گفت و شنود ورق پاره ی کیهان 30 آن ماه سال 1388

نقدو بررسی(يادداشت روز) ورق پاره ی کیهان " محكمه اي با قاضي گلدستون "


"عجیب است سپاه پاسداران پول و اسلحه برای شیعیان شورشی یمن ارسال کرده ، اما یمن و عربستان واردن و مصر و آمریکا متهم و محوم شده اند !"

برای رفع ابهام که دلیل دخالت گری درامور داخلی یمن برای چیست و چگونه با فضاسازی کردن اینسیاست دنبال می شود . همینطور برای شفاف شدن جو داخل کشور که چگونه آلوده و خفقان آمیز است که نه خواهان محاکمه رهبران رقیب مغلوب هستند ، بلکه از تحویل دادن اجساد به اعضای خانواده های عزادار وداغدارانهم خود داری می شود. حال چگونه این رژیم ضد بشری و نامشروع کودتائی در گیر جنگ قدرت می تواند دلسورشیعیان یمن باشد که در ستون ورق پاره کیهان و خوانندگان درمیان چند پیام ساختگی و جعلی بازتاب داده شده اینگونه تقاضای شفاف سازی مسائل یمن هم شده است :

"از دستگاه قضايي تقاضا مي شود كه در اسرع وقت كروبي و موسوي محاكمه شوند. جمشيدي.¤از روزنامه كيهان تقاضا مي شود كه مسائل يمن را بيشتر شفاف سازي نمايد. يك خواننده.¤چرا پزشك قانوني براي تحويل فوت شدگان به اقوامشان، عصرها خدماتي ارائه نمي دهند. اين مشكل بر مصيبت خانواده هاي داغدار مي افزايد. فاضل بهمني از خوزستان"

اماآخوندهای انگل غیر مولد حکومتی سنجاق و آویزان شده به دین که تاریخه ی طولانی ارتزاق کننده ی توبره و آخور خوری در مراسم و عزای دین فروشانه دارند . از سوی دیگر تخصصحرافی ومخ زنی در منبر رفتن و گریز به صحرای کربلا زدن و اشک در آوردن دارند آنگونه که اشک گیری می کند بطور هم زمان هنر خنداندن پا منبری هاهم داراست و عجیب هم در این مورد خبره اند و هنرمندانه اجرای نقش می کنند. به خصوص اینکه همچون لاشخور که بر ته مانده های اجساد حاضر به لاشخوری و مرده می شوند. تجربیات بس طولانی و فراوان شیرنی خوری در مراسم جشن عقد و عروسی و حلوا و خرما و نقل خوری در مراسم دفن و ختم وسوگواری دارند . از سوی دیگر عجیب اعتیاد مزمن به فلسفه ی دیگی دارند که اگر چنانچه برای اینان نجوشد چه بهتر که کله ی سگ در آن بجوشد . بنابراین مشخص است وقتی این عناصر بقدرت برسند . مشخص است که برای حفظ قدرت وانباشت هرچه بیشتر ثروت وحذف رقبا از صحنه دست بهر جنایت وجنگ افروزی و عوامفریبی و دین فروشی ونیرنگ و فریبکاری دروغگوئی خواهند زد . همانگونه که کارنامه ی بس ننگین بیش از 30 ساله گذشته اشان غیر از ای نبوده است.

لذادرشرایطی که پس از کودتای تقباتی 22 خرداد لوطی جماران و کودتا گران با واکنش شدید اعتراضی اقشار گوناگون مردم کشور مواجه شده اند آنگونه در منگه قرارگرفته اندکه اجبار دارند بموازات سیاست همه جانبه ی سرکوبگری و خفقان و سانسور داخلی سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به برو ن مرز را نیز تعقیب کنند به امید آن بتوانند بطور موقتی گریز گاهی برای برون رفت موقتی از بحران داخلی و بیرونی بدست آورند . ولی چون این اقدامات مداخله گرایانه ی تروریستی لورفته و عوارض و هزینه های جانبی دارد. بطوریکه زود فاش و بر ضد خودش تبدیل می شود . پس راهی جز فرافکنی کردن و جیغ بنفش کشیدن و دیگران را متهم به اقدامات خود کرده باقی نمانده است. درست شبیه ارسال کشتی سلاح برای حزب الله لبنان که لو رفت و بر سرپاسداران ارسال کنندگان کشتی سلاح آوار شد. که کپی و نمونه ی مشابه دیگرش اعزام تروریست و پول و سلاح به یمن برای کمک به شورشیان شیعیان یمن و تسلیح وتشوریق و ترغیب کردن شان به شورشگری علیه ی دولت یمن و تلاش برای بسط و تعمیم دامنه ی آشوبگری وونا آرامی بدرون خاک عربستاندر راستای اهداف بی ثبات کردن شبه جزیره ی عربستان است تا فشار برروی بحران هسته ای کاسته شود و امکان بیشتری برای کنترل فضای انفجاری جامعه به وجود آید . اما چون این طرح و اقدامات تروریستی لورفته است و موجب موضع گیری صریح رئیس جمهور یمن وعربستان و مقامات آمریکائی و سایر رهبران کشورهای عربی و غربی شده است و با محکوم کردن رژیم کودتاگر به اقدامات تروریستی و دخالت گری و ایجاد آشوب و بحران آفرینی و جنگ افروزی در امور داخلی یمن همراه بوده است.

اکنون قاطی کردن و ناشی گری قلم بر دست یادداشت روز که آمده زیر ابرو بر دارد چشم کور کرده است. موجب اثبات مضاعف نه دخالت گری در امور داخل یمن شده است ، بلکه با اشاره به جنگ نوار غزه ی 22 روزه با اسرائیل لو داده است که سرنخ اصلی برپائی این جنگ هم لوطی جماران و سپاه پاسداران بوده اند. آنگاه یادداشت روزنویس با نادیده گرفتن رکورداری نقض محکومت جهانی حقوق بشر که رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی دارد و پیش نویس قطعنامه ی محکومیت نقض حقوق بشر همین رژیم نا مشروع و ضد بشری در مجمع عمومی سازمان مللکهبه تازگی به تصویب رسیده است . ولی از موضع فرار به جلو و وکیل مدافع و سخنگو ونماینده ی تام الاختیار مردم فلسطین شده اینگونه با اشک تمساح برای شیعیان یمنی ریختن استناد به تصویب قطعنامه ی کمیته ی حقیقت یاب ريچارد گلدستون در سازمان ملل علیه جنایات اسرائیل نسبت به فلسطینیان نوار غزه در جنگ 22روزه گفته و با تأئید برکت جنبش بیداری اسلامی یا بازدهیاقدامات صادراتی تروریستی رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی و نا مشروع این چنین گزارش داده است :

"اما به بركت جنبش بيداري اسلامي در منطقه و همچنين خيزش ملت هاي آزاده آنچه كه در پايان جنگ 22 روزه غزه رقم خورد مطالبه افكار عمومي جهان در تعقيب و محاكمه سران متجاوز رژيم صهيونيستي بود. خواسته گسترده و روزافزون نه تنها مسلمانان دنيا بلكه آحاد انسان هايي كه جنايات وحشيانه صهيونيست ها را برنمي تافتند باعث شد تا سازمان ملل كه در جلوگيري اين جنگ هيچ نقشي را برعهده نگرفته بود و شوراي امنيت اين سازمان- به عنوان نهادي كه مسئوليت صلح و امنيت بين المللي را بنابر منشور ملل متحد برعهده دارد- تنها با صدور قطعنامه اي بي خاصيت آنهم پس از دو هفته از شروع جنگ عملاً به وظايف مصرح قانوني خود پشت كنند، بالاخره دستور شكل گيري «كميته حقيقت ياب» را براي بررسي جنايات صهيونيست ها در جنگ غزه صادر نمايد."

همچنین قلم بر دست یادداشت روز نویس در ادامه در دفاع از صدور تروریست و ارتجاع به برون مرز و آشکارا اعتراف کردن از پیروزی سیاست دشمنی با روند مذاکرات صلح خاورمیانه و شکست آمریکا و اسرائیل در دنباله چنین به نقش آفرینی بر پائی جنگ 33 روزه ی حزب الله و جنگ 22 روزه ی حماس در نوار غزه با اسرائیل یاد کرده و از آن بعنوان برگ برنده ی تبلیغاتی علیه ی شکست اسرائیل و آمریکا اینگونه اشاره کرده است :

"بنابراين آنچه كه امروز در محيط منطقه اي و بين المللي شاهد آن هستيم اين است كه صهيونيست ها برخلاف تمام تحركات و تلاش هاي افزون طلبانه در باتلاقي سخت گرفتار شده اند و در رسيدن به اهداف جاه طلبانه شان ناكام مانده اند.از سوي ديگر، كاخ سفيد نيز كه با استقرار دولت اوباما از حدود يك سال پيش سعي داشت شكست هاي مفتضحانه رژيم صهيونيستي در جنگ 2006 لبنان و 2008 غزه را به نحوي ترميم نمايد و با نقاب «تغيير» طرح به اصطلاح صلح خاورميانه را به ميان كشيده بود نه تنها در به اجرا درآوردن حداقل نشانه هايي از «صلح» واقعي موفق نبود بلكه افكار عمومي منطقه به درستي دريافت كه حناي صلح آمريكايي ها رنگي ندارد و آن چيزي كه واشنگتن تحت عنوان طرح به اصطلاح صلح اوباما دنبال مي كند چيزي جز وجه المصالحه قراردادن حقوق حقه ملت مظلوم فلسطين نيست چرا كه با خوي وحشيانه سران تل آويو و اظهارات بي شرمانه و گستاخانه آنها درباره مردم فلسطين (و از جمله شروط يك سويه و زيادت خواهانه نتانياهو درباره تشكيل دو كشور مستقل فلسطيني و صهيونيستي) و حمايت هاي پيدا و پنهان واشنگتن، شكي باقي نمانده است كه تمام روزنه هاي صلح مسدود است، اگرچه صلح- بخوانيد سازش- نيز به نوبه خود يك خيانت بزرگ است، چرا كه عادلانه ترين و قانونمندترين راه براي بازگشت آرامش به خاورميانه محو كامل رژيم صهيونيستي از جغرافياي سياسي منطقه است. به نظر مي رسد آمريكايي ها و صهيونيست ها براي مقابله با «جريان مقاومت» و ادامه چپاولگري و خونريزي در منطقه پروژه جديدي را تعريف و ساماندهي كرده اند؛ «پروژه شليك به وحدت امت اسلام با گلوله تفرقه از طريق سلاح فتنه ميان شيعه و سني».

بهرحال سرمقاله نویس پس از اینکه صغرا و کبرا چیدن و اعتراف کردن به سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به منطقه و بحران آفرینی و جنگ افروزی وناامن و بی ثبات کردن منطقه ی خاور میانه کرده است سپس با رندی آخوندی - پاسداری از ریش بریدن و پیوند سبیل زدن به مسئله ی یمن رسیده است و موضع گیری کرده که شورش شیعیان یمن نه از سوی اقدام سپاه پاسداران با ارسال کشتی حامل سلاح و اعزام تروریست باکشتی به سواحل یمن همچون ارسال سلاح با کشتی به حزب الله لبنان که لو رفت مسلح و تحریک شده اند .بطوریکه که دستگیرشدگان شورشی یمنی اعتراف کردند که سلاح وپول از سوی رژیم کودتائی برای شورشیان شیعیان یمن ارسال شده است ، بکه شورش در یمن اینگونه زیر سر عربستان پیام نظام آمریکا خوانده شده و آمریکاه بوده اند :

"از همين رهگذر بايد نسل كشي شيعيان يمن از سوي عربستان سعودي را ادامه جنگ غزه دانست. با اين تفاوت كه در جنگ 22 روزه غزه و حتي قبل از آن جنگ 33 روزه نقش كشورهايي مثل عربستان مخفيانه بود اما اكنون در جنگ صعده آل سعود از سوم نوامبر (12 آبان) بطور آشكار و علني نقش پياده نظام آمريكايي ها را برعهده گرفته است. اين نقش هنگامي برجسته تر مي شود كه مشخص مي گردد آمريكا در همين ايام اخير توافق نامه همكاري نظامي و امنيتي ميان «صنعا» و «واشنگتن» را نهايي كرده است"

بالاخره اینکه قلم بردست یادداشت روز نویس از یک طرف به سبک گفتمان لوطی جماران فرافکنانه و طلبکارانه لغزخوانی کرده است واز سوی دیگر با لهجه ی مدیر مسئول ورق پاره ی کیهان وهمکارش با تحریف گری و وارونه وهذیان گوئی سربازجو حسین شریعتمداری و پاک کردن صورت مسئله برای تبرئه و سفیدکردن پرونده تروریستی و دخالت گری سپاه پاسداران در امورداخلی سایر کشورهای منطقه از جمل یمن در نهایت آمریکا و مصر و اردن و عربستان را این چنین متهم به دخالت گری در یمن و کشته شدن شیعیان این کشورکرده است:

ماموريت دولت عربستان در برافروختن شعله فتنه ميان ملت هاي مسلمان و انحراف افكارعمومي بر موضوع جنگ صعده آنهم در شرايطي كه گزارش گلدستون به شوراي امنيت سازمان ملل رفته و عموم ملت هاي آزاده و مستقل دنيا محاكمه سران رژيم صهيونيستي را انتظار مي كشند خيانتي نابخشودني است كه كشورهاي مسلمان بايد با كياست و درايت از پيشروي و گسترش اين جنگ و درگيري به ساير سرزمين هاي اسلامي جلوگيري نمايند. چرا كه دولت رياض با تفكر وهابي و ضدانساني خود اكنون در زمين آمريكايي ها به خوبي به بازي گرفته شده است و همچنانكه ناظران و تحليلگران معتقدند امكان گسترش اين درگيري و درگير كردن بسياري از كشورهاي مسلمان محتمل به نظر مي رسد. ضمن آنكه عربستان دراين راه مصر و اردن را نيز با خود همراه كرده است. سازمان كنفرانس اسلامي نبايد تنها به صدور بيانيه يا برگزاري چند اجلاس و نشست بسنده كند. در شرايطي كه شيوه و روش نظام سلطه در برخورد با جريان مقاومت و سركوب جنبش بيداري اسلامي تغيير يافته و از تاكتيك هاي پيچيده و چند لايه بهره مي برد و به دنبال عملياتي كردن « ايده تفرقه» در ميان كشورهاي اسلامي است انتظار مي رود اين سازمان با فهم درست از اوضاع و احوالي كه «فتنه» در آن غالب شده است به درستي وظيفه تاريخي خود را انجام دهد. سازمان كنفرانس اسلامي در جنگ غزه به نقش واقعي خود عمل نكرد و هر چند بر روي رژيم صهيونيستي متمركز شد اما درباره مصر، اردن و عربستان هيچ موضعي نگرفت و به سكوت از آن عبور كرد.مجامع و نهادهاي حقوق بشري بايد هرچه زودتر در برابر جنايات جنگي دولت عربستان موضع بگيرند و هرچند نهادهاي مسئول در سازمان ملل بعضاً به ابزار دست چند قدرت غربي بدل شده اند و رويكرد و اقدامات تبعيض آميز آنها داستان بلندي است كه نياز به تكرار آنها نيست.(بنابراين شايسته است يك كميته حقيقت ياب تشكيل شود تا جنايات مثلث فتنه و شرارت در ميان كشورهاي اسلامي- عربستان، مصر و اردن- را نه تنها در جنگ صعده بلكه در جنگ 2006 لبنان و 2008 غزه بررسي نمايد و از آنجائيكه چنين انتظاري به علت نفوذ برخي قدرت ها در اركان سازمان ملل فراتر از واقعيت هاي كنوني محيط بين المللي است به نظر مي رسد تنها يك راه در صحنه عمل باقي مي ماند؛ تشكيل يك دادگاه ويژه اسلامي كه در آن يك همچون قاضي گلدستوني حداقل هاي انصاف و عدالت و قانون در برابر حجم انبوهي از جنايات و كشتار و خونريزي را در نظر بگيرد.

درخاتمه اینکه تجربه ی تکرار شده ی بیش از 30 ساله ی از صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز که درزمان خمینی شیاد با عنوان صدور انقلاب پی ریزی شد . سپس با فعال کردن سیاست مداخله گری و ارسال سلاح و پول بااقدامات تروریستی با گروگان و باج گیری برای زد و بندهای پشت پرده با مخاطبینی گره خورد شد که ظاهرً با هم دیگر در حال جنگ بودند و با پاره کردن و آتش زدن تصاویر رهبران و پرچم های کشورکه روزانه مرگ نثار شان می شد. تبدیل به شالوده و اساس دیپلماسی امور خارجه ی رژی فاشیستی مذهبی کودتائی شد ولازم و ملزوم سیاست سرکوبگرانه خفقان و سانسور و بازداشت و زندان و شکنجه و اعدام داخلی شد که رمز ماندگاری کنونی ننگین این رژیم کودتائی نا مشروع و ضد مردمی بوده است که دست کشیدن از هریک از این دو سیاست داخلی و خارجی و یا یا کوتاه آمدن از این دو سیاست منجر به شتاب دادن سریع فروپاشی رژیم فاشستی مذهبی کودتائی خواهد شد . به خصوص اینکه بحران هسته ای هم تبدیل به قوز بالا قوز شده است که نیاز به تشدید کردن این دو سیاست نامبرده را مضاعف کرده است . بهر صورت تا زمانی که این رژیم ضد بشری نامشروع کودتائی در ایران بر سر کار باشد. نه خبری از آزادی و دمکراسی و امنیت و رفاه در داخل کشور هست و نه منطقه روی خوش ثبات و امنیت و صلح پایدا را خواهد دید ونه با دسترسی به سلاح هسته ای جهان می تواند احساس صلح و امنیت بدون تهدید وخطر از سوی حاکمان ایران داشته باشد.

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/880830/2.htm#other200

گفت و شنود ورق پاره ی کیهان 30 آن ماه سال 1388