"در پاسخ نکته ی سربازجو شریعتمداری در دفاع از شکنجه و اعتراف گیری با یدگفت حکومت می بایست توی قب مردم باشد ونه بر رو شانه های مردم سنگینی کند . زیرا این نوع حکومت ها فرو ریختنی می باشد"
هنوز فراموش نشده است زمانیکه سر بازجو حسین شریعتمداری در برابر افشاگری هائی که وی شکنجه گر و بازجوی زندان بوده است مجبور شد وارد صحنه شود و اعتراف کند که افتخار بازجو بودن را ندارد ولی هر زمان از وی دعوت برای همکاری و بحث با زندانیان شده تا آنان را ارشاد و آگاه کند با کمال میل پذیرفته ووظیفه ی مکتبی خویش را پذیرفته است . از جمله اشاره به گفتگو بحث با احسان طبری را اشاره کرد که چگونه توانسته بود وی را د زندان مسلمان کند!! البته برای آنانکه تجربه و سابقه ی زندان و صنعت شکنجه گری و تواب سازی را داشتند شکی وجود داشت که توبه کردن و تغییر مواضع فکری و اندیشه داددن در زدان یعنی چه؟ سپس وقتی که سریا ل های گوناگون اعتراف گیری ها از قربانیان اسیر به شیوه های گوناگون از شبکه ی تلویزیون رژیم تروریستی ضد بشری و نامشروع کودتائی پخش شد دیگر این شیوه ی صنعت تواب سازی تبدیل به یک روال عادی شده است که اکنون پس از کودتای تقلباتی نمایش خیمه شب بازی 22 خرداد که برای حذف کامل رقیب دوم خردای ها انجام گرفت و کشته ها و مجروحین و بازداشتی های بسیار فراواانی بهمراه داشته است.
بنابراین برای مشروع جلوه دادن این اقدام کودتائی پاسداری می بایست با همان روش شناخته شده ی 30 ساله شکنجه و صنعت تواب گری بازداشتی های اخیر که پیرامون احسان طبری اجرا شد تکرار می شد تا اینکه در شرایط حساس شوی نادمان در هم شکسته اعتراف کنندگان به نمایش گذاشته شود . زیرا که شاهد بودیم که چگونه تعداد صد و چند اسیر بازداشت شدگان با زنجیر زنجیره ای بر پا بسته و بهم دیگر پیوسته به سبک اسرای جنگی آلمان نازیسم هیتلری در کنار نیروی امنیتی در یکی از سالن های دستگاه قضائیه آلوده به فساد و رانتخوار و تبعیض حضور یافته و به نمایش گذاشته شد تا اینکه ضمن پخش و بازتاب اعترافات به اتهام براندازی انقلاب مخملین و متهم کردن رفسنجانی و خاتمی و موسوی و موسوی خوئینی ها در این جرم که بقول سر بازجو حسین شریعتمداری جزو خواص آلوده می باشند. تدارک این سناریو در شریطی که روز قبل از تاریخ مراسم تحلیف ریاست جمهوری می باشد اثبات گر این واقعیت است که طرح این توطئه قبل از اجرای بر گزاری نمایش خیمه شب بازی انتصابات – تقلبات 22 خرداد از سوی پاسداران کودتاگر طراحی و تدارک دیده شده است که چگونه می بایست برای حذف رقیب و بی اعتبار و متهم به خیانت بر اندازی انقلاب مخملین و عامل قتل جنایت معترضان و جاسوسی وابستگی به بیگانه بودنشان در چه مقطعی و چگونه زیرنظرطراحان کودتاگر برنامه ی زنجیره ای دقیق و حساب شده بود که سپس دنبال و اجرا گردید. اما چون نقش سربازجو حسین شریعتمداری هم در طراحی کودتاو هم تبلیغ برای بستر سازی کردن حذف رقیب و شکنجه گری و اعتراف گیری وی نقش کلیدی داشته است. بنابراین برای دفاع از کودتاگران و شکنجه گران اعتراف گیر که حسابی گندش در آمده و رسوا شده است احساس مسئولیت می کند و مجبور است برای مانع شدن از شکست و افتضاحات تدارک دیده ی کودتاگران و مشروع جلوه دان اقدامات نا مشروع و ضد بشری کودتاگران بیش از حد فعال شود و با شگرد و ترفند های تحریف گری و تجربیات بازجو گری و اعتراف گیری در صدد توجیه جنایتکاران کودتا گر بر آید . برای همین چون کنترل از دست بداده و ترمز بریده دنده عقب کنده است اقداماتش همچون بازی کردن با خودش و بوی گند بیشتر در آوردن است .
از سوی دیگر برای خفه کردن هر گونه صدا رسانی و برای سرپوش گذاشتن بر جنایات ضد انسانی انجام گرفته شده در مورد باز داشت شدگان و بزور به اعتراف وادار کردن شان تهدید به پرونده سازی و سرنوشت مشابه برای همفکران اینان زده شده است تا که هیچگونه تماس با رسانه ها و شبکه های خبر رسانی برون مرز نداشته باشند و افشا گری نکنند.
مسخره تر اینکه جائیکه ی وکیل لدوله های مجلس کمدی و دکوری و انتصابی هشتم موفق به باز دید باز داشت شدگان شدند توانستند تماس با بازداشت شدگان اعتراف کننده داشته باشند . اما عجیب است که اکنون به استناد به دیدار و ملاقات اعضای خانواده ها با بازداشت شدگان خود شده و ادعا شده که هیچگونه شکنجه و فشار روحی و روانی در کار نبوده است . گویا اینکه اعضای خانواده های بازداشت شدگان بدرون زندان و سلول برده شده و بطور آزادانه با بازداشت شدگان دیدار و ملاقلات داشته اند ضمن اینکه سربازجو حسین شریعتمداری ناشیگری کرده و با مثال طوطی گمشده که چاشنی وارونه گوئی خود کرده لو داده است که ستون طنز گفت و شنود ورق پاره ی کیهان که به روش بازجوئی وتوهین و تهدید و اهانت آمیز هجو و هرز گوئی تهیه می شود محصول خودش می باشد. از سوی دیگر با پذیرش شکنجه در زندان برای اعتراف گیری اینگونه خطاب به رهبران رقیب اینان را بز دل و نا پیگیر و غیر مقاوم و سست عنصر و راحت طلب و مال اندوز اینان را متهم کرده است که طاقت شکنجه شدن ندارند:
اكنون فرض مي كنيم كه متهمان تحت فشار وادار به اعتراف شده اند - فرض محال كه محال نيست- خب! حالا بايد از سران فتنه پرسيد، وقتي «ژنرال» هاي شما تحمل چند روز زنداني كشيدن را ندارند و بلافاصله بعد از جدا شدن از زندگي مرفه خويش، به هر چه كه از آنها خواسته شود تن مي دهند؟! اولا؛ چرا بچه هاي مردم را فريب داده و آنان را با سوءاستفاده از اعتمادي كه به شما كرده اند، با چماق و كوكتل مولوتوف به ميدان مي فرستيد؟ و خودتان در حلقه هاي فشرده محافظان و فقط براي خالي نبودن عريضه به صحنه سرك مي كشيد و فرزندانتان را نيز در ناز و نعمت براي تحصيل به آمريكا و انگليس مي فرستيد و يا در خانه هاي اشرافي نوازش مي دهيد؟!ثانياً؛ چرا وقتي ژنرال هاي شما با حرارت ديگران را به آشوب و بلوا دعوت مي كردند، آنها را دروغگو! نمي دانستيد و به عنوان قهرمان! از آنان ياد مي كرديد؟! اگر ادعاي شما را بپذيريم كه افراد ياد شده تحت فشار وادار به اعتراف شده اند؟! چگونه ادعاي ديگرتان قابل پذيرش خواهد بود كه از مقاومت تا پاي جان! و... حرف مي زديد؟!ثالثاً؛ وقتي ژنرال هاي شما در مقابل چند روز زنداني كشيدن اينگونه-به قول خودتان- تسليم مي شوند؟ از كجا معلوم كه در مقابل وعده هاي رفاه و زندگي اشرافي و آنچناني كه از آن سوي آب ها داده مي شود، مقاومت كرده باشند؟! و يا بعدها مقاومت كنند؟!البته، سران فتنه كه خيانت آنها به وطن، فريب مردم و ارتباطشان با بيگانگان فاش شده است مجبورند!! اعتراف كنندگان را مورد حمله قرار دهند ولي از نگاه مردم مسلمان و ايران دوست، شجاعت و جسارت آنها قابل تقدير است، چرا كه به ميل و رغبت خود از راهي كه رفته بودند بازگشته و با اعتراف مستند و مستحكم خويش سعي در پيشگيري از فريب ديگران داشته اند.
در خاتمه اینکه بدون استثناء می بایست که نام این پاسدار شکنجه گر پلید و سربازجوی دژخیم و خبیث حسین شریعتداری و کودتاگران را در کنار سران جنایتکار رژیم تروریستی و ضد بشری و نا مشروع و آدمکشان کودتائی و نوریالمالکی نخست وزیر دست نشانده ی عراق به اتهام جنایت علیه ی بشریت افزود . از سوی دیگر برای اینکه بزبان ساد اثبات شود که این ادعای کمدی هم وارونه و دروغگوئی و تحریف گری شده است هم برای اعتراف گیری از شکجنه با زور و اعمال ضد انسانی وحشیانه در سیاه چال های این رژیم تروریستی کودتائی امشروع اعمال می شود . اکنون سئوال است که چگونه است که افراد قربانی یا متهمان اسیر قبل از اسارت در زندان و در شریطی که خودشان حق انتخاب دارند تغییر عقیده نمی دهند و اینگونه دست به اعتراف کردن نمی زنند که پس از بازداشت و مدتی بی .ملاقات بودن ناگهان این اتفاق و دگر دیسی یا دگر گونی فکری و باور اعتقاد 180 درجه ای بطور معجزه آسا نائل می آیند؟ مشروط بر اینکه از سیستم و رهبر نامشروعی دفاع و حمایت می کنند که مردم و به خصوص جوانان دست پروردگانش توی خیابان ها روز ها وبر پشت بام خانه ها در شب ها پژواک و فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای نثارش می کنند و صدا می زنند خامنه ای حیا کن سلطنت را رها کن البته گفته می شود که حکونت می بایست توی قب مردم باشد ونه بر روی شانه های شان سنگینی کند . زیرا این نوع حکومت ها که بدترین شان 30 سال است در ایران حاکم شده فرو ریختنی می باشند.
هوشنگ – بهداد
دوشنبه 12 مرداد ماه سال 1388
