ورق پاره ی کیهان پنجشنه 28 آبان ماه سال 1388

نقد و بررسی (يادداشت روز) ورق پاره ی کیهان " به جاي مگسك"

رقیب مغلوب متهم و مرتکب خیانت بزرگ شده زیرا که تبدیل به مگسک تفنگ دشمن برای شلیک به هدف شده که فقط راه توبه به رویش باز است"

قلم بر دستان جارچی و به حساب خودشان تر دست وچشم بند و غیب گویان مکتبی تصویر مار کش و نشان دهنده ی مار آنگونه معره گیری و پرسشگری می کنند که گویا با جامعه ی کوران سر و کار دارند و این رژیم جنایتکار و عوامفریب و غارتگر و دین فروش وجنگ افروز و کودتا گر بیش از 3دهه نمی باشد که تاریخچه و کارنامه ی ننگین و ضد بشری دارد و مردم ایران با پوست و رگ وگوشت و استخوان خود لمس و آزمون ننموده و تجربه ندارند وبا ترفند پاک نمودن صورت مسئله و آدرس غلط دادن و شگرد لو رفته ی علت را فراموش کردن و به معلول ها پرداخن و مردم را دور زدن یا بدنبال نخود سیاه فرستان و وعده های سر خرمنی حاکمیت از آن مستضعفان و اقتصاد مال خر است و مشکل اقتصادی و تورم نه گرانی که ارزانی است و صدور منشور 8 ماده ای مبارزبا فقر و فساد و بیکاری و رشوه و تبعیض و خلاصه مبارزه با مفسدین اقتصادی و نان بر توی سفره های خالی محرومان بردن ندارند که دیگر امکان فریفتن و گول زند شان امکان پذیرنیست .یا اینکه سیاه کردن شان همچون سابق آسان نمی باشد . زیرا که دیگر شک ابهامی نسبت به عملکرد حاکمان و جنگ و نزاع قدرت و ثروت میان باندهای مافیائی غالب با مغلوب طرد وحذف شده ندارند.

بنابراین پس از کودتای تقباتی 22 خرداد چون کودتاگران با واکنش اعتراضی مردم ناراضی مردم و مقاومت شان تا کنون که مواجه شده اند. به خصوص اینکه بر خلاف تصور طراحان کودتاگر یک دست کردن حکومت کودتا و حذف کامل رقیب مغلوب دوم خردادی امکان تسلط بر اوضاع و شرایط بدون مقاومت وهزینه همراه نبوده است زیراکه توجه شده اند ضریب نا رضایتی و مقاومت مردم معترض آنقدر بالا می باشد که نه اینکه اجازه به کودتا گران داده نشده است که به آسانی اهداف پلید و ضد انسانی خودشان را از طریق اهرم و ارگان های سرکوبگرترور وابسته به قدرت حاکم تحمیل کنند، بلکه تضاد بدرون باند های مافیائی کودتاگر ان نیز سرایت کرده است . آنگونه که پس از 5 ماه که از تاریخ کودتای تقلباتی و مقاومت و ایستادگی مردم می گذرد . شرایط آنچنان شده است که کودتا گران در مانده و مستأصل و در بحران ها فرو رفته و غوطه ورشده نه توان ساکت و خاموش کردن رهبران رقیب مغلوب را دارند. نه اینکه با همه پرونده و فضا سازی هائی که علیه شان شده است هنوز جرأت بازداشت و محاکمه کردن شان را ندارند . برای همین است که اکنون شاهد می باشیم که چگونه پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس از موضع ضعف و در ماندگی چنین اتهامات تنظیم و ردیف شده از رهبران رقیب مغلوب دوم خردادی ها را بصورت پرسش از دستگاه قضائیه ی آلوده به فساد و رشوه و تبعیض بیان کرده است:

"چرا كساني طعمه دشمنان مي شوند؟ شياطين بزرگ از آنها چه مي خواهند؟ اين جماعت را تا كجا بايد تحمل كرد؟ صلاح و مصلحت كدام است؟ آيا راه ترديد و توبه را بر آنها بايد بست يا متقابلا در برابر تجاهر آنها به جفا و جرم، مداهنه و تغافل كرد؟ اگر پس از عبور از همه خط قرمزها و شكستن همه حريم هاي قانوني، ملي و اسلامي به جايي رسيدند كه احساس كردند خارجي گري و خروج عليه حاكميت به سرانجامي نرسيده و از عقوبتي كه مي تواند در انتظارشان باشد نگران شدند، تكليف چيست؟ اگر گفتند ما در چارچوب قانون اساسي عمل مي كنيم- و تمام جفاها و قانون شكني هاي خود را در پوشش آزادي احزاب و مطبوعات و تجمعات پوشاندند- يا گفتند مايليم به قانون اساسي برگرديم و خواستار اجراي آن هستيم، تكليف كدام است؟"

پاسدار قلم بر دست رقبا را تشبیه به برّه جدا از گله و ی طعمه گرگ و خوار ج خطاب نموده است و از تحمل پذیری و سعه ی بیش از یک دهه ی رقیب مغلوب گفته است . یعنی اعتراف به حد اقل بیش ازیک دهه توطئه برای بر کناری و حذف شان تدارک دیده شده است که اکنون از شرارت و قانون شکنی و وابستگی به بیگانگان بودن شان چنین گفته یا متهم شان کرده است :

"دست كم يك دهه است جمهوري اسلامي با حلقه اي از سياسيون كه اصرار بر خارجي گري دارند، به رسم مدارا و سعه صدر برخورد مي كند و در برابر بيشترين قانون شكني و ساختارشكني آنها، به كمترين برخورد بسنده مي نمايد. در همين 2 انتخابات رياست جمهوري اخير، جريان مذكور با ساختارشكني و كجروي و لجبازي تمام به صحنه آمد و تحمل شد و بخت خود را آزمود. آنها اما پس از انتخابات اخير، شرارت و تجاهر به قانون شكني را نيز چاشني سوابق خود كردند و البته همه اين جفاي بزرگ را زير نام پاستوريزه «حق اعتراض مدني و مطالبه راي» جا دادند و تا تيغشان كند نشد و حاميان فوج فوج از اطراف آنها پراكنده نشدند و تنهايشان نگذاشتند، از گشودن انواع زخم ها بر پيكر جمهوري اسلامي و انتخاب مردم اجتناب نكردند. خلاصه گفتارشان اين بود كه ما به روند برآمده از قانون گردن نمي نهيم هيچ، كه هر چند بتوانيم از مردم بر عليه اين روند مي شورانيم تا همه چيز قفل شود و زور خودمان را به كرسي بنشانيم. به شيوه خوارج، مدام از كلمات حق گفتند و اراده باطل كردند و آخر كار، به جاي سرزنش خويش به خاطر جرم هاي بزرگ، نظام را متهم نمودند."

در دنباله زیر پوشش آسیب شناسی رقیب تبدیل هم اینکه رهبران رقیب مغلوب به خوارج و بدترین و شریرین آدم ها متهم شدند . هم اینکه از شتر کینه ای و رمیده، بد ترمی باشند. همینطور افزوده شده از طریق اینان است که شیطان تیر به هدف می زند و تبیین شده که اینان از قافله ی انقلاب جا مانده واین چنین و طعمه ی مگسک شلیک تفنگ شیطان بزرگ شده اند:

"آسيب شناسي تندروان از اين فرقه و كاري كه كردند، در كلام اميرمومنان خطاب به خوارج آمده است «شما شرترين و بدترين مردميد. و شما كساني هستيد كه شيطان به وسيله آنها تيرهايش را به هدف مي زند مشفقانه بايد به برخي سران حلقه مورد بحث گفت كه رفتار و گفتارتان، اسباب جدايي شما را از قافله انقلاب فراهم كرده و طعمه شيطان بزرگ ساخته است. شما البته- بخواهيد يا نخواهيد- «مگسك» شيطان بزرگ شده ايد و او با شما، «گرا»ي هدف قرار دادن وحدت و امنيت ملي را پيدا مي كند. كافي است در كلام سياستمداران مستكبر دنيا بنگريد كه چگونه از عملكرد شما، جسور شدند و روحيه مايوس و از دست رفته را باز يافتند و از مجراي شما، طمع كردند يك ملت انقلابي را هدف قرار دهند. نصيحت مقتداي انقلاب و دلسوزان را بشنويد و به جان بخريد و نگذاريد فريب و غرورتان مانع از شنيدن شود. «بين شما و موعظه و اندرز، حجابي از غرور و فريب است» (كلمات قصار نهج البلاغه، كلمه282)"

در ادامه پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس همکار سر بازجو حسین شریعتمداری بدون آنکه بگوید که آیا در زمان علی سلاح هسته ای بود . یا اینکه علی هم خودی ها راواجبی خور می کرد . یا اینکه از طریق کودتا و شکنجه و تجاوز رقیب خودی را حذف شان می کرد . اما با آویزان شدن بیشتر به گفته های علی برای استفاده ی تبلیغاتی و ابزاری از آن نقل کرده است تا اینکه رقبا را به خیانت بزرگ متهم نماید و نتیجه گیری کرده که هیچ نظامی در جهان هرگونه که باشد محال است که چنین مخالفینی را تحمل کند که رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی تحمل می کند. بالاخره با فخر و گران فروشی کرده و برای پیشبرد اهداف مشخص کودتا گران ا ینگونه سفسطه گری و نقالی و حرافی وارونه گوئی کرده است :

" اميرمؤمنان فرمود «ردّوا الحجر من حيث جاء فان الشرّ لا يدفعه الا الشرّ. سنگ را به همان جا كه انداخته شده برگردانيد كه شر را جز شر دفع نمي كند.» جرم و خيانت بزرگي كه در حق تماميت يك ملت- و نه هواداران اين نامزد يا آن نامزد و اين طيف يا آن طيف- واقع شد، لوث شدني و مداهنه پذير نيست. رخنه اي كه شغالان اجنبي را به باغ و بوستان دستاوردهاي حاصل از دسترنج يك ملت مي كشاند، بايد بست. چنين رخنه اي حد وسط و مسالمت و مذاكره ندارد تا فردا روز، مجراي شبيخوني تازه باشد و زخم خنجري تازه را از جانب دشمنان كشور بر پيكر منافع و امنيت ملي بنشاند. اين نردبان را بايد انداخت و اين طناب را بايد بريد. قبل از همه آمريكا و انگليس بايد به وقت خود و در جاي خويش سنگي را كه به دشمني انداختند پذيرا باشند. آنها باور نكردند حقيقت اين تمثيل را كه اگر خانه ات از شيشه است، پس سنگ نينداز! آقاي اوباما در كمتر از يك سال ثابت كرد به لحاظ بهره هوشي، بهتر از آقاي بوش نيست كه به درستي و پس از چند سال رياست جمهوري آمريكا، در دنيا درباره اش گفته شد «اميدواريم او احمق تر از آن چيزي كه قيافه اش نشان مي دهد، نباشد» و بود! برخي تحليل ها در محافل آمريكايي، نگراني از تلافي ايران را بروز مي دهد.اما درباره عقبه داخلي آنها بايد گفت هيچ نظام سياسي و هيچ حاكميتي در دنيا- كاپيتاليستي باشد يا كمونيستي، دموكراتيك باشد يا توتاليتر و ديكتاتوري، آسيايي باشد يا آمريكايي و اروپايي- معارض شورشي و محارب را تحمل نمي كند. اين را مي توانيد از منتقدان دانشگاهي و محقق در اروپا بپرسيد كه صرفاً به خاطر پرسش از هولوكاست (مسئله اسرائيل) مشت و لگد خوردند، به زندان افتادند، بايكوت مطلق شدند و اگر عضو پارلمان بودند، حذف شدند و بيرون انداخته شدند. و باز مي توان از سازمان سيا و دستگاه ناتوي فرهنگي سؤال كرد كه به تعبير خانم فرانسس ساندرس پژوهشگر انگليسي 000/300 مخالف- و نه آشوبگر- را به انواع مختلف ترور كردند و از سر راه برداشتند."

اما جالب و عجیب است که قلم بر دست یادداشت روز نویس پس از مقدمه چینی کردن ها و اتهامات ردیف کردن علیه ی رقیب مغلوب از بردباری وتحمل پذیری و سعه صدر گفتن ها که چاشنی نموده است ر نهایت با شیوه ی چماق و هویج یا سیاست وگفتمان مرسوم30 ساله در سیاه چال ها و زندان ها سران رقبای مغلوب را این چنین تهدید به ترور و حذف فیزیکی کرده است:

"در چنين وضعي، نظام جمهوري اسلامي- هيچ ابايي از نشان دادن قدرت به گروهك هايي كه به جنگ قانون اساسي، امنيت ملي، و جمهوريت و دموكراسي و رأي مردم مي آيند، ندارد. در نظام اسلامي و در هيچ نظام سياسي ديگري، حقوق بشر، به معناي حق شرارت و نقض حقوق يك ملت يا اكثريت آن نيست"

البته در ادامه ی تهدید به ترور یا عدم تحمل پذیری . بیشتر از بخش دیگر روش چماق و هویج یعنی هدیه ی هویج با پیشنهاد تسلیم شدن وتوبه ی حری کردن را از موضع ضد آمریکائی و مرگ بر آمریکادادن اینگونه برای رهبران رقیب مغلوب دوم خردادی هاتجویز کرد است :

" نشانه توبه، پشيماني و عدم ارتكاب دوباره جرم است. نمايش فضاحت باري كه برخي رجال سياسي در راهپيمايي باشكوه روز قدس و روز ملي مبارزه با استكبار جهاني ترتيب دادند، مصداق فرمايش معصوم(ع) است كه «هركس خود را خوار و سبك شمرد، از شر او ايمن مباش.» آنها آبروي خويش را با بدفهمي تمام، خرج بي آبروترين معاندان جمهوري اسلامي كردند. آيا خط زدن جمهوري اسلامي و سردادن شعار جمهوري ايراني يا خط زدن مرگ بر آمريكا و اسرائيل و فحاشي عليه ستون خيمه انقلاب، نشانه ندامت بود؟ آيا جز اين است كه شعار «جمهوري ايراني» از سوي جمعيتي حداكثر چند هزار نفره، جنگي آمريكايي با جمهوري اسلامي- جمهوريتي با پشتوانه 40ميليون رأي دهنده- بود؟ آيا جز اين است كه جمهوري اسلامي، ايراني ترين جمهوري است و ديكتاتورهاي دنيا و دنباله هاي آن با فن مغالطه به جنگ جمهوريت (ملت) و باورهاي حيات بخش آن (اسلاميت) آمده اند؟ با اين وجود تا «اتمام حجت» به «فصل الخطاب» و حكم ضروري نهايي نينجاميده راه بازگشت گشوده است، اگر مروت و حريتي در ميان باشد. اما پيداست از حريت و مروت تا نفاق ورزي و تكاپو براي ساختن «مسجد ضرار» فرسنگ ها فاصله است. حريت و ادب، از حربن يزيد رياحي، اولين شهيد كربلا مي سازد كه تا قيامت مايه غبطه مجاهدان شود و نفاق، از آجر آجر خيانت و تزوير، مسجدي مي سازد كه در كلام الهي تبديل به نماد محاربه مي شود و بايد ويران گردد و سوزانده شود"

بهر حال یادداشت روز نویس به استناد و رعایت قانون اساسی پیشنهادی رقیب تأکید کرده که می بایست که بحث رعایت قانون پذیرش بی چون و چرای اصل ولایت فقیه باشد که مردم معترض مرگ نثارش می کنند . یعنی اینکه خواهان نابودی اش هستند که اکنون جزو اصول شرط تعیین شده ی توبه و باز گشت رقبای مغلوب شده است. همچنین پذیرش اصول مر بوط به وظایف شورای نگهبان نیزسنجاق شده است تا که نتیجه گیری شود مدعیان متمر کز شده برروی قانون اساسی اکنون می بایست پاسخگو باشند که چگونه به این اصول اساسی وصل شده پای بند بوده و رعایت کرده اند که توضح آن با جواب دادن به سئوال پرسش ضمیمه شده چنین داده شده است:

"مي گويند به قانون اساسي برمي گرديم. قانون حكم كند؟! بسم الله، چه چيز از اين بهتر! اما بدون استثنا و تبصره و حيله يوم السبتي! «به بعضي ايمان مي آوريم و به بعضي ديگر ]از آيات الهي[ كافر مي شويم» منطق منافقين است قانون اساسي، اصل 5، 6، 9 داردكه بر ولايت امر و رهبري، اداره امور كشور از طريق رأي مردم و حفظ توأمان استقلال و آزادي كشور دلالت مي كند. قانون اساسي در فصل سوم ذيل عنوان حقوق ملت (اصولي مانند اصل 24، 3 و 27) تمام حقوق معطوف به آزادي در زمينه احزاب، مطبوعات و تجمعات را برمي شمارد و در عين حال «اخلال در مباني اسلام يا حقوق عمومي» و «نقض استقلال، آزادي، وحدت ملي، موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي» را به عنوان خط قرمز تعيين مي كند. همين قانون گرانبها مجددا در اصول مختلف (نظير اصل57) بر جايگاه بي بديل ولايت و رهبري تأكيد مي كند. قانون اساسي در اصول 98، 99 و 118 منزلت خطير شوراي نگهبان را در تفسير قانون اساسي و نظارت بر انتخابات گوناگون تبيين مي كند و... حضرات بايد توضيح دهند كه پيش از اين به كدام اصل اساسي تمكين كرده اند؟ رأي مردم؟ نظارت شوراي نگهبان؟ رهنمودهاي ولي امر؟ عدم اخلال در حقوق عمومي و استقلال كشور و نقض اساس جمهوري اسلامي؟ اما پس از اين! آيا حداقل، لفظا تعهد مي دهند بعد از اين، نقض قانون نكنند؟!

در خاتمه اینکه مگر رژیم ضد بشری که بیش از 3 دهه است که با سرکوب و خفقان و سانسور و جنگ افروزی و غارتگری و دین فروشی و فراموش کردن دربست حق و حقوق و مطالبات مردم با ادامه ی مستمر نقض حقوق بشر و به خصوص جنگ و نزاع قدرت جناحی و باندی به حیات ننگین خودش ادامه داده است . اکنون که دست به کودتای تقلباتی پاسداری زده است و رقبا را حذف و قدرت را قبضه و نظام را یک دست نموده است . اما چون با مقاومت و ایستادگی مردم معترض و نا راضی و آگاه مواجه شده که دارای تجربه ی بیش از 30 ساله از ترفند و شگرد های حاکمان عوامفریب و منحرف گر اذهان عمومی و سر کار گذاشتن مردم آشنائی و شناخت دارند. مهمتر اینکه در صحنه ی اعتراضی حضور دارند . آنچنان که در هر تظاهراتی که حضور می یابند سریع آن را به تظاهرات ضد حکومتی با فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای عمود خیمه ی نظام تبدیل می کنند که همین حضور اعتراضی و فریاد مرگ بر دیکتاتور مردم خشمگین موجب فاش شدن نامشروع و ضد مردمی بودن رژیم کودتائی شده است . بنابراین در چنین شرایط وخیم و بحرانی مشخص است که پاسداران کودتا گر وقلم بر دستان پادو و جارجی شان می بایست که برای عبور از بحران سران رقیب مغلوب دوم خردادی ها متهم ومحکوم شان نمایند. زیرا که اینان مرتکب خیانت بزرگ شده اند . بدتر اینکه تبدیل به مسگک تفنگ و سیبل دشمن شده اند . پس تنها راه برایشان باز بودن درب توبه ی حری ترسیم شده است . گویا کودتاگران و پادوها ی شان تصور کرده اند که با توبه و اعتراف کردن اینان فضای خشم و نارضایتی اعتراضی عمومی جامعه ی انفجاری هم فرو کش و هم خاموش می شود . غافل از اینکه نقش هبران دوم خردادی تا کنون حالت ترمز و مانع شدن از رادیکال شدن جنبش اعراضی مردمی بوده است . زیرا که اینان نه خواهان فروپاشی و نه تغییر دمکراتیک رژیم کودتائی نا مشروع می باشند ، بلکه فقط سهم خواهی می کنند تا که به بازی گرفته شوند.

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/880828/2.htm#other200

ورق پاره ی کیهان پنجشنه 28 آبان ماه سال 1388