روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی30 آن ماه سال 1388

نقد و بررسی سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری "امنيت اجتماعي در معرض تهديد"

"در مدتي كه همه به نزاع سياسي و يقه گيري مشغول اند تهديدات اجتماعي و امنيتي بسيار زيادي متوجه جامعه شده و توانسته زنگ هاي خطر را در كشور به صدا در آورد"


وقتی با تبلیغات شیادی وعوامفریبانه ادعای مخالف شیفته ی قدرت بودن و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران بودن البته با چاشنی دین ابزاری شده ی اصول گرئی علیه ی رقیب مغلوب دوم خردادی های مدعی اصلاح طلب در رژیم قرون وسطائی و ضدبشری انعطاف و اصلاح ناپذیر هدف قبضه ی قدرت می باشد. آنگونه که جنگ قدرت و تلاش برای قبضه ی کامل آن و یک پایه کردن نظام تبدیل به هدف نهائی شده است . آنگاه در بستر انباشت ثروت و انحصاری کردنش طرح کودتای تقلباتی برای حذف کامل رقیب در دستور کار قرار می گیرد .و این جنگ ونزاع جناحی وباندی آنگونه ادامه دارد که دختر جوانی در روز روشن به نام ندا آقا سلطان توی خیابان مورد شلیک گلوله ی دژخیمان در خدمت مافیای کودتاگران واقع می شود وجان می بازد و دکتر شاهد بنام آرش حجازی قاتل معرفی می شود .

یا دختر جوان دیگری به نام ترانه ی موسوی ربوده و مورد تجاوز وحشیانه جنسی واقع می شود . سپس جسدش به آتش کشیده می شود . یا در 25 خرداد با طرحی پاسدار دژخیم محمد حجازی مستقر در بیت رهبر ی با همآهنگی آخوند طائب و مجتبی خامنه ای طرح شبیخون جنایتکارانه دانشجویان کوی دانشگاه تهران طراحی و اجرا می کنند ولی پس از این فاجعه هیچ مسولی هم پاسخگو نیست . همچنین زمانی که در بازداشتگاه کهریزک جنایت علیه ی بشریت رخ می دهد. آنگونه که پس از شکنجه های قرون وسطائی و تجاوزات جنسی قربانیان کشته می شوند و اجسادشان تحویل خانواده های شان داده نمی شود. طوریکه حتی به پزشک وظیفه جوان این بازداشتگاه بدتر از کوره های آدم سوزی هیتلری نازیسم رحم نمی شود واز ترس اینکه مبادا لب بگشاید و اسرار جنایتکاران را فاش کند کشته می شود . بدتر اینکه مدعی می شوند که دست به خود کشی زده است .

همینطور زمانی که به دکتر محمد ملکی با چند نوع بیماری خطری در سر پیری رحم نمی شود و دژخیمان آدم کشان حرفه ای پس از رجوع به خانه مسکونی اش بزور وی را به قتلگاه بد نام زندان اوین می برند وبدون ملاقلات با اعضای خانواده درمان ودارو نگه می دارند.

ازطرف دیگر هنگامی که در روز 13 آبان که همه ارگان های سرکوبگر از جمله نیروی انتظامی در حالت آماده باش کامل بسرمی برند . بطوریکه مزوران انتظامی دختر جوانی را با باتوم وحشیانه در خیابان مورد تهاجم قرار می دهد . همینطور جوان پسری که میانجی شده با کشیدن موی های سرش وبر توی سر و صورت زدنش مورد حمله واقع می شود . عجیب اینکه در خاوران زن جوان متأهل که عازم خانه اش بوده ربوده و در قیامدشت درون خود روی متجاووزان مورد تجاوز 6 نفرواقع می شود . البته پس از این جنایت وحشیانه جنایات واتفاقات مشابه ی دیگر نیز فراوان گزارش شده است .

بهرحال فاجعه آنجاست که ادعای وارونه و با هذیان گوئی های پاسدار گماشته احمدی نژاد که ایران امن و آزادترین کشور جهان است و گوش هر را کر ده است اما اکنون سر مقاله نویس با روی دروایسی و استخاره کردن و ریسک نمودن با مخاطب قراردادن مسئولان غرق در جنگ قدرت گوشزد کرده که چرا مسئولان و موضوع عدم امنیت اجتماعی فراموش کرده اند و با مطرح کردن معضل عدم امنیت اجتماعی چنین با توضیح دادن مقدماتی به مسئولان در گیر جنگ قدرت پرسش گری کرده است ."

"در گيرودار كشمكش هاي سياسي كه ماههاست بر كشور مستولي شده و همه ظرفيتهاي نظام را به خود مشغول كرده شايد سخن گفتن از موضوعات ديگر به مذاق سياست محورها كه ترجيح مي دهند سياست را بر صدر نشانده و آنرا در راس همه امور قرار دهند چندان خوش نيايد ولي چه به ذائقه سياستمداران و بازيگران سياسي خوش بيايد و يا نه بايد به اين واقعيت تلخ و هشدار دهنده اعتراف كرد كه در مدتي كه همه به نزاع سياسي و يقه گيري مشغول بودند تهديدات اجتماعي و امنيتي بسيار زيادي متوجه جامعه شد و توانست زنگهاي خطر را در كشور به صدا در آورد. ممكن است عده اي استفاده از عنوان « زنگ خطر » را مبالغه آميز تلقي كرده و با بكار بردن اين عبارت براي توصيف وضعيت اجتماعي موافق نباشند ولي « واقعيات » و « آمار » اصلا به خوشامد ما اعتنا نمي كنند و از ميل ما تبعيت نمي نمايند. قطعا بي اعتنايي به واقعيتها و علائم هشدار دهنده نه تنها افتخارآميز و قدرت آفرين نيست بلكه برعكس نشان از بي تدبيري و بي كفايتي دارد. توجه به فجايع اخلاقي تكان دهنده اي كه در هفته هاي اخير در اطراف تهران رخ داده و همچنين تاملي در آمار اطلاعات و رويدادهاي مربوط به ناهنجاري هاي اجتماعي نشان مي دهد كه مفاسد و ناامني هاي اجتماعي تا چه اندازه گسترش يافته و ضريب امنيت عمومي تا كجا تنزل داشته است . اينكه بالاترين مقام انتظامي كشور از افزايش 25 درصدي برخي جرائم و بزهكاريها كاهش سن اعتياد رشد فزاينده مفاسد اخلاقي تجاوزات به عنف و... خبر مي دهد . اينكه دبيركل ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام مي كند 15 ميليون نفر در كشور در معرض اعتياد قرار دارند سالانه صدها هزار نفر وارد دايره اعتياد و مصرف دائم و تفنني مواد مخدر مي شوند قرص هاي روان گردان به سهولت در خيابانها عرضه مي شود ماده مخدر شيشه كه قبلا به قيمت 120 ميليون تومان از خارج به كشور قاچاق مي شد اكنون به قيمت 20 ميليون تومان در كوچه پس كوچه هاي تهران توليد مي شود و... آيا اينها زنگ خطر را به صدا در نمي آورند !

در دنباله سرمقاله نویس پس از ردیف کردن آمار فجایع و نا هنجاری های اجتماعی آنهم با نقل قول کردن از زبان واعترافات خود مسئولان مربوطه در ادامه بدون آنکه به علت و بررسی به ریشه ی فراوانی مواد مخدر و ارزانی و توزیع آسان آن در جامعه به پردازد و یا اینکه علت تن فروشی و فساد عفت عمومی در جامعه را مطرح کند . ولی به آلوده شدن دانش آموزان به مواد مخدر و اخراج قربانیان بعنوان درمان ازمدارس اشاره کرده و با ابراز تأسف این چنین از بی تفاوتی مسئولان نسبت به این مسائل نقل قول کرده است:

"آيا اگر برخي مراكز رسمي همچنان پس از سالها اصرار كنند كه تعداد معتادان كشور فقط 1/ 2 ميليون نفر است و يا آموزش و پرورش از يك طرف آمار 30 هزار نفري دانش آموزان معتاد را انكار كند و از طرف ديگر اقدام به اخراج آنها از مدارس نمايد واقعيتها تغيير مي يابد .چرا اخبار افزايش سرسام آور لانه هاي فساد و كاهش سطح عفت عمومي و گسترش مفاسد در سطوح مختلف جامعه فقط در بولتن هاي مهر و موم شده و غيرقابل انتشار مي ماند و چاره انديشي جامع و راهكار مناسبي براي آن اتخاذ نمي شود و نهايتا اگر اتخاذ تدبيري شود همه مسئوليتها و راهكارها در برخوردهاي انتظامي فصلي و مقطعي خلاصه مي گردد كافي است فقط يك روز به اخبار تكاندهنده صفحات حوادث مراجعه نمائيم تا متوجه شويم كه چه مسائل خطرناكي در زير پوست جامعه در جريان است و چه خطرات هولناكي كه بسيار ناگوارتر از تحولات سياسي است جامعه را تهديد مي كند. متاسفانه انحرافات اجتماعي و مفاسد اخلاقي در سايه بي تفاوتي مسئولان و مديران جامعه ريشه دوانده و روز به روز عميق تر شده و به علت ديده نشدن و پنهان بودن در زير لايه هاي جامعه از ديدها پنهان مانده است گرچه اين روزها ميوه هاي تلخ اين زقوم نيز آشكار شده ولي باز هم عده اي خود را به غفلت زده و با ناديده گرفتن اين شواهد آن را به معناي نبود چنين هشدارهايي مي انگارند. امروز متاسفانه عليرغم به صدا در آمدن زنگ هاي خطر مديران فرهنگي اجرايي انتظامي و امنيتي كه به خاطر اشتغالات و سرگرمي هاي سياسي آستانه بي تفاوتي هايشان نسبت به ساير حوزه هاي اجتماعي بالا رفته اين هشدارها را ناديده مي گيرند و نياز جامعه را به امنيت اجتماعي و اخلاقي جدي تلقي نمي كنند; در حالي كه اگر قرار باشد پيشرفت و كمال و توسعه اي هم بوجود بيايد همه آنها در پرتو اخلاق و امنيت اجتماعي خواهد بود. با كمال تاسف بايد اذعان كرد جامعه ما به شدت در مقابل بداخلاقي ها مفاسد اجتماعي و انواع بزهكاريها و ناهنجاريها آسيب پذير شده و پرونده انحراف هاي اجتماعي روز به روز قطورتر مي شود بدون اينكه كسي نسبت به آن احساس مسئوليت كرده و درصدد پاسخگويي برآمده و به دنبال راهكار باشد. عفت عمومي و اخلاقيات و تعاملات اجتماعي به شدت در معرض شكنندگي قرار گرفته است . لجام گسيختگي هاي رفتاري و بي بندوباريهاي اخلاقي گريز از مسئوليت هاي اجتماعي عدم پايبندي به قوانين سست شدن بنيانهاي خانواده بالا رفتن سن ازدواج گسترش روابط نامشروع و گسسته شدن روابط اجتماعي سالم و بالنده وجدان هاي بيدار را بشدت آزرده است . متاسفانه در اين ميان آنچه به اين موج نگران كننده دامن مي زند گرايشات غيرشفاف و عملكردهاي آميخته با بي صداقتي برخي مديران در رده هاي مختلف است كه عاملي براي تشويق متخلفين به تمايلات و وسوسه هاي هنجارشكنانه محسوب مي شود و موجبات ايجاد تضاد و تعارض را در حوزه دين باوري و دينداري مردم فراهم مي كند. "

عجیب است که سرمقاله نویس بدون بررسی ریشه ای مفاسد اقتصادی که بخوبی می داند مسئولین اصلی خود نظام است. زیرا که از رأس تا ذیل آن در همه سطوح آلوده به فساد می باشد وبی عدالتی و تبعیض وبی قانونی و چپاول گری و شکاف عمیق طبقاتی وعدم آزادی و ارعاب و وحشت و خفقان و سرکوبگری سیستماتیک در جامعه بیدادمی کند . ولی از وحشت اوج گیری تظاهرات مردمناراضی راه حل را در افزایش صدور احکام دستگاه قضائیه دیده است که خودش آلوده به فساد و رشوه وتبعیض می باشد و نقش اصلی در فضا وشرایط کنونی جامعه دارد . با این وجود سرمقاله نویس از این امام زاده جرجر چشم کور کن به جای شفا دادن، این چنین انتظار معجزه گری و شفا دادن با افزایش صدور احکام سنگین دارد تا جلوی زنگ خطر بصدا در آمده گرفته شود:

"دستگاه قضايي نيز كه در پيشگيري از جرائم و برخورد با بزهكاريها بايد جدي و قاطع عمل كند و امنيت اجتماعي را افزايش دهد آنچنان ضعيف ظاهر شده كه اخلالگران را به طمع انداخته است . ترديدي نيست كه وجود منكرات و مفاسد در سطح جامعه عناد با ارزشها بي حجابي و بدحجابي ها به سخره گرفتن تقيدات توزيع آشكار مواد مخدر و آلات لهو و لعب نفي ارزشهاي اخلاقي عدم پايبندي به موازين و مقررات روابط آزاد جنسي بين زن و مرد به سبك و شيوه غربي و... عدم برخورد قاطع دستگاه قضايي و انتظامي با مفاسد آشكار است . از سوي ديگر ضرورت پيشگيري از وقوع جرم كه به عنوان يكي از وظايف ذاتي قوه قضائيه در قانون اساسي به آن تصريح شده آنچنان برزمين مانده و به آن بي توجهي مي شود كه گويي چنين وظيفه اي براي اين قوه اصلا وجود خارجي ندارد. طرحهاي امنيت اجتماعي هم آنقدر محاسبه نشده فصلي بدون پشتوانه و سياسي انجام مي شود كه قبل از اجرا مي توان عدم موفقيت آنرا پيش بيني كرد. چرا چنين است آيا زنگهاي خطر به اندازه كافي هشدار دهنده نيستند چگونه است كه خانواده ها والدين افراد عادي و كم مسئوليت به تمام و كمال اين خطر را حس مي كنند ولي مسئولين مديران برنامه ريزان جامعه و جريانات سياسي يا آنرا احساس نمي كنند و يا با بي تفاوتي از كنار آن مي گذرند آيا مي شود روزي هم مسئولين به اين باور برسند كه تامين امنيت اجتماعي پايدار براي مردم از نان شب آنها واجب تر است."

در خاتمه اینکه داستان این رژیم ضد بشری عوامفریب و دین فروش و غارتگر و جنگ افروز کودتائی که مسئولان غالب و مغلوب آزمون بیش از 30 ساله ی خودشان را به مردم ایران پس داده اند که حتی یک مورد نمی توان یافت که از قول های داده شده به مسئولان یا وعده های نا کجا آبادی و سر خرمنی و یا وارونه و معکوس نبوده باشد . مثل حکومت آینده از آن مستضعفان و پا برهنگان است . آب و برق ومسکن مجانی وپول نفت به درب خانه ها داده می شود . اقتصاد مال خر است. اصل اخلاق و معنویات است ونه اقتضاد و مادیات می باشد .زندان و فقر و بیکاری در کارنیست . چون آزادی و عدالت هست. ایران آزاد و امن ترین کشور جهان است. صدور منشور 8 ماده ای مبارزه با فقر و بیکاری ورشوه و تبعیض و سال عدالت به نام امام علی نامیدن . خلاصه ادعای مبارزه با مفسدان اقتصادی و اعتیاد و قاچاق و اعتیاد و پول فروش نفت را تبدیل به نان کردن و بر توی سفره های خالی محرومان وتهی دستان بردن و قول واگذاری وهدیه عدالت دولتی و امثالهم همه اش دروغ با کار برد دقیقاً وارونه بوده است .برای همین است که مردم ایران پس از آزمون 30 ساله شریط وضعیت کنونی را بدون ابهام مسئولش را رهبر و نهادهای حکومتی و دولت مردان گذشته و کنونی با ارگان های سرکوبگر وابسته به نظام و دزدان وشرکایش می دانند . صدالبته هیچگونه توهمی نسبت به هیچ جناح و باند و مهره ای ندارند. برای همین فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای یا عمود خیمه ی نظام و اصل ولایت فقیه سر می دهند و تصویرش را پائین می کشند ولگد کوبش می کنند .چون مرد م ناراضی و خشمگین ایرانی خوب اشراف دارند و می دانند که این رژیم نه تغییر ونه اصلاح پذیر می باشد . زیرا که مدعیان اصلاح طلبان 8سال قدرت را داشتند که جانشین شان مدعی اصول گرایان حاکم کنونی می باشند که برای حذف رقیب و انحصاری کردن قدرت و نفی جمهوری و تحکیم خلافت اسلامی چه ساده دست به کودتای تقلباتی زدند وهزینه اش را نیز ناراضیان پرداختند. ازسوی دیگر وضعیت ناامنی اجتماعی را نیز سرمقاله نویس تشریح داد که چگونه است و چرا هرروز بدتر ازگذشته شده است و چراهیچگونه چشم اندازبهبود شرایط در آینده نمی باشد .بنابرای مردم ناراضی ایران به خصوص جوانان که بیش از70%جمعیت کشورراتشکیل می دهند. دریافته اند که تنها راه حل جراحی و تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد .

هوشنگ –بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1388/13880830/index.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی30 آن ماه سال 1388