روزنامه ی کیهان 4 شهریور ماه سال 1388

سياه دانه (گفت و شنود)

بگو که در خورجین الاغت توچه داری با ر؟

یارو گفت، سیاهدانه حمل می کنم برای یار

داروغه یاروباالاغ را فرستاد نزد پلیس

تا صحت موضوع تحقیق کند خود رئیس

رئیس مشتی باروت ریخت کف دست یارو

کبریت کشید سوزاند دست و ریش و ابرو

یارو که همچون شریعتمداری سر بازجو

پالان سائیده بود و هفت خط و هم پررو

خطاب به رئیس گفت، نگفتم ای قربان

سیاهدانه است ، مباشید شما نگران

گفت: ديروز تعداد ديگري از متهمان آشوب هاي اخير به روابط خود با بيگانگان اعتراف نموده و از مردم تقاضاي بخشش كردند.
گفتم: در جلسات قبلي دادگاه هم تعداد ديگري از آنها به رابطه با بيگانگان اعتراف كرده بودند.
گفت: هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا نيز با صراحت به مديريت آشوب ها توسط آمريكا و سازمان
CIA اعتراف كرده بود.
گفتم: همه اسناد و مدارك موجود نيز به وضوح از اين ارتباط حكايت مي كند.
گفت: حالا موسوي و خاتمي چگونه اين وطن فروشي و خيانت بزرگي را كه عليه مردم ايران مرتكب شده اند، توجيه مي كنند؟!
گفتم: آن وقت ها شخصي مقداري باروت را بار الاغ كرده و قصد ورود به شهر را داشت كه دروازه بان به او مشكوك شد و پرسيد؛ اين باروت را براي چه وارد شهر مي كني؟ يارو گفت؛ باروت نيست، سياه دانه است! دروازه بان براي اينكه نشان بدهد باروت است مقداري از آن را كف دست يارو گذاشت و كبريت كشيد و يارو در حالي كه همه سر و صورتش از انفجار باروت سوخته بود با كمال پررويي به دروازه بان گفت؛ ديدي قربان! عرض كردم كه سياه دانه است!

گفت: درشوی فوق العاده مسخره اعتراف گیری

نمایش داده شد، چهارمین سناریوی مار گیری

تعداد ی از متهمان بازداشتی آشوب های اخیر

به روابط با بیگانان اعتراف کردند سر بر زیر

در این نمایش بیدادگاه فرمایشی داده شد کشش

از لوطی جماران کردند تقاضای عفو بابخشش

گفتم : با روش خود گوئی و خود خندی

نمیشه ثابت کرد ، عجب مرد هنرمندی!

این نمایش که شده است تف و تاق وریش

چون بازجویان هارآدمکش داده شدند کیش

تا تجاوز جنسی کنند، گاز گیرند هم زنند نیش

تا نشان دهند چیست مسلک کودتاگران وکیش

چون رقیب مغلوب دربندرا کودتا گران پاسدا ر

به اعتراف کردن باتکرار دیکته نموده اند وادار

نه هنرست، نه منطقی، نه ارزش دارد و اعتبار

چون متهم از ترس جان دروغ گفته بی اختیا ر

اتفاقاً این سناریو ثابت می کند که کودتا گران

نامشروع و ضد مردم اند، با لوطی جماران

ترس و وحشت دارند ازمردم نکند تاکنند قیام

پس برای ترساندن شان، چنین می دهند پیا م

گفت : اعتراف کردند سیا و کلینتون کردندمدیریت

آشوب درایران را اینان هدایت کرده اندورهبریت

چون اسناد و مدا رک ساختگی می کند حکا یت

چگونه اینان دست داشته اند در خیانت و جنایت؟

حال چه توجیهی دارند، موسوی و خا تمی؟

برای خیانت بزرگ شان چه دارند پیا می؟

گفتم : سربازجوی وارونه گوی جنایتکار

حسین شریعتمداری سوپر ابله جانی مکار

از طریق سناریوسازی واتهام و یاد داشت

همسرش را می خواهد کند وزیر بهداشت

باید تلاش کند این آلوده به فساد و ننگ

تا سگ ها رها شوند ، بسته گردند سنگ

تا تواند با کودتاگران دزدان بیت الما ل

با حذف رقیب،اهداف شان را کنند دنبال

گفت: داستان این میخ ِ کریه ِ بد منظر

شده مثل آن یاروخودکورکرده بودو کر

باروت حمل می کرد به شهر با الاغ

داروغه بهش گیر داد زیر نور چراغ

پرسش کرد چه داری ، گفت سیاهدانه؟

داروغه چک کرد باز سئوال کرد ردانه

بگو که در خورجین الاغت توچه داری با ر؟

یارو گفت، سیاهدانه حمل می کنم برای یار

داروغه یاروباالاغ را فرستاد نزد پلیس

تا صحت موضوع تحقیق کند خود رئیس

رئیس مشتی باروت ریخت کف دست یارو

کبریت کشید سوزاند دست و ریش و ابرو

یارو که همچون شریعتمداری سر بازجو

پالان سائیده بود و هفت خط و هم پررو

خطاب به رئیس گفت، نگفتم ای قربان

سیاهدانه است ، مباشید شما نگران