گفت و شنود ورق پاره ی کیهان 9 آذر ماه سال 1388
خسارت (گفت و شنود)
گفتم : چه جالب شده، داستان شده مثل آن راننده
روزی تصادف کرد با عابری چون ترمز قاطی کردبا دنده
یک پای عابر قطع شد،در دادگاه وی کرد ادعای خسارت
راننده مبلغ اندک داد،گفت مثل مؤلفه نمی کنم تجارت
عابرهم گفت تو هم می دانی من نیستم چون هزار پا
بی خیال شوم پا از دست دادم ،چون دارم 999 دیگر پا
گفت: چند تن از افرادي كه در آشوب ها دستگير شده بودند بعد از آزادي ، از سران فتنه ادعاي خسارت كرده اند.
گفتم: چرا؟!
گفت: مي گويند سران فتنه با دروغ گويي و فضاسازي آنها را به خيابان ها كشيده و از اعتمادشان سوءاستفاده كرده اند.
گفتم: نتيجه چي شده؟
گفت: شايد براي ساكت كردن آنها كاري بكنند؛ پول هاي كلان و بادآورده كه در اختيار دارند!
گفتم: ولي ضربه اي كه به اين افراد زده اند جبران نمي شود.
گفت: اما، اگر پول اندك بدهند كه آنها نمي پذيرند و اگر هم پول كلان بدهند، دستشان رو مي شود.
گفتم: چه عرض كنم؟! راننده اي در تصادف پاي يك عابر را قطع كرده بود. عابر از او خسارت خواست و راننده مبلغ اندكي به او داده و گفت؛ مي داني كه من ميلياردر نيستم! و عابر گفت؛ تو هم مي داني من هزارپا نيستم كه قطع يكي از پاهايم اهميت چنداني نداشته باشد؟!
گفت : عاقبت بازجوئی و پرونده سازی
تبدیل شده به هذیان گوئی و دلقک بازی
قاطی گری چاشنی اش شده باوارونه گوئی
خودزنی همراه شده با فرار به جلو با پرروئی
گفتم : مگر چه شده ، یاافتاده چه اتفا ق؟
که بازجو به روغن سوزی فتاده باکار شا ق
گفت : سربازجو چون تصورکرده ،هست تیز هوش
پس منگ و شوت بودنش را کرده است فراموش
نمی گویدکجا رفته در 4 سال گذشته در آمد فروش
مبلغ 330 میلیارد دلار نفت کجا رفته این دراز گوش؟
امامدعیست آنانکه باضرب و شتم زندان شدندو سرکوب
کنون ادعای خسارت کرده انداز رقیب دوم خردادی مغلوب
نتیجه گرفته اگر پول کم داده شود به این شاکیان نا لان
قانع نمی شوند، گر زیاد دهند،در می آید گندغارتگری کلان
گفتم : برای همین در زنجان آق محمود گفته بود این پر رو
چاقو ضامندار زنجانی می زند به آنانکه پول می کنند پارو
گفت : بلی چون برای این روز ها می خواست تادست رقیب مغلوب کند رو
تافرصت افتدبر کف زنگی مست مثل پاسدار حسن شریعتداری سر بازجو
گفتم : چه جالب شده، داستان شده مثل آن راننده
روزی تصادف کرد با عابری چون ترمز قاطی کردبا دنده
یک پای عابر قطع شد،در دادگاه وی کرد ادعای خسارت
راننده مبلغ اندک داد،گفت مثل مؤلفه نمی کنم تجارت
عابرهم گفت تو هم می دانی من نیستم چون هزار پا
بی خیال شوم پا از دست دادم ،چون دارم 999 دیگر پا