نتیجه ی اعمال نفوذ سیاست 30 ساله ی لابی های رژیم در وزارت امور خارجه ی آمریکا
بمدت 30 سال است که سیاست وزارت امور خارجه ی آمریکا در کنترل برنامه ریزان و مشاوران پشت پرده لابی های آمریکائی و ایرانی حامی رژیم تروریستی کودتائی پاسداری است که از سوی اینان هدایت شده است . آنگونه که عملکرد 30 سال گذشته سیاست امور خارجه ی آمریکا به خصوص پس از آنکه سفارت آمریکا در 13 آبان در تهران اشغال شد و منجر به سقوط دولت موقت گردید تا کنون حاصل این سیاست دربست به نفع حاکمان تهران تمام شده است. البته از پس از اشغال نظامی کشور های افغانستان و عراق عجیب شتاب داراوضاع به نفع رژیم کودتائی و پاسداری نامشروع حاکم بر ایران چرخیده است. در اصلمی توانگفت که برنده ی اصلی این اشغال گری ها بوده است . برای اینکه خیلی ساده دشمنانش در افغانستان و عراق ساقط شدند . بد تر اینکه قرار گاه های نظامی مجاهدین در عراق بمباران وسپس خلع سلاح شدند . آنگاه در لیست گروه و سازمان های تروریستی گنجانیده شدند. اکنون که مقامات آمریکائی با جا خالی دادن مسئولیت و تعهدات شان نسبت به مجاهدین اشرف نادیده گرفته شده است و نتیجه ی اقدامات گذشته موجب تهاجم نظامی وحشیانه ارتش و پلیس زیر فرمان نوری المالکی نخست وزیرعراق و دست نشانده ی لوطی جماران و سپاه پاسداران کودتاگر به قرار گاه اشرف منتهی به سند انکار نا پذیر جنایت علیه ی بشریت شده است. زیرا که نظامیان آمریکائیان مقیم عراق با سکوت و نظاره گری خود شان در این تهاجم بر بر منشانه ی ضد بشری سنگ تمام براین سیاست کثیف و خائنانه ی مماشات گری 30 ساله ی غرب به ویژه وزارت امور خارجه ی آمریکا گذاشتند که در محاصر ه وکنترل لابی های حامی رژیم تروریستی کودتائی ضد بشری حاکم بر ایران می باشد.
مسخره تر اینکه این اقدام تهاجم وحشیانه به اشرف و اشغال نظامی عراق و باتلاق کردنش همه ی این اقدامات و جنایات زیر پوشش دمکراسی و صلح برای مردم عراق اعمال شده است . مشروط بر اینکه ادعای مبارزه و مخالفت با پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی کودتائی پاسداری نامشروع هم چاشنی شده است ولی تا کنون این مبارزه کذائی هم نتیجه معکوس داشته است .
زیرا اگر چنانچه مقامات آمریکائی به خصوص وزارت امور خارجه اش خواهان ثبات سیاسی و صلح و امنیت در عراق و خاورمیانه بوده و می باشند. قبل از هر چیز می بایست سیاستی اتخاذ می کردند که موجب تضعیف عامل اصلی تهدید بی ثبات کردن منطقه و دامن زدن به بحران سازی جنگ افروزی می با شد ، نه اینکه درست تصمیمات و سیاست و اقداماتی اتخاذ شود که موجب تقویت رشد ارتجاع و بنیاد گرائی و عامل محرک و مشوق بی ثبات کردن منطقه در 30 سال گذشته شده باشد . برای اینکه اگر چنانچه سیاست اصولی و مستقل اتخاذ شده بود، نیاز به بحران بی ثباتی و جنگ افروزی در افغانستان و عراق و فلسطین و لبنان و به خطر افتادن صلح و امنیت در خاورمیانه نبود که با بهای بسیار سنگین تلفات جانی و انسانی و خسارات بس هنگفت مالی و اقتصادی برای آمریکا و کشور ها و مردم منطقههمراه بوده است ، بلکه می شد با هزینه خیلی کمتر و با تلاش برای تغییرات دمکراتیک در ایران اقدام جدی اعمال می شد. و لی متأسفانه 30 سالاست که با اتخاذ سیاست غلط چشم داشتن به جناحی از نظام مذهبی مستبد تغییر و اصلاح نا پذیر که با اعمال رهنمود های لابی های پشت پرده پیگیری شده است کار را به اینجا رسانیده است که بقول آقای دکتر هزار خانی خانم شیر برنج هم به جای اقدام و پای بندی به اجرای تعهدات و مسئولیت هایش نسبت به حفاظت و مرافبت مجاهدین اشرف فقط ابراز نگرانی از شرایط موجود کرده است .
بنابراین گوشزد می شود که مقامات آمریکائی به استناد تجربیات 30 سال گذشته نمی توانند با سیاست نا دیده گرفتن جنایات روز مره ی حاکمان در ایران و نقش مخرب صدور تروریسم و ارتجاع و بنیادگرائی شان به برون مرز و مداخله گری شان در کشورهای همجوار و خاورمیانه همچنان به سیا ست کثیف مماشات گری اش ادامه دهد و چشم امید به جناحی از رژیم کودتائی یک دست شده داشته باشند که با دست زدن به کودتای پاسداری و تقلباتی رقیب مغلوب را حذف کرده است و برای باج گیری کردن از غرب و وادار کردن شان به سکوت اتباع کشورهای غرب از جمله شهروندان آمریکائی را به گروگان گرفته و با متهم به جاسوسی کردن شان پشت پرده بنا بر نسخه های تجویزی لابی های حامی حاکمان ضد بشری تهران همچنان به پایمال کردن حق و حقوق مردم ایران و عراق و بی ثبات کردن منطقه ی خاور میانه ادامه داده می شود . زیرا که به نظر می رسد که همچنان مماشات گران هنوز باور دارند که گویا با مذاکره کردن راه حلی برای توقف غنی سازی اورا نیوم یافت می شود .
در صورتیکه اصل چنین سیاستی تاکنون منجر به کشته و مجروح شدن هزاران نظامیان آمریکائی در افغانستان و عراق شده است و صد ها میلیارد دلار بهدر رفته است و افغانستان شخم زده شده و عراق با تلاق و لبنان به سر زمین سوخته تبدیل شده و نوار غزه جدا و چشم انداز صلح خاورمیانه در ابهام فرو رفته است که هر لحظه ممکن است که بحران و جنگ افروزی از طریق تحریک حماس و حزب الله لبنان شعله شود . برای اینکه ارتجاع هار یکه تاز و میدان دار خاورمیانه شده است که نبض آن در تهران و جماران می تپد . مهمتر اینکه با دسترسی به سلاح هسته ای مشخص نیست که نه آینده منطقه که صلح و امنیت جهانی چگونه خواهد بود؟
بدتراینکه با سیاست بی پرنسیبی و غیر مسئولانه ای که مقامات آمریکائی نسبت به قول و تعهداتی که قبل از تجاوز نظامی افغانستان و عراق پیرامون مجاهدین اشرف داده بودند در پیش گرفته اند . اکنون موجب حس بد بینی و تقویت نوعی خشم کینه ورزی مردم مظلوم و در بند و اسیر خفقان و ارعاب همراه با وحشت واعدام و عدم امنیت جانی و مالی مردم منطقه شده است که روح انتقام گیری در آینده در میان شان منتفی نمی باشد .چونکه خشم و کینه همچون ی آتش نهفته زیر خاکستر می باشد که هر لحظه ممکن است که با وزیدن نسیمی موجب شعله وری شدن این خشم و کینه شود.
برای اینکه سکوت رضایت مندانه و چراغ سبز نشان دادن مقامات و نظامیان آمریکائی به پاسداران سپاه قدس و 9 بدر آموزش و تعلیم دیده در پادگان های نظامی پاسداران در ایران که از سوی مقامات آمریکائی توی لیست تروریست گنجانیده شده اما ملحق به اعزامی های نفوذی در پلیس دولت دست نشانده ی نوری المالکی درعراق شدند و بطور مشترک شبیخون ضد بشری و وحشیانه به مجاهدین اشرف زدند و مرتکب جنایت جنگی علیه ی بشریت شدند .
در خاتمه اینکه آمریکا با سکوت اختیار کردن و نظاره گر این صحنه ی تهاجم ضد بشری و حشیانه به مجاهدین اشرف بودن شریک جرم لوطی جماران و نوری المالکی در این جنایت جنگی جنایت علیه ی بشریت شده است و متأسفانه دولت اوباما در این مرداد ماه برای بار دگر برگ ننگین دیگری بر ننگ کودتای ننگین 28 مرداد سال 1332 خود افزوده است . زیرا که دستآورد سیاست خائنانه و مماشات گرایانه ی 30 ساله است که اشاره شد هدایتگرش لابی های حامی رژیم تروریستی کودتائی پاسداری پشت پرده بوده اند که اکنون درست در بحرانی ترین شرایط که رژیم تروریستی و ضد بشری کودتائی در بحران و بن بست قرار گرفته است و دیگر ابهامی وجود ندارد که عامل نابسانی وناامنی عراق و بحران آفرینی و جنگ افروزی خاور میانه این رژیم تروریست پرور و ضد بشری می باشد. حال با تهاجم طراحی شده از سوی لوطی جماران نا مشروع و پاسداران کودتاگر و نوری المالکی دست نشانده به مجاهدین اشرف که به شیوه بس ضد انسانی و وحشیانه اجرا شد و با سکوت آمریکائیان مقیم عراق مواجه شده است بهترین هدیه ای بود که پیشکش حاکمان نامشروع و متزلزل تهران شده است . البته دهان کجی به مردم ناراضی و معترض ایران نیز می باشد. زیرا هر حرکتی که منجربه تقویت رژیم جنایتکاران حاکم بر ایران شود خیانت به مردم ایران محسوب می شود . به خصوص اینکه اکنون رحیم مشائی اعتراف کرده است از 24 میلیون رأی پاسدار احمدی نژاد 20 میلیونش منتقدان رژیم ضدبشری کودتائی می باشد. اما عجیب است به جای اینکه اکنون مقامات آمریکائی در کنار مردم ایران و مبارزات شان برای تغییرات دمکراتیک در ایران قرار داشته باشند درست همچون 30 سال گذشته بطور معکوس سیاست خائنانه ی مماشات گرایانه را در پیش گرفته اند. باید این سیاست بازان مماشات گر بدانند که بدون شک بادسترسی رژیم کودتائی پاسداری نامشروع به سلاح هسته ای خیلی بیش از گذشته دود اینگونه سیاست های خائنانه بر توی چشم مماشات گران آمریکائی و غرب خواهد رفت.
هوشنگ – بهداد
23 مرداد ماه سال 1388