روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دوشنبه 2 آذرماه سال 1388

نقدوبررسی سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " وقتي جناح ها پوست مي اندازند"

"اعتراف آشکار جنگ قدرت جناح ها با تاکتیک وشگرد های تناقض آمیز قبل و بعدازقدرت"

سرمقاله نویس روی دروایسی را کنار گذاشته و رو راست گفته است که بدون هیچگونه شک وشبهه ای جنگ میان دو جناح غالب و مغلوب نه هیچگونه ار تباطی به منافع مردم و کشورندارد ، بلکه فقط جنگ و نزاع هدفمند برای حذف رقیب و چگونگی قبضه ی قدرت و افزایش و انحصاری کردن آن می باشد . زیرا که اعتراف کرده است جنگ و نزاع سختی که پیرامون سیاست خارجی میان دو جناح غالب و مغلوب وجود دارد . البته اشاره نکرده است که این سیاست بر اساس و شالوده ی صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز است که با باج دهی های های کلان و مداخله گری در امور داخلی سایر کشورها استوار است که دارای ترفند ها و شگردهای خاص تهاجمی و انعطاف پذیری زد وبندی در پشت پرده می باشد .البته تأکید کرده که شامل حال هر دو جریان می شود که هر زمان در قدرت می باشند این سیاست را اینگونه دنبال می کنند:

"با قطع نظر از اختلافات سياسي و تفاوت هاي اساسي و ريشه اي كه ميان دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب درباره مسائل مهم سياست خارجي و داخلي وجود دارد و بدون قضاوتي درباره اينكه نظر كدام جناح درست است و كدام غلط اين واقعيت بسيار مهم را نمي توان كتمان كرد كه هر دو جناح هنگامي كه قدرت را در اختيار دارند نسبت به اصول و ارزش ها اهل مسامحه مي شوند و هنگامي كه رقيب در مسند قدرت است تسامح را كنار مي گذارند. اين يعني پوست انداختن جناح ها".

در ادامه سرمقاله نویس پس از مقدمه برای اثبات ادعای خود یا افشاگری بیشتر به برخی از عملکرد های تناقض آمیز هر دو جناح مدعی اصلاح طلب و اصول گر پرداخته است که چگونه است وعده ها وقول داده شده قبل از قدرت با هنگامی که قدرت کسب می شود دربست وارونه می گردند وبا قول های داده شده در عمل هم فرق فاحش دارند . برای روشن شدن موضوع ابتدا در موردعملکرد مدعیان اصلاح طلبان به فاکت متناقض ادعا و عمل شان چنین مثال تشریحی و مقایسه ای با واکنش رقیب مدعی اصول گرا زده است :

"اصلاح طلب ها وقتي از قدرت دور بودند به همه عملكردها و موضعگيري هاي جناح رقيب ايراد مي گرفتند كه اينها برخلاف خط امام و اصول انقلاب است و اگر قدرت در اختيار ما باشد ما مي دانيم چگونه خط امام و اصول انقلاب را پياده كنيم . وقتي دولت اصلاحات تشكيل شد همه شعارهاي خط امامي فراموش شد و حتي سران جناح اصلاح طلب در برابر اظهارات شگفت انگيز و نوشته هاي حيرت آور همفكران خود كه مي گفتند انقلاب تمام شده و مي نوشتند امام حسين عليه السلام در كربلا انتقام تندروي هاي حضرت علي عليه السلام در بدر را پس داده واكنش نشان نمي دادند درحالي كه اينها از شناخته شده ترين خط قرمزهاي امام خميني بودند و اگر در زمان حيات ايشان چنين مطالبي گفته يا نوشته مي شد به شدت موضعگيري مي كردند. در آن دوران اصولگراها در برابر اين قبيل مسائل و اموري از قبيل تسامح فرهنگي و مذاكره با آمريكا و وزير و وكيل شدن افراد ثروتمند بشدت عكس العمل نشان مي دادند. وقتي قدرت به دست جناح رقيب افتاد و فصل حاكميت اصولگراها شروع شد بسياري از اصول رنگ باختند و به بركت تسامح كه گويا در اردوگاه اصولگرائي به دليل آنكه آنها معتقدند پيچ و مهره دين را در اختيار خود دارند و هر كاري بكنند و هرچه بگويند عين ديانت است بسياري از نارواها كاملا روا شدند. پوست انداختن جناح ها يعني اين."

سپس سرمقاله نویس در بسترادامه ی مقاله یروشنگری خود برای اینکه مپچ گیری ازرقیب حاکم مدعی اصول گرا کرده باشد .به چندمورد عملکرد متناقض این جریان فاشیستی متحجر و خرافاتی حاکم اشاره کرده است که در زمینه پروژه ی هسته ای و عدم امنیت اجتماعی که از لین یکی به عنوان فاجعه یاد کرده است وازچگونه وزیر رفاه شدن یک پاسدار ملیلیاردی گفته است و افزوده که برای وزیر شدن این پاسدار میلیاردی نه اینکه انتقادی نشده ، بلکه وکیل الدوله های بازار مکاره ی کمدی و دکوری و انتصابی برایش صلوات هم فرستادند و در دنباله پرسش معنی دار کرده که اگر چنانچه در دوران مدعی اصلاح طلبان این اتفاق انجام می گرفت چه غوغائی بر پا می شد و وکیل الدوله ها وحامیان شان چگونه کف بر دهان آورده و فریاد جیغ بنفش سر می کشیدند که توضیح آن با پرسش کردن اینگونه می باشد :


براي آنكه كلي گوئي نكرده باشيم به دو سه مورد از مصاديق تسامح اصولگراها در هفته هاي اخير اشاره مي كنيم .تلاش ناموفقي كه براي مذاكره با آمريكا و حتي تحويل دادن اورانيوم به روسيه صورت گرفت با همه موازين و اصول مورد قبول در تضاد بود. سكوت سنگين اصولگراها در برابر اين انحراف واقعا شگفت انگيز است . براي لحظه اي تصور كنيد اگر در دولت اصلاح طلب ها چنين اقدامي صورت مي گرفت اصولگراها در رسانه هايشان و در مجلس و هر جاي ديگر كه حضور دارند حتي در حوزه هاي علميه چه غوغائي به پا مي كردند! البته حق هم داشتند ولي آيا اكنون حق ندارند و يا وظيفه اي برعهده آنها نيست ! فجايعي كه در هفته هاي اخير در اطراف تهران در عرصه ناموسي رخ داد اگر در دوران اصلاحات رخ داده بود اصولگراها فرياد بر مي آوردند كه اين فجايع از نتايج حاكميت اصلاح طلب هاست . چرا اكنون اصولگراها اكنون از خود نمي پرسند در چهار سال و نيم حاكميت دولت اصولگرا چه عملكردي وجود داشته كه اكنون شاهد چنين فجايع كم نظيري هستيم .روز يكشنبه هفته گذشته يك سرمايه دار كه خود اصولگراها به برخورداري او از صدها ميليارد تومان ثروت اعتراف دارند از مجلس راي اعتماد گرفت تا وزير رفاه باشد. اصولگراهاي مجلس براي وزير شدن او صلوات هم فرستادند و حتي بعضي از آنها به كساني كه ثروتمند بودن را مانعي جدي براي درك وضعيت محرومين دانستند تشر زدند و توپيدند يعني كه ثروتمند بر دو نوع است خوب و بد وقتي از ما باشد خوبست و فقط درصورتي كه از ما نباشد بد است ! حالا تصور كنيد اگر در دولت اصلاحات فردي با صدها ميليارد تومان ثروت براي وزير شدن به مجلس معرفي ميشد چه غوغائي توسط همين اصولگرايان به راه مي افتاد و چه وا انقلابا و وا اماما كه سر داده نمي شد"

بالاخره اینکه سرمقاله نویس برای اینکه محکم کاری کرده و نشان داده باشد که سیاست مدعی اصول گرایان کودتا گر شیفته ی قدرت عملکرد تناقض آمیزشان یکی دو مورد نیست بنابراین به مورد دیگر اشاره کرده که مربوط به مهره ای است که در همدان تازگی ها به وی جایزه داده شده است که این چنین از وی یک شوالیه ی فرهنگی در خدمت آمریکا و فرح پهلوی وبنیاد سوروس نام برده است که خاتمی متهم به وابسته بودن آن شده است :

روز جمعه 22 آبان با حضور رئيس جمهور دولت اصولگرا در همدان و در قالب جشنواره اي براي بزرگداشت ابوعلي سينا از حسين نصر رئيس دفتر فرح پهلوي تجليل شد و به او جايزه « حكمتانه » دادند. جالب است كه اين شخص قبلا توسط رسمي ترين موسسات فرهنگي وابسته به اصولگرا يك شواليه ناتوي فرهنگي دانسته شده بود كه در طول 31 سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي دست دردست آمريكائي ها و فرح و اشرف و بنياد سوروس و چندين موسسه جنگ نرم به نظريه پردازي عليه انقلاب و تلاش براي براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران پرداخته است . حالا اصولگراها به چنين شخصي جايزه داده اند براي او كف زده اند و در مجلس اصولگرا حتي يكنفر به اين خيانت اعتراض نكرد و محافل فرهنگي و رسانه هاي اصولگرا نيز سكوت را بر هر موضعگيري ديگري ترجيح دادند غير از يك انتقاد نيم بند كه در يكي از آنها صورت گرفت آنهم لابد براي خالي نبودن عريضه ! واي اگر اين اقدام در دولت اصلاحات صورت مي گرفت . رئيس جمهور اصلاحات اگر به اين شواليه ناتوي فرهنگي جايزه ميداد قطعا قبل از آنكه از همدان به تهران برسد هم خلع سلاح مي شد و هم خلع يد ولي چون پيچ و مهره دين در اختيار اصولگراهاست آنها هر كاري بكنند درست است و كسي را حق اعتراض نيست آنچه آن خسرو كند شيرين بود! "

خلاصه اینکه سرمقاله نویس بدون توجه به رقابت و جنگ نزاع قدرت و ثروت ادامهدار جناح های قالب و مغلوب که در 30 سال گذشته وجود داشته و چگونه دود این جنگ بر توی چشمان مردم ایران به ویژه محرومان و تهی دستان رفته است .همینطور بدون اشاره به سیاست رقابت قدرت مخرب که موجب آسیب و ضربات وحشتناکی شده که منافع کشور زده است . اما ساده اندیشانه نتیجه گیری کرده است که حاصل چنین سیاستی نوعی پوست انداختن رقبا بر زیر پای همدیگر است تا که رقیب سکندری بخورد و واژگون گردد تا شرایط برای بازگشت بقدرت رقیب دیگر فراهم شود . دست آخر این چنین اصلاح طلب و اصول گرا بودن را تعریف کرده است کهاینتعریف شامل حال هر دومدعی غلب و مغلوب در حال جنگ نمی شود:


زيان پوست انداختن جناح ها قبل از ديگران متوجه خودشان مي شود. مردم وقتي عدم انطباق عمل ها با شعارها را ببينند از جناح ها برمي گردند و به آنها بي اعتقاد مي شوند. اين بي اعتقاد شدن يك خطر براي كشور و نظام است زيرا بي اعتقادي موجب بي اعتمادي مي شود و فعالان سياسي فقط هنگامي مي توانند خدمت كنند كه مورد اعتماد مردم باشند. از اين ها خطرناك تر ضربه ايست كه به اصول و آرمان ها وارد مي شود. اصلاح طلب واقعي كسي است كه در برابر مفاسد بايستد و تمام توان خود را براي جلوگيري از وارد آمدن خسارت به اصول بكار بگيرد. اصولگراي واقعي كسي است كه اصول را فداي منافع زودگذر خود نكند. كمترين آسيبي كه از رهگذر پوست انداختن جناح ها متوجه كشور مي شود فراموش شدن اصول و روي آوردن مسئولان به توجيه است . تاكنون زيان هاي زيادي از ناحيه همين توجيه گر شدن كه نتيجه مستقيم پوست انداختن جناح هاست متوجه كشور و ملت و انقلاب و نظام گرديده است . اگر اين روند خطرناك هرچه زودتر متوقف نشود چه بسا زيان آن دامن اسلام رانيز بگيرد و چنين مباد!"

در خاتمه اینکه وقتی سرمقاله نویس مدعی اصول گرا این چنین تاریخچه ی جنگ قدرت و ثروت دو جناح مدعی اصلاح طلب و اصول گرا را شکافته و به نمایش گذشته که اثبات کرده رقبای در گیر جنگ قدرت و ثروت چه آسان برای کسب قدرت دست به عوامفریبی می زنند تا که با کسب رأی سیاهی لشکر های گول خوردگان در نمایشات خیمه شب بازی انتصاباتی که انتخابات جا زده می شود که همراه با تقلبات گسترده می باشد. بطوریکه آخرین مورد اینگونه نمایش خیمه شب بازی در 22 خرداد اجراشد که آشکارا تبدیل به کودتای تقلباتی برای حذف رقیب شد تا که نظام کودتائی یکپایه شود و پاسداران کودتا گر قدرت راقبضه کنند ودرزمینه یقدرتنظامی و سیاسی و اقتصادی انحصاری اش نمایند. مشروطبر اینکه تسلط کامل بر تأسیسات هسته ای دارند که بر خلاف سر دادن شعار ها و فریاد های عوامفریبانه ی تاکتیکی مرگ بر آمریکا و پیرو خط خمینی شیاداما در پشت پرده سیاست زد وبند با آمریکای دشمن را دنبال کرداند آنگونه که سرمقاله نویسمدعیاصول گرائی با مچ گیری کردن این ترفند مدعیان اصولگرایان حاکم کودتاگر را فاش کرده و نتیجه گرفته است که این شگرد درست ضد خط ترسیم شده ی خمینی شیاد و عبور از آن می باشد . از سوی دیگر در برابر قول پوشالی خمینی شیاد که گفته بود حکومت آینده از مستضعفان و پا بر هنگان می باشد. اکنون بدون حتی بررسی قانون از کجا آورده ای؟ و بررسی و ارزیابی کردن که چگونه یک پاسدار صاحب ثروت نجومی 200 میلیارد تومانی شده است .مهمتراینکه می تواند وزیرامور رفاه اجتماعی شود؟ البته بقول یک وکیل الدوله که بزبان طنز گفته است که این گزینه یک انتخاب درستی می باشد. چونکه خود پاسدار وزیر در رفاه می باشد . البته اشاره به زندگی زیر خط فقر اقتصادی 80% جمعیت کشور نکرده است. از سوی دیگر در شرایطی که شاهد روز افزون جنگ قدرت و ثروت جناح های قالب و مغلوب می باشیم .آنچنانکه دامنه ی تضاد اختلافات بدرون باندهای مافیائی وابسته بقدرت حاکم سرایت کرده است . همچنین توصیف وضعیت سرکوب و خفقان و سانسور و ارعاب و وحشت و سرکوب و ضرب وشتم و بازداشت و شکنجه و اعتراف و صدور احکام سنگین که شامل حکم اعدام می شود مشخص است که آنقدر فاجعه انگیز است که نیاز به توضیح ندارد تا که گفته شود کودتاگران چه فضای کودتائی و حکومت نظامی جهنمی را به مردم ایران تحمیل کرده اند و دست به چه جنایات ضد بشری علیه ی معترضین به خصوص دانشجویان آزادیخواه ودگر اندیش می زنند که آشکارا نشان از نامشروع و ضد مردمی بودن رژیم کودتائی ووحشت شان از خیزش و قیام مردم خشمگین و ناراضی در جامعه انفجاری می باشد. بهر حال روشنگری سرمقاله نویس مشت نمونه از خروارمی باشدکه دیگر جای ابهامی باقی نمی گذارد که رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی به پایان تاریخ مصرف خود رسیده است که وظیفه ی همه نیروهای آزادیخواه و خواهان دمکراسی و آزادی و عدالت و مدافع حقوق بشر می باشد که متشکل و همآهنگ شده و در کنار مردم معترض و خشمگین فریاد زن مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای قرار گیرند وبهر شیوه ی مبارزه ای که می توانند تقویت کننده ی پژواک اعتراضی مردم ایران برای تغییرات دمکراتیک در ایران حرکت نمایند.

هوشنگ – بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1388/13880902/index.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دوشنبه 2 آذرماه سال 1388