باشد که پس از نمایش خیمه شب بازی کودتای تقلباتی 2 خرداد به وقوع پیوسته است.
البته گذشته از اینکه منظور و هدف سر مقاله نویس منظور از انتخاب این تیتر برای سر مقاله اش بطور تلویحی مقایسه میان اقدامات و رفتار پاسدار گماشته احمدی نژاد با نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل می باشد. همینطور پرداختن به این موضوع ادامه ی همان سیاست صدور تر وریسم و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امورداخلی سایر کشور های منطقه است . به خصوص با حمایت تا کتیکی از حزب الله لبنان و حماس و اشک تمساح برای فلسطینیان ریختن هدف تحریک کردن و ترغیت نمودن حماس و حزب الله لبنان به اقدام پرتاب موشک بدرون خاک اسرائیل و راه اندازی جنگی دیگر به جای تقویت روند مذاکرات صلح در خاور میانه می باشد. بنابراین آویزان شدن به فلسطین فقط بهانه ای برای دخالت گری در امور داخلی مسائل فلسطین و تلاش به در گیری و نزاع و اختلاف میان ساف و حماس و نا آرام ساختن و بی ثبات و نا امن کردن منطقه برای حضور پاسداران و داشتن اهرم باج گیری و چانه زنی مذاکرات هسته ای در راستای هدف دسترسی به سلاح هسته ای می باشد. جالب است سر مقاله نویس از یک سو که تأکید بر نقش نتا نیاهو مبنی بر از هم پاشانیدن خزب کادیما لیونی کرده است . از طرف دیگر اعتراف کرده است که طراحی جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان و 22 روزه ی حماس با اسرائیل که از سوی لوطی جماران و پاسداران طراحی و اجرا شد . این چنین موجب شکست حزب کادیما و لیونی و پیروزی نتا نیاهو شد :
"در واقع همه چيز به پيامدهاي جنگ 22 روزه باز مي گردد كه ايهود اولمرت نخست وزير جنگ افروز رژيم صهيونيستي از حزب « كاديما » طي دوره حاكميت در 2 جنگ عليه حزب الله لبنان و غزه با شكست خفت باري مواجه شد و تزيپي ليوني وزير خارجه ناكام رژيم صهيونيستي پس از « اولمرت » رياست حزب كاديما را برعهده گرفت . اگر چه « ليوني » امتياز بيشتري براي دريافت حكم نخست وزيري داشت ولي در پرتو 2 شكست عمده صهيونيست ها در خلال جنگهاي 33 روزه و 22 روزه « شيمون پرز » رئيس رژيم صهيونيستي ترجيح داد سكان دولت را در اختيار فرد ديگري از حزب رقيب بگذارد تا بلكه پيامدهاي شكست « كاديما » بر دولت جديد كمتر سنگيني كند"
سرمقاله نویس در دنباله با سیاست دست پس کردن و با پا پیش کشیدن پیشنهاد طرح آشتی نتانیاهو به رقیب خود لیونی و حزب کادیما پرداخته است و نتیجه گرفته است هدف از این پیشنهاد منحل کردن حزب کادیما و حذف کامل لیونی از صحنه است . زیرا که نخست وزیر اسرائیل عمدا ًیک تند روی دست راستی را وزیر امور خارجه کرده است تا دستآورد های دوران لیونی با فسطینیان را از هم ببرد . البته در اینجا سر مقاله نویس خواسته است که با یک تیر دو نشان بزند . یعنی منظورش پیشنهاد طرح آشتی ملی رفسنجانی و عسگر اولادی و مهدوی کنی و پا سدار لاریجانی و ولایتی به پاسدار گماشته احمدی نژاد و پاسداران کودتا گر می باشد که نه اینکه پذیرفته نشد، بلکه با تقویت رحیم مشائی در کابینه همان اقدام مشابه نتا نیاهو با وزیرخارجه کردن یک تند روی دست راستی را دنبال کرده است. گر چه در پایان نتیجه گیری کرده است که اینگونه ادامه ی جنگ قدرت دراسرائیل منجر به تضعیف اسرائیل می شود که از قدرت تهاجمی و تدافعی اش کاسته می شود . ولی از طرف دیگر منظور این است تا که تفهیم کرده باشد نقش پاسدار گماشته احمدی نژاد در کابینه ی حکومت کودتائی پاسداری اینگونه می باشد . بهر حال تحلیل و تشریح مقایسه ای سر مقاله نویس محور جنگ قدرت در اسرائیل با برجسته کردن دو جنگ 33 و 22 روزه با اسرائیل این چنین است :
" الف ـ نتانياهو با وارد ساختن افراطيوني همچون « آويگدور ليبرمن » به كابينه اش آنچنان فضاي بحراني و غيرقابل توجيهي ايجاد كرده كه « ليوني » مايل به حضور در كنار وي نيست . با اينحال اين نفرت عميق دو طرفه است و « ليبرمن » هم فقط با اين شرط وارد دولت نتانياهو شده كه حزب كاديما قطعا وارد ائتلاف نشود. ب ـ نتانياهو با دعوت از ليوني در واقع مايل به واگذاري پست هاي كليدي به حزب « كاديما » نيست بلكه سعي دارد با ارائه سمت هاي بي ارزش و كم اهميت اين حزب وشخص ليوني را « تحقير » كند. ج ـ نتانياهو با پيشنهاد ائتلاف مايل است خود را « طرفدار همكاري » و ليوني را « مخالف همكاري » معرفي كند و با دامن زدن به اختلافات درون حزب كاديما از همين ابزار به عنوان اهرم فشار عليه ليوني در مسير فروپاشي حزبش بهره گيري نمايد. هدف نتانياهو اينست كه اعضاي ارشد حزب « كاديما » را عليه « ليوني » بشوراند و آنها را به سمت « انشعاب حزبي » يا حتي « فروپاشي حزب كاديما » بكشاند. البته نتانياهو بر روي نكات حساسي متمركز شده و سعي دارد جنگ قدرت را در لايه هاي مختلف حزب « كاديما » عملياتي كند. واكنش ها و پيامدهاي اين زورآزمائي به خوبي نشان مي دهد كه وي در انجام اين امر و پيگيري اين هدف موفقيت هاي زيادي كسب كرده و حزب كاديما تا فروپاشي كامل فقط يك گام ديگر فاصله دارد. فروپاشي قريب الوقوع « كاديما » وحذف هميشگي « تزيپي ليوني » البته در كريدورهاي قدرت با استقبال مواجه مي شود ولي درس عبرتي براي تمامي صهيونيستها بهمراه دارد كه شايد كسي به سادگي از آن عبرت نگيرد. آن درس بزرگ و فراموش نشدني اينست كه حزب كاديما زماني حرف اول را در صحنه سياسي اسرائيل مي زد ولي اكنون همگي با خوشحالي آنرا به سمت زباله دان تاريخ بدرقه مي كنند و حتي اعضاي آن براي نابوديش كف مي زنند! اين كمترين بهاي پرداختي كاديما براي شكست خفت بار در 2 جنگ 33 روزه عليه حزب الله و 22 روزه عليه مردم غزه است . اين شكستهاي پي در پي توان رزمي رژيم صهيونيستي در جنگ عليه ديگران را به شدت به تحليل برده است و گرگهاي گرسنه در تل آويو اكنون براي دريدن شكم يكديگر وسوسه شده اند. فروپاشي كاديما در مقياس بزرگتري بمنزله قدرتهاي اوليه براي فروپاشي رژيم صهيونيستي محسوب مي شود كه از آن گريزي نيست"
در خاتمه اینکه هر چه زمان به جلو می رود مشخص می شود که لوطی جماران و پاسداران کودتا گرنیاز بیشتری به مانور دادن با حزب الله لبنان و حماس و جنگ های ساخته و تدارک و طراحی شده ی 33 روزه ی حزب الله لبنان و 22 روزه ی حماس دارند که از سوی پا سداران با اسرائیل طراحی شد به خصوص اینکه هرروز تصاویر ابعاد جنایت آمیز قیام عاشورا عریان و عیان تر می شود که جانیان و آدم کشان نیروی انتظامی و بسیج و پاسدارا ن و لباس شخصی های دژخیم و آدم کشان حرفه ای در خدمت لوطی جماران و پاسداران کودتاگر چگونه دست به جنایات و اعمال ضد بشری زده اند ؟ آنچنان که آخوند جنایتکار وعقب افتاده حائری شیرازی که هنوز نمی داند که موسی خیابانی زنده دستگیر نشد تا بعداً اعدام شود ، بلکه در اثر مقاومت تهاجمات گسترده ی پاسداران آدم کش به شهادت رسید . همچنین این جانی تأکید کرده است که نگران نباشید هر چه نیروی انتظامی از معترضان بکشد به نفع رژیم تر وریستی فاشیستی کودتائی نامشروع می باشد . زیرا که رژیم جنایتکار بدون جنایت و خونریزی و کشتار وجنگ افروزی و دین فروشی قادر به بقای ننگین خود نمی باشد . مهمتراینکه پایان مهلت داده شده به موافقت 1200 کیلو اورانیوم 5/3% غنی شده به خارج هم به پایان رسیده است و اقدامات تحریم های گسترده علیه پاسداران کودتاگر را مقامات آمریکائی در دستور کار خود قرار داده اند که هیچ راه ه عبوری برای در ماندگان و مستأصل شدگان کودتاگران در بن بست فرو رفته و محاط و غوطه ور شده در بحران های داخلی و خارجی باقی نمانده است . پس بی جهت نیست که بموازات هوار زدن محارب و داد و فغان راه انداختن اعدام باید گردد سریع معترضان بازداشت شده که هدف ایجاد سانسور و خفقان و ارعاب داخلی برای کنترل فضای انفجاری است . آن روی سکه روی آوری به صدور گسترده ی تروریسم و ارتجاع و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و تلاش برای راه اندازی جنگی دیگر در خاور میانه می باشد چونکه غیر از جنگ افروزی و گسترش آن در منطقه راه چاره ای دیگری پاسداران کودتاگرو لوطی جماران کیش ومات شده ندارند.
هوشنگ – بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1388/13881016/index.html
روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی چهار شنبه 16 دی ماه 1388