روز نامه ی کیهان 25 مرداد ماه 1388

ادعای پوچ داشتن علم غیب گوئی (گفت و شنود)

گفت : چه عرض کنم گفته می شود یک مدعی ور پریده

نمی دانست که کار خرابی به وی کرده کلاغ پشت دریده

باورش شده مثل لوطی، صاحب کرامات شده،هست فهمیده

برای مریدانش ادعا می کردباغیب گوئی خواند ضمیرنادیده

گفت: مگر ادعاي تقلب در انتخابات را رسانه هاي آمريكايي و مأموران سيا به موسوي و خاتمي ديكته نكرده بودند؟!
گفتم: مطابق اسناد و شواهد موجود كمترين ترديدي نيست كه آمريكا و انگليس فرماندهي اين توطئه را دردست داشته اند.
گفت: ولي حالا همين آمريكا و اروپا بعد از ناكامي در توطئه اخير، دارند به گونه اي محترمانه و تلويحي حرف قبلي خود را پس مي گيرند، اما موسوي و خاتمي هنوز هم...
گفتم: شخصي ادعا مي كرد كه اربابش آدمي فهميده و صاحب كرامات است و به اين و آن مي گفت؛ ارباب ما، ضمير پنهان همه را مي خواند! يكي از كساني كه اين ادعا را شنيده بود نزد ارباب او رفت و پرسيد اگر مي تواني ضمير مرا بخوان و ارباب كه دستش رو شده بود گفت؛ فلان مريد من بيخود چنين ادعايي كرده است. آن شخص به مريد او گفت؛ اربابت كه حرف خود را پس گرفته؟ و مريد گفت؛ مرتيكه حرومزاده غلط كرده!

گفت: مگر کوزه ی رقیب نشکسته است، آ بش نریخته؟

ثابت نشده مأموران سیا به موسوی وخاتمی کرده دیکته

تا که اینان گویند تقلبات گسترده شده است در انتخا با ت

پاسدار احمدی نژاد رئیس جمهور شده است با انتصابا ت

گفتم : چرا بازجوی عقده ای معتا د با پرروئی؟

پرونده سازی می کند با وارونه و هذیان گوئی

این سخنگوی کودتاگران تو پوزی شده هم د مق

چرا پنداشته همه مثل خودش هستند ابله واحمق؟

چرا فکرکرده با قلمزنی بازجویان تیغ کش زننده کیف؟

می تواند ا ذهان عمومی رامنحرف کند با ا را جیف

چرا نمی داند که مردم ایران فهیم شده اند،هم آ گاه؟

اینگونه چرند گوئی ، رژیم می برد بسوی پرتگا ه

کی قرار است بیدار شود این خنگ خود زده به خواب؟

تا دانداین لغز خوانی هاسقوط کودتاگران می دهد شتاب

گفت : چه عرض کنم گفته می شود یک مدعی ور پریده

نمی دانست که کار خرابی به وی کرده کلاغ پشت دریده

باورش شده مثل لوطی، صاحب کرامات شده،هست فهمیده

برای مریدانش ادعا می کردباغیب گوئی خواند ضمیرنادیده

ازداشتن اطلاعات پنهان ونهان افراد،اینگونه می کرد بیان

در جمع مریدانش برای شان این تخصص را می کرد عیان

رندی که خبر شنید، رفته بود نزدش گفت ای همه چیزدا ن

ای مرشد آگاه از ضمیر، اگر می توانی ضمیر مرا به خوا ن

مرشد که دانسته بود لو رفته، بد جوری دستش شده رو

گفت فلان مریدمن بیخودی گفته الکی گفته است این یارو

رند رفت نزد مریدش گفت که پس گرفته حرفش مرشد ت

مرید گفت غلط کرده مرتیکه عوضی لابدتوفهمیدی خودت