روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 1 آذر ماه سال 1388

نقد و بررسی سرمقاله روزی نامه جمهوری "درباره آخرين سخن البرادعي"

"پاسخ دندان شکن به پیشنهاد جدید البرداعی با دفاع از عدم موافقت اورانیوم غنی شده به خارج"

باز هم بحث و جدل و موش و گربه بازی محور مذاکرات پروژه ی هسته ای که همچنان ادامه دارد. عجیب است که محمد البرادعی در روزهای پایانی مأموریت خود هنوز دست از پیگیر ی سیاست خائنانه و کثیف مماشات گری مذاکرات هسته ای بر نمی دارد که بر اساس چوب حراج زدن بر منابع و ذخایر طبیعی کشور و تجارت نفت وخون و پایمال کردن حقوق بشر در ایران و بهدر رفتن جان انسان ها از سوی غرب استوار است . عجی تر اینکه ایشان نا امید هم نشده است . چونکه البرادعی هنوز چشم به ادامه ی چنین سیاستی پلید غاراتگرانه ی غری دوخته است . درصورتیکه با ترجمه و برگران مواضع پاسخ منفی مسئولان هسته ای رژیم فاشیستی تروریستی کودتائی حاکم بر ایران به عدم توقف غنی سازی و مخالفت با موافقت انتقال 1200 کیلو گرم اورانیوم غنی شده ی5/3% به روسیه مواجه شده است .ولی باور دارد که چون پاسخ منفی بطور شفاهی ونه رسمی و کتبی می باشد . پس جواب نهائی نمی باشد که وسوسه شده است در آخرین تلاش های خود با تمجید کردن از سیاست اوباما اینگونه رهنمود پیشنهادی برای راه حل ارائه کند:

": « بدون تعارف مي گويم توپ هاي زيادي در زمين ايران است و تا پايان سال ميلادي (آذر ـ دي ) بايد به يك توافق درباره برنامه هسته اي برسيم . » « حكومت آقاي اوباما فرصتي مناسب براي تغيير در سياستهاي كنوني دنيا است . او براي حل مساله هسته اي ايران بسيار خلاق و عملگراست . شما رهبران ايران بايد خود را درگير يك ديپلماسي خلاق كنيد. شما بايد درك كنيد كه اين براي نخستين بار است كه يك رئيس جمهور آمريكا با تعهد كامل و بدون هيچ گونه شرطي و در كمال احترام مي خواهد با شما صحبت كند; اين فرصت را از دست ندهيد<البرادعي در پايان اظهار داشت پاسخ شفاهي ايران را پاسخ قطعي ايران به پيشنهاد مبادله اورانيوم تلقي نمي كند چرا كه در اين پاسخ شفاهي يك نوع بي اعتمادي افراطي ديده مي شود زيرا ايران خواهان مبادله اورانيوم در خاك خود پس از تحويل سوخت 20 درصدي است"

.
البته یکی از پاسخ هائی که به پیشنهاد البرادعی در برابر پیشنهاد داده شده است . بر اساس تجربه ی آزمون شده طرح جیره وکوپن بندی شرایط جنگ ایران و عراق است که اکنون هم همین شیوه ی کوپنی در مورد توزیع بنزین هم رعایت می شود . بنابراین از سوی سرمقاله نویس با این شیوه ی توزیع کوپنی به البرادعی جواب داده و تأکید کرده است که می بایست اینگونه به اندازه کوپن ات سخن بگوئی! :

"اظهارات اخير رئيس آژانس بين المللي انژري اتمي كه مي تواند آخرين سخنان وي درباره فعاليت هاي هسته اي ايران تلقي شود و با لحن جانبدارانه اي از آمريكا و رئيس جمهور فريبكار اين كشور همراه بود بطور طبيعي ايجاب مي كند به وي گفته شود هركس مي تواند به ميزان كوپن خود صحبت نمايد و نبايد پايش را از گليم خود درازتر كند. برهمين اساس لازم است توجه آقاي البرادعي و سياست گذاران بالادستي وي را به موارد ذيل جلب كنيم"

البته این شیوه ی گفتمان سرمقاله نویس بزبان دیگر که زبان رایج حاکمان و دیپلماسی اش می باشد این است که پایت را از گلیم خودت دراز مکن و لقمه ی گنده تر از دهانت بر ندار چون ممکن است توی گلویت گیر کند و خفه شوی . بهرحال دلایل مخالفت با انتقال اورانیوم غنی شده به خارج از ایران رااین چنین فرموله کرده است:


طرح انتقال بيش از دو سوم اورانيوم هاي غني شده ايران به خارج از كشور كه حاصل تلاش 20 ساله دانشمندان ايراني است و پيشكش كردن آن به غربي ها در ازاي وعده دريافت 116 كيلو اورانيوم 20 درصدي قابل قبول براي هيچ عقل سليم و فهيمي نيست . اينكه مدعي هستند طرف مذاكره كننده ايراني با كليات اين توافق در اجلاس وين موافقت كرده ادعاي بي دليلي است زيرا هيچكس حق ندارد دستاوردهاي ملت ايران را در پوشش كسب يك موفقيت بزرگ در مذاكرات هسته اي تقديم دشمنان انقلاب كند; دستاوردهائي كه با هزينه سنگين و با پشت سر گذاشتن فشارها و تحمل ده ها تحريم و چند قطعنامه شوراي امنيت بدست آمده است . قطعا اين طرح تحميل يك خفت بزرگ به ملت ايران است كه مردم ما هرگز زير بار آن نخواهند رفت . وقتي آمريكا رژيم صهيونيستي و مجموعه دشمنان نظام اسلامي كه چشم ديدن استقلال و عزت ملت ايران را ندارند از اين طرح و توافقات مورد نظرشان اظهار شادماني كرده و آنرا به معناي پايان دادن به فعاليتهاي هسته اي ايران مي دانند مي توان به اين نتيجه روشن رسيد كه چنين طرحي بخشي از زنجيره توطئه عليه نظام جمهوري اسلامي است . آنچه اكنون در زمينه هسته اي در اختيار ملت ايران قرار دارد حاصل سالها زحمات مديران كشور و تلاش طاقت فرساي دانشمندان جوان و مقاومت ملت ايران است و روشن است كه مردم بيدار ايران اجازه نخواهند داد تحت عنوان فريبنده « ارتقا فرآيند خودكفايي هسته اي » اين دستاورد بزرگ كه اكنون به افتخار ملي تبديل شده تقديم دشمنان انقلاب شود. بكار بردن اين واژه كه « اكنون توپ در زمين ايران قرار دارد » از عبارتهاي كهنه است كه سياستمداران به هنگام لاف زدن و براي فرافكني از آن استفاده مي كنند و طبعا بكارگيري آن از سوي فردي كه به عنوان اهرم سياسي غرب عليه ايران مورد استفاده قرار گرفته فاقد وجاهت و كارآيي لازم است . از اين جهت به آقاي البرادعي توصيه مي شود از توسل به واژه هاي پوچ و توخالي كه معمولا از سوي كارشكنان مذاكرات سياسي به استخدام در مي آيد خودداري كند. آقاي البرادعي بهتر است در اين آخرين روزهاي مسئوليت خود از به زبان آوردن مطالبي كه وجدان او را در دوران بازنشستگي آزار خواهد داد خودداري كند. ـ آنچه به عنوان پيشه كردن « ديپلماسي خلاق » براي مسئولان و مديران جمهوري اسلامي ايران توصيه شده در حقيقت اگر واقعيت خارجي داشته باشد توسط خود ايشان و نمايندگان گروه 1 +5 در مسير مذاكرات در پيش گرفته شود ولي مردم ايران پس از 30 سال تجربه و محك زدن نهادها و سازمانهاي بين المللي مي دانند كه منظور از « ديپلماسي خلاق » صرفا تن دادن به خواسته هاي نامشروع قدرتهاي زورگو و گردانندگان پشت صحنه ديپلماسي جهاني است و اگر مسئولين كشوري به اميال آنها تن در دهند به آنها گفته مي شود شما از بهترين و خلاق ترين ديپلماسي ها برخوردار هستيد كما اينكه اكنون براي رژيم مبارك به خاطر نوكري براي آمريكا و دلالي براي صهيونيسم بين الملل چنين عنواني توسط خود آمريكا و رژيم صهيونيستي بكار برده مي شود. از نظر قدرت هاي سلطه گر ملت هاي آزاد و مستقل به خاطر اينكه زير بار زورگوئي هاي آنها نمي روند از ديپلماسي فعال برخوردار نيستند! ملت ايران مايل است مستقل باشد و شما براي اين ملت از هر عنواني كه مايل هستيد استفاده كنيد. آنچه به عنوان تغيير در سياستهاي آمريكا در سخنان آقاي البرادعي از آن نام برده شده در حقيقت آشكارترين وجه و نمود بارز سياه بازي و عوامفريبي سردمداران جديد كاخ سفيد است كه قصد دارند چند سالي به اين ترتيب ملتهاي به پا خاسته و ظلم ستيز را با اين واژه هاي فريبنده مفتون سازند ولي براي ملت ايران كه در طول 60 سال گذشته دولتهاي متعدد آمريكا را تجربه كرده و سياستهاي خانمان سوز سلطه گرانه آنها را لمس نموده استفاده از اين عبارتهاي عوامفريبانه جاذبه اي ندارد. ملت ايران در چند ماهي كه از عمر رياست جمهوري آقاي اوباما مي گذرد هيچ تغييري در سياستهاي خصومت آميز آمريكا مشاهده نكرده بلكه فقط آنرا در لفافه اي از كاغذهاي رنگي و شعارهاي بي پشتوانه يافته است. آقاي البرادعي رئيس آژانس بين المللي انرژي اتمي آنچنان در مقام مدح و تبليغ آمريكا و سياستهاي آقاي اوباما برآمده كه به نظر مي رسد مسئول تبليغاتي كاخ سفيد هم در مقام مقايسه با آقاي البرادعي قطعا كم خواهد آورد. مدير كل آژانس درحاليكه هنوز كارمند يك سازمان بين المللي است لباس كارمندي كاخ سفيد بر تن كرده و رئيس جمهور آمريكا را با واژه هايي ويژه و استثنايي از قبيل « خلاق » « عمل گرا » « متعهد » و « محترم » توصيف مي كند صفاتي كه آمريكائيهاي راي دهنده به اوباما نيز آنها را در وي سراغ ندارند. آقاي البرادعي از جمهوري اسلامي ايران به خاطر اينكه نسبت به رفتارهاي آژانس و گروه 1 +5 بي اعتمادي نشان مي دهد انتقاد مي كند درحاليكه حتما مي داند در گروه موسوم به 1 +5 كشورهايي عضويت دارند كه برخي از آنها دشمني با جمهوري اسلامي ايران را به حد نهايت رسانده و عملا خواستار سرنگوني اين نظام در ايران هستند . اين كشورها بيش از 50 سال در چپاول منابع ملت ايران و دشمني با نظام منتخب مردم گوي سبقت را از يكديگر ربوده اند و در چنين وضعيتي سخن گفتن از اعتماد نهايت ساده لوحي است"

بهر صورت سرمقاله نویس پس از ردیف و فرموله کردن دلایل خود که پیرامون عدم موافقت به انتقال اورانیوم غنی شده به خارج است این یک پاسخ روشن منفی به محور پیشنهاد جدیدالبرادعی می باشد که گفته است هنوز توپ های زیادی درون زمین هیئت مذاکره کننده ی بی اراده و مترسکی رژیم کودتائی نامشروع و ضد مردمی حاکم بر ایران وجود دارد . بالاخره در پایان سرمقاله ی خود بعنوان حسن خطام وسخنگوی مردم ایران شده این چنین خطاب به البرادعی گوشزد کرد یا در حقیقت هشدار و اخطار به مسئولان هسته ای رژیم کودتائی و گروه5+1 داده است :

"در پايان يادآوري اين نكته را لازم مي دانيم كه هدف از اشاره به موارد فوق اينست كه به آقاي البرادعي گوشزد شود كه مردم ايران در اين سالها كه شما رياست آژانس بين المللي انرژي اتمي را برعهده داشتيد به خوبي دريافته اند در مسائل هسته اي و هر مقوله ديگري عقب نشيني از مواضع اصولي شان موجب طمع ورزي طرف مقابل خواهد شد و آنها با هر قدم عقب رفتن ما دو قدم جلوتر خواهند آمد و بر مطالبات غيرقانوني خود خواهند افزود. اين واقعيتي است كه در تاريخ روابط استعمارگران با ملت ها به اثبات رسيده و قابل ترديد هم نيست . به همين دليل ملت ايران از مواضع هسته اي خود بهيچوجه عقب نشيني نخواهد كرد"

در خاتمه اینکه که سر مقاله نویس در پایان مقاله ی خود، گوشزد وتأکیدی که به محمد البرادعی کرده است به وضوح برای چندمین بار آب پاک برروی دست مماشات گران معتاد به سیاست مذاکرات تجارت خون و نفت غربی ریخته است . زیرا که قابل فهم است که اگر چنانچه سران رژیم ضد مردمی و نامشروع کودتائی این آخرین برگ برنده و چماق تهدید و باج گیری هسته ای داخلی و منطقه ای و جهانی خود را از دست بدهند. چه پارامتری را می توانند جایگزینش کنند که همچون پروژه ی هسته ای قادر باشد چنین اجرای نقش مشابه چند جانبه ای ایفا کند و قدرت مانور تبلیغاتی وجوابگوئی به بحران های داخلی و منطقه ای و جهانی داشته باشد . به خصوص اینکه در شرایط کنونی که تضاد و اختلافات درونی عجیب رشده کرده و بمرحله ی آشتی نا پذیر رسیده است . از سوی دیگر جامعه ی ناراضی و خشمگین و معترض در حال انفجار می باشد که فقط مترصد هر گونه شکاف در رأس و ضعف حاکمیت است تا که تبدیل دست یافت روزنه ای برای حضور درصحنه شود تا که فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه سر دهند که مترادف و ترجمان پژواک نابودی رژیم ضد بشری و نا مردمی کودتائی پاسداری می باشد.

هوشنگ – بهداد

روزی نامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 1 آذر ماه سال 1388