روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دوشنبه 17 آبان ماه سال 1389 "

نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری "افغانستان و مرگ رؤياهاي غرب"

" مگر فراموش شده است فضای تبلیغاتی و هورا کشی هائی که پس از 11 سپتامبر سران رژیم ضد بشری و رسانه های تبلیغاتی و خبر رسانی و مطبوعاتی رژیم ضد بشری برای تروریست ها بر پا کرده بودند . تا جائی که رفسنجانی مکار پس از اشغال نظامی افغانستان در نماز جمعه ی تهران ا ذعان نمود که اگر همکاری ما با آمریکا نبود هنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود؟"

بخشی از مأموریت قلمزنی مداخله گرایانه در امور داخلی عراق و منطقه که سر مقاله نویس پیگیری می کند . آنگونه که در سر مقاله ی قبلی عربستان و آمریکا و العراقیه متهم و محکوم به دخالت گری در عراق و اقدامات تروریستی زنجیره ای اخیر در عراق نمود . برای اینکه این سیاست آن سوی سکه ی پاک کردن صور ت مسئله است که می بایست که از مهره ی دست نشانده ی بدنام نوری مالکی و دفاع شود تا بتوان هر طوری شده است دوباره وی نخست وزیری تحمیلی و بی اراده دست نشانده ولی و قیح و پاسداران شود و عراق همچنان حیات خلوت حاکمان تهران باقی بماند و در کنار آن مردم عراق هم به گروگان گرفته شوند تا از سوی حاکمان تهران بعنوان اهرم فشار و باج گیری و چانه زنی در مذاکرات هسته ای با آمریکا مورد سوء استفاده واقع شوند . اما اکنون برای اینکه واقعیت 400 هزار اسناد منتشره از سوی دیکی لیکس ثابت شود . پس سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی افغانستان پیگیری شده است . چرا که رژیم ضد بشری و نا مشروع که در شرایط بن بست قرار دارد و محاصره ز سوی بحران ها شده است . می بایست که برای عبور از این شرایط مرگ بار هرچه بیشتر بطور آشکار و بدون روی در وایسی و لکنت زبان از سیاست طراحی تروریستی وناامن سازی و بی ثبات کردن کشور های همسایه و منطقه با شت تمام دنبال شود . زیرا که رژیم ضد بشری بدون پیگیری اهداف جنگ افروزی و بحران آفرینی و اقدامات تروریستی در برون مرز هر گز شانس بقا ندارد . بنابراین اکنون که گند همکاری نزدیک اقدامات پاسداران با القاعده و طالبان در عراق و افغانستان در آمده است و با آدرس غلط دادن کتمان شدنی نمی باشد . به خصوص شرایط این همکاری با اشغال گران پس از 11 سپتامبر که موجب اشغال نظامی افغانستان و سپس عراق شد فراهم نمود . البته شرایط این اشغال نظامی افغانستان با همکاری و اشغال نظامی افغانستان با توطئه گری و گردآوری اطلاعات غلط با همکاری کردن با اشغال گران نظامی فراهم شد . تا که هم دو دشمن همسایه سقوط کنند تاهم فضای حضور پاسداران در این دو کشور ویکه تازی اقدامات تروریستی پاسداران با سپاه قدس و القاعده و طالبان میسر شود . مهمتر اینکه بتوان با آدرس غلط دادن منتقدان و دیگران متهم و محکوم شدند و این سیاست با جنگ روانی تبلیغاتی دنبال شده است . بهمین دلیل است که اکنون با فراموش کردن فضای تبلیغاتی و هورا کشی هائی که پس از 11 سپتامبر سران رژیم ضد بشری و رسانه های تبلیغاتی و خبر رسانی و مطبوعاتی رژیم ضد بشری برای تروریست ها بر پا کرده بودند . اما سرمقاله نویس اکنون بدون توجه به اعتراف رفسنجانی مکار پس از اشغال نظامی افغانستان که در نماز جمعه ی تهران ا ذعان نمود که اگر همکاری ما با آمریکا نبود هنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود . همچنین برای رد گم کردن که گویا پاسداران طالبان را آموزش نظامی نمی دهند و سلاح در افغانستان در اختیارشان قرار نمی دهند .ولی اکنون سرمقاله نویس محور 11 سپتامبر و اشغال افغانستان این چنین با تلاش مذبوحانه وارونه گوئی کرده است :

" آمريكايي‌ها با توسل به شيوه‌هاي تبليغي خاص و يك صحنه سازي از قبل برنامه ريزي شده، چنين وانمود كردند كه يك گروه اسلامي وابسته به القاعده كه مركز كنترل آنها در افغانستان است در پشت انفجارهاي سال 1380 نيويورك قرار دارد. در چنين فضايي، آمريكايي‌ها به همراه متحدانشان در ناتو، افغانستان را از زمين و هوا هدف حملات گسترده قرار دادند. اگرچه هدف نهايي جنگ افروزان حاكم بر كاخ سفيد تسلط بر كل منطقه خاورميانه بود ولي براي شروع، افغانستان نقطه خوبي به شمار مي‌رفت. اكنون پس از 9 سال جنگ و صرف هزينه‌هاي سنگين مالي و جاني، كشورهاي حاضر در جنگ افغانستان با اين واقعيت تلخ روبرو هستند كه به نقطه اول بازگشته‌اند و اين لشكركشي غيرقانوني هيچ نتيجه و حاصلي براي غربي‌ها در بر نداشته است. وضعيت براي آمريكا و متحدانش در افغانستان هر روز وخيم‌تر مي‌شود به طوريكه در سال جاري، تلفات نيروهاي ناتو به بالاترين ميزان رسيد و به خونبارترين سال حضور ناتو در افغانستان تبديل شده است و اين روند صعودي همچنان ادامه دارد.اوضاع در افغانستان براي واشنگتن آنچنان نامساعد است كه بسياري از كارشناسان، افغانستان را ويتنام دوم آمريكا ميدانند و برخي مقامات آمريكايي تاكيد كرده‌اند بحران افغانستان بزرگترين تهديد براي بقاي دولت باراك اوباما مي‌باشد و چه بسا اين بحران، موجب فروپاشي زودرس دولت كنوني آمريكا گردد"

در خاتمه اینکه نیاز به رجوع 400 هزار اسناد مستند منتشره شده ویکی لیکس نیست تا اثبات دخالت گری ولی وقیح و پاسداران و حضور شان وطراحی اقدامات تروریستی مشترک با القاعده در عراق و طالبان در افغانستان شود . زیرا که گذشته از مداخله گری سیستماتیک حاکمان تهران در امور داخلی دو کشور افغانستان و عراق پس از اشغال نظامی دو کشور با شدت تمام دنبال شده که انکار ناپذیر است . سند معتبر مهمتر این است که پیوسته حاکمان تهران و پاسداران در همه تر یبون های خبری و تبلیغاتی و حکومتی ونماز جمعه ها تأکید بر خروج نظامیان آمریکائی از عراق و افغانستان کرده و باز همین سیاست را دنبال می کنند تا که پاسداران جای شان را بگیرند و حکومت های دست نشانده ی مشابه ی ولایت وقیح در تهران را برروی کار آورند . بطور مثال مگر اکنون با اقدامات گسترده ی زنجیره ای تروریستی در عراق همچون ایران که با کودتا و تقلبات پاسدار گماشته احمدی نژاد را رئیس جمهور کردند . در عراق اعلام شده است که از توی خمره رنگرزی نوری مالکی دست نشانده ی ولی وقیح و پاسداران بیرون در آمده دوباره نخست وزیر شده است؟

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1389/13890817/13890817_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

"روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دوشنبه 16 آبان ماه سال 1389 "

افغانستان و مرگ رؤياهاي غرب