روزنامه ی کیهان سه شنبه 27 مرداد ماه سال 1388
"آخر آنگونه همچون این مثل که گفته می شود یک چیز بگو تا بگنجد . طوری دروغ گفته نمی شود که به جای رد آن با تأسف و تعجب در جا، لا اقل کمی قابل تعمق و ذهنیت در مورد شنونده ایجاد نماید"
روزی لر ساده دل روستائی بذله گوئی تعریف می کرد که در وسط تابستان خیک یم مشک ماست خود را از روستا به شهر برای فروش می برد که وسط راه به سد کوچک خاکی رسید که ذخیره ی آبش از آب چشمه تأمین می شد که به لهجه ی لری با کسره ی الف و سین "اسل" گفته می شود . چونکه خسته و تشنه بود زانو می زند تا که جرعه ای از آب این اسل بندشد که ناگهان در مشک ماست شل می شود و مقداری ماست درون آب سد خاکی می ریزد . لر ساده دل که از این اتفاق عصبی شده و نگاه حسرت آمیزش به ماست ریخته شده درون آی سفیدی آن افتاده و دوخته شده بود. برای اینکه انتقامش را بگیرد می گوید تا سپیدی کنی اخورومت (یعنی تا آب سفیدی کند از آن می خورد) سپس زانو می زند و سرش را بر آب می گذارد . اکنون حکایت پاسدار غیر ایرانی قلم یادداشت روز نویس ورق پاره ی کیهان است که لو داده است برنامه ریزان پاسداران کودتا در بحران وبن بست فرو رفته برای انحراف اذهان عمومی و کنترل کردن شرایط انفجاری جامعه و خفه و خاموش کردن صدای معترضان و حذف کامل رقیب مغلوب برای تسلط بر شرایط کنونی عجیب خوابی برای نمایش خیمه شب بازی های سریانی دیده اند . زیرکه اعتراف کرده است که ا ضرب و شتم و شکنجه کردن و اعتراف گیری باز داشت شدگان و تدارک نمایش بیدادگاه فرمایشی گله ای استالینی به حساب محاکمه کردن مقدمه ی یک پروژه طرح ریزی شده است .برای همین اذعان نمده تازه آغاز راه است و تا رسیدگی به اتهامات همه عناصر آشوب اعم از طراحان، فرماندهان و آشوبگران- راه زيادي در پيش دارد راه بس درازی در پیش روی می باشد .
در حقیقت بازداشتی های به گرو گان گرفته شده تبدیل به کرم یا طعمه ی قلاب ماهیگیران حرفه ای شده اندکه همچنان هم آب را گل آلوده می کنند وهم اینکه منتظر صید ماهیان درشت مورد نظر خود می باشند.
البته که این نمایش سریال سرکار گذاشتن مردم و گذشته از ادامه ی جنگ قدرت و ثروت و تسویه ی کردن کامل رقیب مغلوب که هدف اصلی می باشد . از سوی دیگر ناشی از آشفته بازار بودن شرایط متزلزل کودتا گران و زدن زیرآب ادعای پوچ و کمدی مشروعیت تراشی لوطی جماران نا مشروع نیز می باشد که ادعا کرده است در نمایش خیمه شب بازی تقلباتی – انتصاباتی ریاست جمهوری 22 خرداد 85% مردم ایران شرکت کرده و پاسخ مثبت به فراخوان سران رژیم تروریستی پاسداری ضد بشری و نا مشروع داده اند . همانگونه که پاسخ به در ماندگی و استیصال رئیس دولت و پشتیانش لوطی جماران نا مشروع و حامی اش پاسداران کودتاگر به مطالبات و نیاز های فراموش شده مردم ایران است . به خصوص آنکه 80% جمعیت کشور که در زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند ومی بایست گذشته از سرکوب و خفقان و سانسور و حکومت نظامی اعلام ناشده ی تحمیلی را تحمل کنند باید رشد تورم و گرانی لجام گسیخته با فقر و بیکاری روز افزون و شرایط طاقت فرسا و کمر شکن فشار اقتصادی و معیشتی را نیز تحمل کنند تا بیشتر معنی و مفهوم ادعای ساده زیست بودن دولت و عاشق خدمت گزاری را با رگ و خون و پوست خودشان درک ولمس نمایند
جالب است که پاسدار غیر ایرانی یادداشت روز نویس ضمن ترسیم کردن اضلاح مثلثی و نقش عوامل پنهان و عریان بقول وی آشوب های اخیر به دست گیر و بازداشت های های فله ای و محاکمه ی فرمایشی گله ای هیچکاره بودن گرو گان گرفته شدگان بازداشتی اشاره کرده و ین چنین اعتراف به عدم آگاهی و شناخت باز شدگان از اهداف پشت پرده ی بازی طراحان کودتاگر برای حذف رقیب مغلوب کرده است:
" آشوب روزهاي 23خرداد تا سوم تيرماه داراي سه ضلع است؛ رهبران پنهان، رهبران مياني و ميداني و عوامل اجرايي آشوب ها و اغتشاشات. از اظهارنظرهاي دسته سوم بخوبي فهميده مي شود كه بسياري از آنان اساسا هيچ شناختي از رهبران پنهان نداشته و تنها با- تعدادي- از عوامل مياني و ميداني مرتبط بوده اند و به هيچ وجه گمان نمي كرده اند كه در پشت اعتراض به نتيجه انتخابات و شعار ابطال انتخابات طرح پيچيده و سرنوشت سازي وجود داشته است. آنان گمان مي كردند رهبران مياني- كه گاهي آنان را رهبران اصلي مي پنداشته اند"
همچنین مضحک و کمدی وتراژدیک اینکه قلم بر دست مزدور ووارونه و هذیان گوی یادداشت روز نویس تجاوزات جنسی و اذیت و آزار و شکنجه های روحی و روانی جسمی باز داشت شد گان را تعبیربه تصور باطل قدرت پوشالی رقیب مغلوب کرده و از اسیر بودن در چنگال عدالت باز داشت شدگان اینگونه تفسیر نموده است:
در بخشی دیگر یادداشت روز به شیوه ی بدر گفتن تا که دیوار بشنود و بدون آنکه از خاتمی یا کروبی نام برده شود از نقش روحانی معلوم الحال روشنفکر زده که محمد علی ابطحی است و اعترافات وی گفته شده است که در ار تباط با عوامل بیگانه بوده و در حضور جلسات سرویس های اطلاعاتی انگلیس و آلمان و فرانسه و همگرائی و هم پیمانی با آنان خبر داده است ودر ادامه اینگونه نتیجه گیری کرده است:
، بسياري از افراد و پاره اي از روزنامه هاي وابسته به اين چهره ها از «حاكميت تئوري توطئه» بر اذهان عده اي خبر مي دادند و يكسره منكر اين همپيماني و حتي همگرايي مي شدند."
"اما وقتي در همان هفته اول طيف وسيعي از رهبران ميداني دستگير شدند و هركدام خود را در چنگال عدالت نظام گرفتار ديدند، تصوراتشان نسبت به قدرت خود و رهبران اصلي فرو ريخت و از اين رو هركدام از آنان براي رهايي خويش، رهبران اصلي را كه البته توسط نظام شناسايي شده بودند، نشان دادند. جالب اين است كه در اين ميان استثناي چنداني ميان عوامل دستگير شده وجود ندارد و اين خود نشان مي دهد كه مجاهدين، مشاركت و... در تحليل هاي درون گروهي، خود را بي نياز از احتياط مي ديده اند"
در پایان اینکه حاصل کار قلم بر دست و مفسر و تحلیل گر شدن پاسداران و باز جویان و شکنجه گران تواب ساز و تحریف گر و دروغ ووارونه گو بهتر از ین نمی شود که اکنون گریانگیر لوطی جماران نا مشروع و رئیس جمهور نامشروع تر از وی و پاسداران کودتا گر و جارچیان و بلند گو های شان در ورق پاره ی کیهان شده است . که چپ و راست بدون هیچگونه توضیحی که چگونه مردم ایران 40 میلیون رأی داده اند که لوطی جماران نا مشروع را قبول دارند و 25 میلیون آن متعلق به پاسدار گماشته احمدی نژاد می باشد که نتایج این نمایش خیمه شب بازی موجب نا رضایتی عمومی شده است . یعنی اینکه نمی توان منکر شد که لشکر کشی های طرفین غالب و مغلوب که به خیابان ها و حضور نماز جمعه تهران کشانیده شد بر خلاف ادعای دو بر ابر بودن آرای اتخاذ شده حریف غالب نسبت به رقیب مغلوب نه واقعیت نداشت ، بلکه ارقام لشکر کشی با ضریب اختلاف چند برابر معکوس بوده است . مهمتر اینکه چرا عاقبت حضور 85% و 40 میلیونی مردم به کودتا و سرکوب و ضرب و شتم و کشتن و مجروح کردن و باز داشتگاه و شکنجه و اعتراف گیری و محاکمه ختم شده بد تر اینکه تجاوزات جنسی درون باز داشتگاه ها انجا میده است ؟ آخر چرا انکار می شود که مانور تبلیغاتی مشروعیت تراشی برای رژیم نا مشروع و ضد بشری کودتائی که مواجه با فریاد بلند و رسای مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و احمدی نژاد مردم ناراضی شده است؟ آیا اینگونه ادعای کمدی کردن یاد آور همان ضرب المثل معروف منار و گنجشک نمی باشد که گفته می شود آخر یک چیز بگو تا بگنجد یعنی طوری دروغ گفته شود که به جای رد آن با تأسف و تعجب در جا باشد لا اقل کمی قابل تعمق و ایجاد ذهنیت در مورد شنونده نماید نه این بلافاصله پس از دریافت خبر در جا رد کرنش برایش آسان نباشد.
هوشنگ – بهداد
http://www.kayhannews.ir/880527/2.HTM#other202 سه شنبه 27 مرداد ماه سال 1388