ورق پاره ی کیهان 20 آبان ماه سال 1388
تجويز ! (گفت و شنود)
بیمار چون در همان تجویز اول، رفته از دنیا
بی خودی نه توجیه کن،نه اینکه سر و صدا
گفت: يك مقام آمريكايي، شكست فتنه اخير را «شكست مضاعف» ناميده است.
گفتم: شكست مفتضحانه اي بود ولي چرا مي گويد شكست مضاعف؟!
گفت: اين مقام آمريكايي معتقد است آمريكا در اين ماجرا همه مخالفان جمهوري اسلامي را به ميدان آورد بنابراين، در اين شكست علاوه بر آن كه سران فتنه به مهره هاي سوخته تبديل شده اند، هويت تمام جريانات مخالف جمهوري اسلامي هم لو رفته است.
گفتم: چي فكر مي كردند چي شد؟!
گفت: آمريكايي ها مي گويند ارزيابي ما از مردم ايران اشتباه بود و نبايد اجازه مي داديم موسوي و كروبي و خاتمي عليه باورهاي ديني و انقلابي مردم موضع بگيرند كه كار به اينجا بكشد.
گفتم: حالا كه ديگر مفتضح شده اند و كار از كار گذشته!! بايد از اول به ماموران خود اين سفارش را مي كردند... مي گويند؛ استادي از دانشجوي پزشكي پرسيد؛ براي بيهوش كردن مريض چه مي كنيد؟ و دانشجو جواب داد 20 تا قاشق كلروفرم- داروي بيهوشي- به او مي دهيم و هنگامي كه تعجب استاد را ديد و فهميد بدجوري گاف داده، گفت؛ ببخشيد، استاد! اجازه بدهيد الان ميگم! و استاد گفت؛ پسر جان، بيمار شما با همان تجويز اوليه از دنيا رفت!!
گفت : نقل قول شده ازیک مقام بی نام و نشان آمریکائی
که اعتراف از شکست مضاعف نموده بدون چون و چرائی
گفتم : منظور از بیان شکست مضاعف چیست؟
مخاطب مورد نظر این شکست مضاعف کیست؟
گفت : منظور شکست دوبله آمریکا ست و رقیب
بابیان شکست سران فتنه چنین طعنه زده با نهیب
چون سران فتنه علیه ی باور های مردم کردند تبلیغات
نه به نفع آمریکاشد،بلکه سوخته شد هویت جریانات
گفتم : مگر مردم فریاد نزدند مرگ بررهبر دیکتاتور؟
چراوارنه شده باور مردم ، تا خاموش شود این موتور؟
گفت : آمریکا گوید ارزیابی ماه از مردم بوده اشتباه
فکر نمی کردیم کودتا گرانی که مردم بردندتوی چاه
آنگونه سرکوبگر و وحشی و جنایتکار باشند ودرنده
که تهاجم به تظاهر کنندگان کنند بی ترمز و دنده
گفتم : آخه این شیوه مقطعی سرکوب گری
با شکنجه و تجاوز دنبال میشه ووحشی گری
هست مثل داستان استاد و آن دانشجو
روش بیهوش کردن را می کرد جستجو
گفت20 قاشق کلروفرم داده میشه به بیمار
تا که بیمار بیهوش شود، نه نشئه نه خمار
دانشجو چون گاف داده بود،درجواب استاد
به روش درما ن این دانشجو کرد انتقاد
بیمار چون در همان تجویز اول، رفته از دنیا
بی خودی نه توجیه کن،نه اینکه سر و صدا