ورق پاره ی کیهان سه شنبه 26 آبان ماه سال 1388

نقد و بررسی (يادداشت روز) ورق پاره ی کیهان " نمايش در سالن خالي!"

"آویزان شدن به پیام های جعلی با جیغ بنفش کشیدن علیه ی معترضان و رقیب مغلوب "

طلبه پاسدار یادداشت روز نویس با نقل کردن 2 پیام ساختگی گرگ در لباس میش شده و دست به اجرای نقش وارونه مظلوم نمائی زده است تا شاید با شیوه ای که گفته می شود دزد چو با چراغ آید گزیده تر برد کالا بطور چند جانبه به موسوی و حامیانش زده باشد .اگر نه چگونه ممکن است که قلم زن یادداشت روز نویس ورق پاره ی کیهان نه از ابتدا موافق حضور نامزدی خاتمی و جانشین وی موسوی نبود ، بلکه بدترین موضع گیری های اتهامی و فشار و تهدید را با مدل روشنگری خاص خودش را دنبال می کرد که تجربه و چکیده ی بیش از 30 سال جاسوسی و باز جوئی و تحریف گری و وارونه گوئی و سناریو وپرونده سازی کردن می باشد. اما اکنون با ارزان فروشی کردن نقل پیام های جعلی بطور مضاعف بر توی سر مال زده است . زیرا آنگونه که طلبه پاسدار درابتدای یادداشت روز خود در بستر اهداف مشخص سناریو ی متهم کردن موسوی و مدعیان اصلاح طلبان ترسیم کرده است برای مقدمه چینی با نقل قول کردن از ستون ورق پاره ی کیهان و خو انندگان یا بازجویان و پاسداران سر کوبگران خیابانی و پیام سازان جعلی این ورق پاره ی اینگونه اجرای شو یا نقش بازجو گری کرده است :

"فتنه پس از انتخابات يك آزمون براي تمايز حق و باطل بود. بنده نيز از هواداران ميرحسين موسوي بودم، چون مي پنداشتم كه او يك انقلابي و خط امامي است. اما پس از برگزاري انتخابات متوجه شدم كه وي طمع قدرت دارد و نسبت به آرمان هاي انقلاب و خط امام بي تعهد است.» «13 ميليون رايي كه به موسوي داديم به خاطر شعارهاي قانونگرايي و هم چنين به خاطر اعتقادات اسلامي بود. روز به روز و با حذف شعارهاي اسلامي و بي اعتنايي به قانون و بلند كردن چماق توسط طرفداران وي، ديديم كه حاميان ايشان در 13 آبان به كمتر از 3 هزار نفر تقليل يافت. به نظر بنده، مردم ماهيت آنها را درك كرده اند. ديگر خيلي به آنها نپردازيد و پيگير ساير مشكلات مردم باشيد.»"

نا گفته نماند که طلبه پاسدار برای پرونده سازی و متهم کردن رقیب مغلوب دستش خالی و مستأصل و در مانده شده آنگونه که مجبور شده است آویزان به پیام های ساختگی ورق پاره ی کیهان شود تا شاید موجب کسب اعتبار ناداشته برای این ورق پاره و پیام های جعلی و دروغین آن شود . غافل از آنکه با این ترفند، آمده که زیر ابرو دارد چشم کور کرده است . جالب است که طلبه پاسدارطاقت نیاورده و خیلی ساده لوحانه لو داده است که دلیل نقل قول کردن پیام های جعلی و ساختگی و فضا سازی با جیغ و فغان سر دادن از ریزش نیروی رقیب مغلوب گزارش و تحلیل دادهاست . ولی مشخص نیست که چرا ترس و وحشت خود را نسبت به فراخوان و حضور معترضن دچار ریزش شده در روز 16 آذر به نمایش گذاشته است که چنین ادعا شده ادامه ی شکست نا کامی تظاهرات روز 13 آبان قرار است در 16 آذر تکرار شود:

"آنچه خوانديد تنها 2 نمونه از صدها پيام مردمي بود كه طي روزهاي اخير در ستون كيهان و خوانندگان روزنامه چاپ شده است.آنچه اين روزها عرصه سياسي جامعه شاهد آن است از يك سو ريزش شديد حاميان جنبش سبز و از سوي ديگر به در و ديوار زدن آنان براي پررنگ نشان دادن حركتهاي -البته آشوب گرايانه- خود است. وب نوشت ها و اخبار و مطالبي كه در سايت هاي وابسته به آنان منتشر مي شود حكايت از تدارك آنان در راه اندازي موج ديگري در آستانه 16 آذر- روز دانشجو- پس از ناكامي و شكست آنان در بلواي خياباني 13 آبان دارد"


طلبه پاسدار و قلم زن یادداشت روز بردست گویاهنوز تابع فلسفه ی تبلیغاتی است که گفته می شود دروغ هرچه بزرگتر باشد مردم زودتر باورش می کند. پس با وارنه کردن حضور معترضان مردم ناراضی با فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای . اصل ولایت فقیه و روسیه به جای مرگ با آمریکا را صد ها نفر گول خورده معرفی کرده است و دانش آموزان تهرانی با زور پارک کردن اتوبوس های شرکت اتوبوس رانی در جلوی مدارس تهران و سوار کردن و منتقل نمودن شان در جلوی سفارت سابق آمریکا در روز 13 آبان تا شعار مرگ بر آمریکا سر دهند. اینان میلیون ها نفر فرزندان انقلابی شده علیه صد ها نفر گول خوردگان جنبش سبز جا زده شده است . یعنی چنین وارونه گوئی آشکار شده است .

"كساني كه در روز دانش آموز و روز ملي مبارزه با استكبار در تجمع عظيم مردمي 13 آبان شركت داشتند، موج سهمگين و ميليوني فرزندان انقلاب را در مقابل تحركات چند صدنفري فريب خوردگاني ديدند كه تلاش مي كردند جبهه استكبارستيزي مردم انقلابي را تحت الشعاع شعارهاي خود در حمايت از آمريكا قرار دهند. آنان نهايتاً با شعارهايي عليه انقلاب و اركان نظام از ماهيت واقعي و اهداف شومي كه در سر فتنه انگيزان مي گذرد، پرده برداشتند.بعد از انتخابات رياست جمهوري و زماني كه موج آشوبهاي خياباني فروكش كرد، ميرحسين موسوي ابتدا با طرح تشكيل «حزب» و پس از آن با مطرح كردن «جبهه» و «جنبش» تلاش كرد تا اعتراضاتي كه ابتدا عليه مجريان انتخابات با ادعاي تقلب در آراء صورت گرفته و بعد از مدت كوتاهي رنگ و بوي مخالفت و تعارض با انقلاب و اركان نظام به خود گرفت را در قالب كار تشكيلاتي سروسامان بخشد. وي و ساير سران اين جريان و كساني كه وظيفه خط دهي به آنان را عهده دار بودند، سعي داشتند تا به مرور زمان اعتراضات خياباني مردم را به گونه اي نهادينه كرده و پارادايم تفكرات و خطوط سياسي، فرهنگي و اجتماعي خود را به طبقه اي كه هر وقت سران فتنه اراده كنند، به بهانه هاي مختلف اعتراض خود را به نمايش بگذارند، سرايت دهند و از آنان يك «طبقه اجتماعي» بسازند.سوال اين است كه آيا آنان موفق به اين كار شده و يا خواهند شد؟ 5 ماهي است از شروع مخالفت ها و اغتشاشات مي گذرد ، نشان مي دهد سران جنبش ناكام و تنها مانده و تبديل به فرماندهان بي لشكر شده اند!

طلبه پاسدار در ادامه ی یادداشت روز خود طوری ادعای کمدی کرده است که نشان از عدم تعادل روحی روانی قلم بر دستان یادداشت روز ورق پاره ی کیهان است . ضمن اینکه گواه فشار مضاعف شده بر هذیان نویسی و وارونه گوئی و تحریف گری می باشد . زیرا در شرایطی که اکثریت جامعه معترضان ناراضی که کودتا گران پاسدار از ترس حضور شان توی خیابان ها نه شرایط تحمیلی حکومت نظامی را مکمل بسیج و آماده باش دادن همه نیروهای ارگان های سرکوبگر در خدمت کودتا گران کرده اند تا مانع از حضور و پررنگ شدن صدای رسا تر معترضان ناراضی و فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه توی خیابان ها زده نشود تا که به حساب خودش بتواند اینان را جزو حامیان موسوی و مدعی اصلاح طلبان با طرح های شکست خورده و بازیگران تئاتر اینان نسبت دهد و پیرامون این ادعای کمدی با گریز زدن به اعترافات نمایشی و فرمایشی تلویزیونی متهمان بازداشتی، این چنین لغز و هذیان و وارونه گوئی کرده است :

"جناح اصلاح طلب ناچار است بخاطر بقاي خود هر از گاهي براي اعتراضات مردمي فراخوان بدهد. آنان ورشكسته هاي سياسي هستند كه به چند شعار و قيل و قال! دل خوش كرده اند تا شايد نامشان از فرهنگ سياسي كشور حذف نشود.اين روزها ديگرتئوري پردازي و طرح نظريه هاي پياپي از سوي روشنفكران و پدرخوانده هاي فكري و ايدئولوگ آنان، برايشان جذابيتي ندارد. وقتي تئوريسين معروف جريان اصلاح طلب سر خود را به سنگ خورده مي بيند و جلوي چشم ميليونها بيننده تلويزيوني به اشتباهات استراتژيك و فكري خود اعتراف مي كند، ديگر جايي براي ژست هاي آنچناني باقي نمي ماند.بازيگران تئاتر اساساً حياتشان بسته به نفس تماشاگر است. آنها قادر نيستند نقش خود را در سالني كه خالي از مردم و تماشاچي است ايفا كنند. اصلاح طلبان و سردمداران فتنه سبز نيز مي خواهند وقتي روي سن،نمايش سياسي-اجتماعي خود را بازي مي كنند، چند نفري برايشان دست بزنند و هورا بكشند. شايد به همين دليل مدتها است سعي در شكل گيري طبقه اي دارند كه دنباله روي تفكرات و عقايد آنها باشند.فتنه سبز وابسته به جريان اصلاح طلب، روي ديگر سكه «ماجراي دوم خرداد»ي است كه مدتهاست از آخرين ضربه بر ميخ تابوت به آن مي گذرد"

در خاتمه اینکه اکنون شرایط آنگونه ماهیت رژیم نا مشروع و ضد مردمی کودتا گران حاکم شفاف شده است که از وحشت حضور اعتراضی مردم ناراضی که ضریب خشم و کینه شان آنگونه فواران کرده است که فقط مترصد فرصت و روزنه و منفذ و هرسوراخ باز شده ای برای حضور خود می باشند تا که سیل وار بر توی خیابان ها سرازیر شوند و بطور همصدا و همآهنگ فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه یا عمود خیمه ی نظام زنند و تصویرش را پائین کشند و لگد کوبش نمایند تا که نشان دهند به وضوح این ناراضیان بطور مستقیم رژیم کودتائی در همه ابعادش را به چالش طبیده اند . آنگونه که این اعتراض ادامه دار مردمی که برای رساتر فریاد زدن پژواک مرگ بر دیکتاتور بهر مناسبتی چشم دوخته و لحظه شماری می کنند . در مقابل حرکت اعتراضی شان آنچنان موجب ترس و کابوس وحشت علنی کودتاگران متزلزل و قلم بر دستان و جارچیان شان شده است که مجبورند این موج میلیونی جمعیت ناراضی را که حاصل بیش از 3 دهه عملکرد و کار نامه ی دولت مردان رژیم فاشیستی و تروریستی و کودتاگر ضد مردمی می باشد. برای کنترل کردن شان می بایست گزمکان کودتا گر حاکم با بستن سنگ و رها کردن سگان هار و نهادینه کردن سانسور و خفقان تلاش مذبوحانه کنند تا معترضان عاصی و شورشی را هم دچار ریزش وانمود کنند . اینان را هم وابسته به جنبش سبز و مدعیان اصلاح طلبان نمایند که رهبران شان به جای اینکه بیشتر بسوی معترضان رادیکال آیند ، تلاش برای سهم خواهی با چانه زنی پیرامون وحدت ملی می کنند تا دفع خطر تهدید دستگیر و محاکمه و محکوم شدن خود نمایند. بالاخره 16 آذر و 22 بهمن و چهار شنبه سوری و 12 فروردین و.... روز ها و مناسبت های دیگر ثابت خواهد شد که معنی ریزش و تسلیم شدن معترضان یعنی چه که طلبه پاسدار قلم بر دست ادعایش را کرده است؟

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/880826/2.htm#other200

ورق پاره ی کیهان سه شنبه 26 آبان ماه سال 1388