روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 12 اردیبهشت ماه سال 1390
نقد و بررسی : روزی نامه حکومتی جمهوری " فرهنگ، اولويت نخست "
"کیست که نداند معلمین کشور جزو محروم و آسیب پذیر ترین اقشار جامعه می باشند . البته فقط فشار و محرومیت در زمینه ی اقتصادی نیست که شامل حال شان شده است، بلکه موازی آن محدودیت های دست و پاگیر فراوان دیگر ی هم هست از جمله تفتیش عقاید و چک و کنترل و مانیتور شدن شان دائمی شان از سوی هراست و امور تربیتی و بسیج مدارس و امثالهم است"
کیست که نداند معلمین کشور جزو محروم و آسیب پذیر ترین اقشار جامعه می باشند . البته فقط فشار و محرومیت در زمینه ی اقتصادی نیست که شامل حال شان شده است، بلکه موازی آن محدودیت های دست و پاگیر فراوان دیگر ی هم هست از جمله تفتیش عقاید و چک و کنترل و مانیتور شدن شان دائمی شان از سوی هراست و امور تربیتی و بسیج مدارس و امثالهم است که سبب شده عجیب معلمین در چنبره ی فشار های اقتصادی و عقیدتی و روحی و روانی محاصره شوند آنگونه که معلمین محروم زحمتکش ناچارند به جز شغل معلمی چندین کار های طاقت فرسا دیگرهم انجام دهند تا حد اقل امورات زندگی و معیشتی شان بگذرد یا تأمین شود. حال بماند که در 32 سال گذشته چه تعداد از معلمین شریف و آزاده پاک سازی و اخراج و باز خرید و باز نشسته شده یا باز داشت و شکنجه و محاکمه و زندانی شدند یا اینکه همراه با دانش آموزان شان تیر باران یا اعدام شده اند. زیرا که مرتجعین حاکم که شیوه ی عملکرد شان همچون همان ملای روسایی تصویر مار کشیدن و مار نشان دادن می باشد . پر واضح است که حضور معلمین برای شان در مدارس موی دماغ و مزاحم شان می باشد . برای همین می بایست که از هر سو زیر فشار و تهدید باشند . آنچنان که حتی نمی توانند یک تشکل صنفی آزاد و غیر وابسته داشته باشند تا بتوانند مسایل صنفی خودشان را دنبال نمایند . بدتر اینکه روز معلم هم که نه معلمین حق بر گزاری مراسم تا تظاهرات در چنین روزی را ندارند ، بلکه چنین روزی هم می باست از سوی آخوند های متحجر دین فروشان حاکم مصادره شود و به نام آخوند مرتضی مطهری ثبت گردد . در عوض در چنین روزی برخی از نمایندگان معلمین در سیاه چال ها بسر می برند . بهر حال پس از 32 سال آنگونه وضعیت آموزش و پرورش و وزارت علوم بحرانی و نا بسامان شده است که نه مورد تأئید حاکمان مرتجع ضد فرهنگ و علم ودانش نمی باشد و نمره قابل قبول ندارند، بلکه آنچنان که سر مقاله نویس ارزیابی کرده و تحلیل داده است باید برای باز سازی آموزش و پرورش بایداز عرصه "شعار" به مرز "شعور" عبور کرد تا بتوان برای "عمل" بيشتر از "حرف" اهميت قائل شد تا روشهاي جامع تربيتي و فرهنگي و تفكر ديني در سه عرصه مدرسه، دانشگاه و جامعه، به طور هماهنگ عملی شود که بقول وی با عملياتي ساختن این روش پاسخگوي منطقي به نسل جوان، برای آشنایی به ارزش هاي ديني و تقویت دین ابزار قدرت و ثروت شده ی حاکمان دین فروش چنین فراهم شود وآسیب وارده به دکان چند نبش دین فروشی ترمیم و مانع از پایین کشیدن کرکره اش شود :
"امروز روز معلم و روز ارجگذاري به مقام مروجان فرهنگ و مربيان جامعه است. نامگذاري يك روز در سال كه همزمان با سالروز شهادت استاد و متفكر شهيد، آيتالله مرتضي مطهري است، صرفاً يك بهانه براي پرداختن به يك موضوع اساسي و بنيادين است. در واقع بايد همه 365 روز سال را در باب فرهنگ و تربيت و اهميت راهنمايان و پيشگامان اين عرصه گفت و شنود كرد و براي ارتقاء وضعيت فرهنگي جامعه، چاره انديشي نمود. شايد اختصاص يك روز به اين موضوع مهم فقط فرصتي براي بيان حرفهاي ناگفته و ناشنيدهاي باشد كه در بقيه ايام سال گلوگير شده و امروز با تجليل نمادين و اهداء شاخه گل به معلمان و متوليان امر آموزش و پرورش متجلي ميشود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و درهم پيچيده شدن طومار رژيم فاسد و منحط طاغوت، نويد ايجاد يك نظام تربيتي و فرهنگي متناسب با اخلاق و فضائل و كرامات انساني در جامعه داده شد كه لازم بود همه حركتهاي بخشهاي مختلف جامعه با اين هدف هماهنگ و همراه شوند بطوري كه فرهنگ به عنوان موتور محرك همه بخشها و اركان نظام عمل كند. توفيق قابل قبولي در اين حوزه حاصل نشده است. فقدان برنامه ريزي راهبردي و مدون و عدم فعاليتهاي منسجم در اين حوزه باعث شد كه امروز شاهد ناهنجاريها، نابسامانيها و هرزرويهاي بسياري در اين زمينه باشيم كه متأسفانه روز به روز بر حجم آن افزوده ميشود. مع الاسف در اين سالها كه شاهد هجوم افسارگسيخته ضدارزشها و بيبندوباري فرهنگي هستيم اگرچه در كشورمان از مقوله فرهنگ و محوريت آن بسيار سخن گفته شده و ميشود ولي در عمل شاهد يك حركت منسجم و هدفمند در اين زمينه نبودهايم و شايد از همين منظر باشد كه برخي به اين نتيجه رسيدهاند كه گويا آنچنان كه شايسته است كسي به فكر امور فرهنگي و اخلاقي جامعه نيست و همه موجوديت فرهنگي اين انقلاب به طور ناخواسته به سمت قرباني شدن در مسير غفلتها و بيبرنامگيها پيش ميرود، غافل از اينكه غفلت از امور تربيتي و بيتحركي فرهنگي، به اصل و اساس نظام و انقلاب لطمه جبران ناپذيري وارد ميآورد. آنچه امروز با گذشت بيش از 32 سال از پيروزي انقلاب اسلامي در سطوح مختلف فرهنگي و تربيتي جامعه قابل مشاهده است، چيزي جز اظهار تأسف به دنبال ندارد. درپارهاي موارد، مسير رويدادهاي فرهنگي آنچنان انحرافي است كه هرگز با ارزشهاي ديني و انقلابي ما سازگاري ندارد و حتي در بسياري موارد در مبانيت كامل با آنهاست و اين وضعيت حكايت از عمق فاجعهاي دارد كه روز به روز به علت غفلتها و بيمسئوليتيها بر پيكره فرهنگي و شاكله اصلي انقلاب ضربه وارد ميآورد. وضعيت فرهنگي امروز جامعه با توجه به تناقض در گفتار و كردار متوليان و بيتفاوتيها، اين وضعيت را به ذهن متبادر ميكند كه گويي چرخهاي ماشين فرهنگي كشور در بهترين حالت تحركي خود، هر يك به سمتي حركت ميكند و متأسفانه در عمل، فاقد بازدهي مفيد و مورد انتظار استبنابر اين اگر صادقانه بخواهيم با عبور از عرصه "شعار" به مرز "شعور" رسيده و براي "عمل" بيشتر از "حرف" اهميت قائل شويم، چارهاي جز اين نداريم كه روشهاي جامع تربيتي و فرهنگي و تفكر ديني را به طور هماهنگ در سه عرصه مدرسه، دانشگاه و جامعه، عملياتي ساخته و با پاسخگويي منطقي به نسل جوان، آنها را با ارزشهاي ديني آشنا سازيم. قطعاً دانش آموزان و دانشجويان ما كه در آينده نه چندان دور به عنوان دست پروردگان نظام بايد بار سنگين انقلاب را به دوش بگيرند بايد به خوبي شيوههاي صحيح زندگي، قواعد و رفتارهاي اجتماعي، ارزشهاي فرهنگي و هنجارهاي ديني را بياموزند و آنرا در عرصه جامعه، عملياتي سازند"
در خاتمه اینکه رژیم خرافاتی و ضد علم و دانش عوامفریب دین فروش که در ابتدای انقلاب دست به اجرای طرح پاک سازی مدارس و آموزش و پرورش زد که هدف ایجاد خفقان و ارتجاع در این نهاد بود . در ادامه و مکمل آن یورش سراسری به دانشگاه های سراسر کشور و به خاک و خون کشیدن شان دنبال و اجرا شد . زیرا که غول ارتجاع قرون وسطایی از شیشه بیرون زده حاضر به باز گشت درون شیشه نبود . لذا چون با علم ودانش و پژوهش و آگاهی و ترقی و پیشرفت و رو شنفکری سر ستیز و دشمنی ونه آشتی داشت . بنا براین می بایست که از همان ابتدا با شمشیر از رو بستن با دو نهاد آموزش و پرورش و دانشگاه ها بر خورد می کرد تا دشمنی اش را آشکارا به نمایش می گذاشت . سپس جنگ ضد ملی و میهنی ایران و عراق را 8 سال ا دامه داده شد تا از این جنگ نعمت الهی خوانده شده نهایت استفاده ها در همه زمینه ها برای بقای رژیم ضد بشری خرافاتی شود . حال چه تعداد معلمان در کنار دانش آموزان نو جوان به زور به جبهه های جنگ خانمان بر اندازانه ی ایران و عراق اعزام شدند تا به عنوان یکبار مصرفان مین پاک کن میادین جنگی موجب داغ کردن تنور جنگی شوند که پس از 8 سال تبدیل به شکست همراه با ریختن جام زهر شکست به کام خمینی شیاد گردید . بهر حال حاصل این سیات 32 سال ضد فرهنگی و علمی منتهی به عدم حضور بیش از 4 میلیون دانش آموزان در پشت میز مدارس شده است که از نعمت سواد خواندن و نوشتن محروم شده اند . زیرا که تعلق به خانواده های فقیر و تهی دست می باشند که قادر به تأمین هزینه ی تحصیلی فرزندان دانش آمز خود نیستند. همچنین در صدی از کودکان تبدیل به کودکان کار خیابانی یا اعتیاد کشانیده شده اند. از طرف دیگر موجب سیاست مبدل رژیم ضد بشری ایران رتبه دار فرار مغز ها در جهان شده است . چونکه برای فارغ التحصیلان کار وجود ندارد . بنابراین بر اساس تجربیات کسب شده 32 ساله تا زمانی که این رژیم ضد بشری ارتجاعی قرون وسطایی بر سر کار باشد نه اینکه چشم انداز بهبود در آموزش و پرورش و علوم داتشگاهی وجود ندارد ، بلکه با طرح های توطئه آمیز ارتجاعی حذف تاریخ گذشته در آموزش و پرورش و اسلامی کردن مدل ولایت وقیحی و طرح جدا سازی دختران و پسران دانشجو وحوزوی و گورستانی و پاد گانی کردن آن اوضاع بمراتب داغان و وخیم تر از شرایط کنونی خواهد شد.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1390/13900212/13900212_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 12 اردیبهشت ماه سال 1390
فرهنگ، اولويت نخست