ورق پاره ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 24 آبان ماه سال 1388

نقد و بررسی سرمقاله حکومتی جمهوری اسلامی " سياستمدار سياه باز"

" عوامفریب و دروغگو ترین رژیم که راست گوئی در آن جرم است اوباما را متهم به دروغگوئی و فریبکاری نموده است "

تمدید یکساله دیگر تحریم ها از سوی باراک اوبا ما رئیس جمهوری آمریکا و موضع گیری قوه قضائیه ی آمریکا پیرامون صدور حکم مصادره اموال دارائی بنیادعلوی رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی در آمریکا که ناشی از عدم توافق مذاکرات هسته ای می باشد موجب شده است تا که سر مقاله نویس رئیس جمهور آمریکا را سیاه باز بنامد. انگاری که سران رژیم شیاد و عوامفریب و غارتگر بیش از 30 سال نیست که با شیادگری و دین فروشی و دروغگوئی ووعده های سر خرمن دادن نه مردم ایران را سیاه کرده و سر کار گذاشته اند ، بلکه چندین سال است که با سیاست مماشات گری و وقت کشی غرب را فریفته وسیاه کرده اند که چون اکنون که دست شان رو شده است. با فرافکنی و فرار به جلو کردن وفرصت طلبی اوبا ما متهم به سیاستمدار سیاه باز شده اند که چرا به جای قول دادن تغییر سیاست، اینگونه دست به اقدامات زده است؟

البته ناراحتی و گزیدگی بیشتر سر مقاله نویس از این بابت است که چرا بنیاد علوی در آمریکا که از 1360 جزو اموال مصادره شده نبوده و همچنان تا حال فعال مایشاء بوده است و اقدامات تروریستی و جاسوسی و زد و بند های پرده از طریق این بنیاد دنبال می شده است اکنون که نقش این بنیاد لورفته مصادره شده است؟

عجیب است که سرمقاله نویس فراموش کرده است که در رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی راست گفتن و احترام گذاشتن بقول های داده شده به مردم و عدم تعهد نسبت به عهد نامه ها و میثاق های جهانی جرم سنگین می باشد . بهرحال سرمقله نویس مدعی شده است که عملكرد اوباما در در چند ماهه حضور وي درکاخ رياست جمهوري آمريكا آنچنان همه زمينه ها رياكاران و مغاير با وعده هاي انتخاباتي وي بوده است كه در اين مدت كوتاه همگان را به انديشه وادار نموده است زیرا که وقايع ماه ها و هفته هاي اخير نشان داده است سياست « تغيير » اوباما كه شعار اصلي انتخاباتي وي بود تا چه اندازه پوچ و بي محتوا است ؟ زیرا که اوباما در سياست هايش درباره عراق نه تنها نيروهاي آمريكايي را از اين كشور خارج نكرده و عراق رابطوردربست عوامل نفوذی پاسداران در عراق تحویل نداده است، بلكه بر تعداد نیروهای نظامی آمریکائی درعراق افزوده است .همچنان که اوباما بر ادامه ی سياست هاي جنگ طلبانه بوش اصرار می ورزد . همچنین سرمقاله نویس افزوده که از سوی دیگر وقايع افغانستان هم نيز ثابت كرده است كه تغيير رويكرد اوباما به معناي ايجاد تغيير در سياست اشغال افغانستان نيست بلكه به معناي تغيير در چگونگي تداوم اشغال گري این کشوراست . بد تر اینکه با همین اقدامات در افغانستان، اوباما حاضر نشده است تا که نیرو های نظامی اش را از این کشور خارج کند تا جایش را پاسداران و حامیان و نفوذی ها در افغانستان پر کنند . بنا براین با اوضاع و احوال چگونه می توان انتظار و باور به دروغ نبودن سیاست تغییر اوباما به نفع رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی داشت و اوبا ما راسیاستمدار سیاه باز خطاب نکرد؟

تازه سر مقاله نویس در ادامه ی سرمقاله ی خود ادعا کرده که فعالیت عوامفریبانه ی حقوق بشری و شعار های فریبکارانه ی انتخاباتی اوباما رئیس جمهور آمریکا جنبه ی بازی سلطه طلبی جدید آمریکا دارد و وی را متهم نموده که هدف خود را این چنین با هنرمندی سیاه بازی روحوضی در سازمان ملل اجرا کرده است :

اينكه « اوباما » در نطق هاي تبليغاتي قبل از انتخابش و همچنين سخنراني اخير خود در مجمع عمومي سازمان ملل مدعي شد كه مي خواهد به يكجانبه گرايي خاتمه دهد به ديدگاه ساير كشورها احترام بگذارد و... صرفا يك نمايش از جنس نمايش هاي روحوضي براي سياه كردن ملتها و فريفتن افرادي است كه در جهان به اين نكته دلخوش كرده بودند كه با روي كار آمدن يك رئيس جمهور سياهپوست ساختار نظام سلطه تغيير خواهد كرد ولي عملكرد 9 ماهه آقاي اوباما بسيار زود مشت او را باز كرد و نشان داد كه سياستهاي رسمي و برنامه ريزي شده در ساختار قدرت آمريكا روندي غير از اين شعارهاي عوامفريبانه را طي مي كند و ذهنيت حاكم بر سران كاخ سفيد با رنگ پوست ساكنانش تفاوت نكرده و همچنان « سياه » است . بي سبب نيست كه حتي برخي سازمانهاي بين المللي مدافع حقوق بشر اكنون اوباما را متهم مي كنند كه با فريبكاري و نيرنگ تبليغاتي روي كار آمده و براي كسب آراي مردم آمريكا شعارهايي را مطرح كرده كه اكنون خبري از عمل به آنها نيست . اكنون كاملا محرز شده كه شعارهاي انتخاباتي اوباما صرفا براي فريب افكار عمومي بوده و هرچند او تلاش كرده چهره تازه اي از آمريكا به تصوير بكشد ولي در پشت نقاب تغيير كاخ سفيد همچنان درصدد احياي رفتار سلطه جويانه خود مي باشد و مجموعه موضع گيريهاي اخير اوباما نيز ادامه سياست هاي ماجراجويانه آمريكا در همه زمينه ها بويژه با مشكل اصلي اش يعني جمهوري اسلامي ايران است با اين تفاوت كه او در چند ماهه آغاز به كار دولتش سعي داشت ماهيت خصومت آميز سياستهاي آمريكا در برخورد با ايران و ادامه سياست مهار را در پوشش الفاظ صلح طلبانه مخفي كند"

در پایان سرمقاله نویس تأسف خودش نسبت به تغییر معکوس سیاست تغییر اوباما رئیس جمهور آمریکا در مورد رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی را بیان کرده است و از بسته شدن هرگونه نگاه خوش بینانه به سیاست تغییر اوباما سخن گفته و خطاب به آنانی که آنگونه دچار ذوق زدگی خوش بینی شده بودند که برای اوباما کارت تبریک ارسال کردند به امید اینکه شعار تبلیغاتی انتخاباتی تغییر اواما به نفع اینان تمام شود . اما اکنون این مغبون شدگان متوجه رو دست خوردن شان از سوی سیاستمدار سیاه باز شده اند و احساس شرندگی از این ساده باوری خودشان شده اند که ایمن افسوس و تأسف را به رخ اینان کشیده است . در نهایت با آویزان شدن به گفته ی لوطی جماران پاسخ این کودکان گول خورده به لبخند اوباما را این چنین داده است :

"متاسفانه دولت اوباما در ماههاي اخير درحاليكه مدعي بود قصد تغيير رويكرد نسبت به ايران را دارد سياست هاي كينه توزانه اسلاف خود را ادامه داد و هفته گذشته با امضاي قرار تمديد تحريم ايران براي يكسال ديگر بر سياست خصمانه اسلاف خود عليه جمهوري اسلامي ايران پافشاري كرد. تداوم اقدامات اوباما عليه جمهوري اسلامي ايران قطعا باب هرگونه خوشبيني را نسبت به اين سياستمدار سياه باز مسدود مي كند و اين واقعيت را به اثبات مي رساند كه تصور افرادي كه فكر مي كردند با فرستادن پيام تبريك به اوباما و تدارك زمينه هاي مذاكره و تفاهم مي توانند يخ هاي روابط ميان ايران و آمريكا را كه 30 سال است هر روز بر ضخامت آن افزوده مي شود آب كنند كاملا نادرست بوده است . گذشت زمان نشان داد « اوباما » نيز ادامه دهنده راه بوش است و در چنين وضعيتي ساده انديشي محض خواهد بود كه عده اي بدون در نظر گرفتن ماهيت پليد سياستهاي آمريكا و چماق فربهي كه اوباما عليه ايران بلند كرده به هويج رنگ و روباخته اي كه از دور آنرا تخم طلايي تصور مي كنند دل ببازند و بخواهند نرد دوستي و مغازله با اوباما ببازند. بدين ترتيب سخن منطقي و متين در اين زمينه همانست كه رهبر معظم انقلاب با روشن بيني ضمن مردود دانستن هرگونه مذاكره با آمريكا تاكيد كردند : « فقط كودكان فريب لبخند تاكتيكي آمريكا را مي خورند و اگر مسئولان برگزيده اين ملت فريب چنين لبخندهايي را بخورند يا بايد بسيار ساده لوح باشند و يا غرق در هوي و هوس كه بخواهند با دشمن سازش كنند "

در خاتمه اینکه اکنون بوضوح مقاله نویس برای محکوم کردن پاسدار گماشته احمدی نژاد توهین و اهانت جنسیتی به رئیس جمهور آمریکا کرده است . حتی وی را تمسخر به اجرای سیاه بازی هنرمند روحوضی کرده و دروغگو وعوامفریب و فریبکارخطابش نمودهاست که چرا در عمل سیاست تغییر انتخاباتی ریاست جمهوری اوباما بطور در بست به نفع رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی تمام نشده است؟ نا گفته نماند اینگونه وارونه گوئی و طلبکاری نمودن از سوی رژیم ضدبشری و قرون وسطائی مطرح شده است که نه با قوانین حاکم مناسبات جهانی احترام نمی گذارد و پای بندش نیست ، بلکه از اساس قانون اساسی خودش را نیزقبول ندارد. برای اینکه مترسکی به نام ولی فقیه دارد که با فتوا و صدور نامه های حکومتی ماورای قانون اساسی اقدام می کند و به هیچ مرجعی هم پاسخگو نمی باشد. اکنون سئوال است که آیا چنین رژیم نا مشروع و قانون گریزی متعارف می باشد که می بایست در بستر پایمال کردن علنی نقض یستما تیک حقوق بشر و نا دیده گرفتن آن به سیاست کثیف و خائنانه ی مماشات گری تجارت نفت و خون با هاش ادامه داده شود؟ تا که فرصت داشته باشد در داخل کشور بیشتر دست به جنایت و سرکوب بزند و هم تلاش برای صدور باج گیرانه ی تروریسم و بنیاد گرائی و ارتجاع به برون مرز نماید. همینطور بر ضریب سیاست مداخله گری خودش پیرامون بحران آفرینی و جنگ فروزی خاورمیانه و ناامن و بی ثبات کردنش بی افزاید. خلاصه در راستای پیگیری تلاش دسترسی به سلاح هسته ای است که نه اهانت و توهین به رئیس جمهور آمریکا کرده است ، بلکه با فرافکنی و وارونه و هذیان گوئی و تهدید و متهم کردن دیگران خرمندرانه بطور حق به جانب طلبکاری هم کرده است.

هوشنگ – بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1388/13880824/index.html

ورق پاره ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 24 آبان ماه سال 1388