نقد و بررسی "در جستجوي فضيلت هاي فراموش شده" روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 11 مرداد ماه سال 1388
"سرمقاله نویس نویس نهیب به سیاست بازان قدرت کسب کرده زده که چرا دین را ابزار قدرت و ثروت کرده وهشدار داده است که شما آنقدر در گیر جنگ قذدرت می باشید که مهمانی خدا و دین فروشی را فراموش کردید ومردم را دین گریز کرده اید؟"
ملای سر مقاله نوس هم همچون لوطی جماران نامشروع می خواهد وانمود کند که هم مردم در نمایش خیمه شب بازی شرکت کردند وهم حامی رژیم نامشروع و کودتائی و ضد مردم می باشند ولی سیاست بازان دیندار شده دست به کودتای پاسداری در بستر جنگ قدرت و ثروت زدند که موجب التهاب و دافعه در جامعه شده است. یعنی آنقر تلاش شد تا که دروغ راست جلوه د اده شود که پاسدار گماشته احمدی نژاد تازگی مدعی شده است که آرای واقعی وی 30 میلیون رأی بوده است . البته چون در این رژیم بربر منش و هردم بیل بی قانون که هر مدعی بی مسئولیت و کیلوئی هر چه دلش می خواهد می گوید و هیچ مسئولی هم همچون لوطی جماران نامشروع به کسی پاسخگو نمی باشد . بنابراین ضرورتی هم در برابر ادعای 30 میلیون رأی کردن وجود ندارد تا که پاسدار گماشته احمدی نژاد در برابر فلسفه ی سنگ مفت و گنجشگ مفت توضیح دهد یا جوابگو باشد که مگر در 4 سال گذشته چکار مثبتی برای کشور و مردم ایران به خصوص محرومان وتهی دستان منتظر دریافت نان بر توی سفره های خالی محرومان انجام داده است که آرای وی می بایست نزدیک دو برابر شود ؟
مسخره تر اینکه معلوم نیست که چگونه است که با این آرای بالا چه نیازی به طرح کودتای تقلباتی برای حذف رقیب بوده است؟ مهمتر اینکه چرا مردم معترض تعداد شان خیلی بیش از حامیان این مدعی پاسدارگماشته احمدی نژاد می باشد؟چرا این مردم معترض تی خیابان به رگبار بسته و کشته و مجروح و بازداشت و شکنجه شدند تا که مجبور شوند اعتراف کنند هم جاسوس بیگانه وهم برانداز انقلاب مخملین می باشند؟ ضمن اینکه لوطی جماران نامشروع می بایست که در صد 85% و 40 میلیون رأی دهندگان را تغییر دهد. زیرا که 5 میلیون رأی پاسدار گماشته احمدی نژاد از قلم افتاده است .
کمدی تر اینکه مشص نیست که چرا با وعده های دروغین بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان که تبدیل به رشد تورم و گرانی و فقر و بیکاری شده است . همچنین ادعای پوشالی مبارزه با مفسدان اقتصادی کردن و لیست 44 نفره کلان دزدان و غارتگران دانه درشت که عباس پالیز داردر دانشگاه همدان اعلام وفاش کرد و در مناظره های تلویزیونی از سوی پاسدار گماشته احمدی نژاد برروی همین موضوع مبارزه با مفاسد اقتصادی و افشاگری غارتگری ها تمرکز داده شد. ولی اکنون خبر گزار ش شده است که یک نفر توانسه مبلغ 5/18 میلیارد دلار پول نقد و طلا با تریلی از کشور خارج کند؟
البته این رقم اگر چنانچه بخشی از 300 میلیارد دلار در آمد در 4 سال گذشته نمی باشد که در برابر همه سئوال و پرسش ها تا حال پاسخی داده نشده است پس چه می تواند باشد واین پول چگونه کسب و یا از کجا آمده ست؟ مهمتر اینکه چگونه به پول نقد و یا شمش طلا تبدیل شده است که لو نرفته اگر چنانچه دست لوطی جماران و مجتبی خامنه ای و پاسداران کودتا گربه خصوص وزیر پاسدار میلیاردی کشور محمد صادق محصولی در کار نبوده است؟ به خصوص موقعی گند جنایت و خیانت حاکمان و تبعیض و بی قانونی دستگاه فاسد و آلوده ی قوه ی قضائیه در می آید که در برابر این رقم غارتگری از کشور صادر شده با صدور احکام اعدام و قطع اندام آفتابه دزدان مقایسه شود که اکنون در دولت مدعی ساده زیست اتفاق افتاده است که هیچکس در این مورد پاسخگو نیست ؟ یعنی اینکه ادعای کمدی و احمقانه بودن آخوند پیر خرفت احمد جنتی را ثابت می کند که در نماز جمعه ی تهران مدعی شد که نمایش خیمه شب بازی تقلباتی – کودتائی 22 خرداد از سالم ترین نمایشات خیمه شب بازی 30 ساله بوده است . حال تصور کنید با این اعتراف که لو داده است که این تقلبات کودتائی یکی از سالم ترین ها بوده است بقیه نمایش های خیمه شب بازی در 3 سال گذشته چقدر افتضاح آمیز و همراه با تقلب بوده است؟
اما اکنون آخوند دجال دین فروش مقاله نویس با فراموش کردن فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و استقلال آزادی جمهوری ایرانی که فریاد زده می شود که خط بطان بر پایان حکومت دین فروشان و غارتگران و عوامفریبان جنگ افروز کودتائی می باشد . اما خطاب به رقیب ودتائی حاکم گفته که گویا از یاد برده اید که چند روز دیگر همه ی دزدان و دجالان و شار لا تان ای حقه باز دین فروش می خواهند به مهمانی خدا بروند؟ جالب است که با همه حاشیه رفتن و صغرا و کبرا چیدن ها در نهایت اعتراف کرده که چگونه شیاطین دین فروش در حال جنگ قدرت و ثروت با فراموش کردن همان خدا و مذهب تاکتیکی و ابزار و وسیله شده می باشند که این چنین در رقابت تنگاتنگ قبضهی قدرت و انحصاری کردنش با هم دیگر در گیر نگ و نزاع می باشند:
"متاسفانه در روزگار ما از خسارتهاي بزرگ و ضايعات اسفبار اينست كه دشمن دروني را به فراموشي سپرده و بدون خودسازي به دنبال مبارزه با دشمنان خارجي و ساختن جهاني عاري از ظلم و ستم هستيم . آيا اين خسارت بار نيست كه حوزه معنويت و اخلاق در عرصه حيات فردي و اجتماعي ما به وادي غفلتي اندوهبار گرفتار شده باشد و آنگاه در عالم سياست فرياد اناالحق سر دهيم ! متاسفانه امروزه « سياست » البته از نوع بازيگري آن تبديل به همه چيز ما شده و اخلاق عملي و معنويت رفتاري نه تنها در محاق فراموشي بلكه در سراشيبي انحطاط قرار گرفته است . آيا اندوهناك نيست كه دو رويي و دو زباني در عرصه فعاليت ها و مديريت هاي ريز و كلان جامعه رواج يافته و فتنه گري ها و اختلاف افكني ها فضاي روزگار را تيره و تار كرده باشد و ما همچنان از پرداختن به خود و اصلاح درون خويش غافل باشيم ! "
در خاتمه اینکه گرچه ملای سرمقاله نویس به فردا اشاره نکرده است که لوطی جماران نامشروع با عنتر یا فرزند خوانده اش رئیس جمهور قلابی و تقلباتی و نامشروع تر ازخودش می خواهند نمایش مراسم تحلیف ریاست جمهوری را اجرا کنند که برای پیش مقدمه ی آن 100 بازداشتی رقیب مغلوب با اتهام سنگین برانداز مخملین و رابطه با بیگانه داشتن با زنجیر بر پا بسته در یک شوی نمایشی فرمایشی اعتراف گیری تحمیلی به حساب محاکمه کشانیده شده و آنگونه دیکته و تزریق شده اعتراف واذعان کردند که مشخص شد هدف اصلی خاتمی و موسوی و رفسنجانی است . زیرا که جزو متهمان اصلی می باشند . صدالبته با آغاز این نمایش بدین طریق زمینه ی انحراف اذهان عمومی و سرگرم کردن مردم ایران بر نامه ریزی شده است تا که پای تماشای این شعبده بازی بنشینند و فردا به عنوان اعتراض وارد خیابان ها نشوند. بهر حال ملای سرمقاله نویس بشکل دیگری مجبور شده است که نقش کودتاگران پشت صحنه اشاره کند که موجب حذف رقیب و متهم به خیانت کردنش را فراهم کردند. چونکه در مورد تقسیم بندی 3 طایفه ای خود در مورد طايفه سوم این رده بندی خود گفت که این طایفه ی کودتا گر هر چند خود را مرد سياست مي دانند اما چون به درستي با ظرايف ديني در حقیقت دین فروشی کردن آشنا نيستند و فقط ترجمه اي از معارف ديني را و سیله کرده اند و آنچنان گلاب زده و دچار لغزش هاي دينفروشي مي شوند كه پس از چندي كاملا سياست زده شده و از موضع سياست سراغ دين را مي گيرند. در پایان افزده اين طايفه مي توانند با عملكردهاي سياسي خود كه رنگ دين و دينداري دارد جامعه را به توهم التهاب و بي ديني بكشانند. یعنی شرایطی که 30 سال است بر یران حاکم شده است و اکنون چون مردم به خصوص نسل جوان آگاه شده است آنگونه که خشم ونفرت و کینه اش نسبت به دین فروشان حاکم عوامفریب و شیاد فزونی یافته و لبریز شده است که فریاد مرگ بر دیکتاتور و احمدی نژاد و خامنه ای می زند و آزادی و استقلال و جمهوری ایرانی طلبمی کند.
هوشنگ - بهداد
یکشنبه 11 مرداد ماه سال 1388