ورق پاره ی کیهان18 دوشنبه آبان ماه سال 1388
نقد وبررسی " سرچشمه شايد ..! "(يادداشت روز)
" هر چه بگندد نمکش می زنند. وای به روزی که بگنند نمک"
گفته می شود دزدکه از دزد بزند شاه دزد است .به خصوص اگر این دزد شاه شده تخصص های دیگری همچون مچ گیری کردن هم دارا باشد.اما اکنون مدتی است که این شاه دزد در مورد برخی شریک دزدهای بقدرت خزیده در دایره ی خودی ها دچار برخی ازمحذورات اخلاقی و سیاسی و باندی شده است که اتفاقاً ناشی از ادامه ی جنگ قدرت و قبضه ی آن و تلاش برای حذف رقیب دارد که موجب شده است دستش بد جوری توی پوست گردو گذاشته شود. طوری که برای حل مشکل مجبوربه گیردادن خودی شده است البته شکافتن این داستان گیر دادن نه تداعی کننده ی داستان تف و تاق و ریش است . بد تر نوعی خودزنی آشکارشده است زیرا که این اقدام خونین کردن خود نه موجب ترساندن حریف یا رقیب نمی شود، بلکه بیشتر سبب فاشو نمایان شدن ضعف واختلافات درونی می شود. بهر حال این مسئله ی غامض تبدیل به این ضرب المثل معروف شده است که گفته می شود هر چه بگندد نمکش می زنند. وای به روزی که بگنند نمک . امااز گاف دادن و شیرینکاری های گذشته ی رحیم مشائی همچون دوست داشتن اسرائیل کم بود که اکنون این مشاور ویژه ی گماشته احمدی نژاد رئیس جمهور نا مشروع کودتائی تقلبی فلسفه ی عبور کردن بدون مجوز حوزوی خدا شناسی اش هم اضافه کرده و تبدیل به قو و بالا قوز برای دولت مدعی اصول گرائی شده است . چونکه برای هر فرد یک خداساخته و با پا کردن بر توی کفش لوطی جماران رقیب های زیاد برایش ساخته است که سبب دردسر های فراوان با منتقدین شده است. بطوریکه سرباز جو حسین شریعتمداری را مجبور به واکنش تهاجمی کرده است .
ناگفته نماند که گیر دادن سربازجوحسین شریعتمداری به رحیم مشائی در یادداشت روزخود یک نوع بهانه تراشی تا کتیکی و پوششی پیرامون موضع مهمتر دیگریست که مر بوط به دیدارپنهانی رحیم مشائی با دلال وجاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی دریکی ازهتل های شمال کشوراست که ار تباط به موضوع بسیار مهمتر و بحرانی هسته ای دارد که گندش از طریق گفتگوی شبکه ی تلویزیونی فارسی بی بی سی با این دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیراحمدی نژاد در آمد که هرگز ازسوی سر بازجو حسین شریعتمداری قابل تحمل ونا دیده گرفتن درز این خبر وعبور بی توجه نسبت به آن امکان پذیرنمی باشد.زیراکه ضمن مدافع سر سخت بودن ازپروژه و اهداف هسته ای عامل مهم حذف رقیب از صحنه ی رقیب همین مسئله بوده است که از طریق ورق پاره ی کیهان و به ویژه ی ستون یادداشت روز هایش دنبال شده است.
بنابراین دراین شرایط که پروژه ی هسته ای تبدیل به تشدید بحران درونی حتی باند های مافیائی اصولگرائی شده است و بحران بیرونی اش را مضاعف نموده است. از سوی دیگر موجب شدت بخشیدن جنگ قدرت و ثروت برای حذف رقیب مغلوب دوم خردادی ها با طرح کودتای پاسدار ی شده که هنوز به پایان نرسیده ومنجر به یکپایه شدن کامل رژیم کودتائی نشده است تا که تسلط کامل براوضاع داشته باشد . زیرا با حضوراعتراضی های گسترده ی مردم در صحنه با فریاد های ادامه دار مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای که بسط و تعیمم به فریادمرگ برولایت فقیه و پائین کشیدن تصویر لوطی جماران عمودخیمه ی نظام و لگد کوب کردنش در رژه ی تظاهرات معترضین در روز 13 آبا ن شده است. در صورتی که روز ملی مبارزه با استکبار جهانی نامیده شده است . بنابراین وضعیت را آنگونه پیچیده و خطری وحساس نموده است که هرگز صلاح و جایز نیست تاکه سر باز جو حسین شریعتمداری در برابر سخنرانی رحیم مشائی و منتقدان وی بی خیال شود و با شیوه ی هویج و چماق تهدید نکند و رهنمود و توصیه ندهد.
بهر حال سر باز جو حسین شریعتمداری بدون اشاره کردن بدیدارپنهانی رحیم مشائی با دلال و جاسوس هوشنگ امیر احمدی در یک هتلی در شمال کشورانجام شد. اما سایر انتقادات تحلیلی و تفسیری خود رااین سر باز جو شریعتمداری نسب به سخنرانی اخیر رحیم مشائی در كنفرانس انجمن سالانه دانشگاه هاي باز كه اخيراً با ميزباني دانشگاه پيام نور برپا شده بود بابررسی کردن خطرات و عوارض جانبی این سخنرانی و اظهارنظر رحیم مشائی آن را ردیف و بر جسته کرده است تاکه توانسته باشد در پایان یادداشت روز خود به پاسدار گماشته ی احمدی نژاد از بر کناری رحیم مشائی داده باشد.بهر صورت اتهامات تقسیم بندی شده ی رحیم مشائی این چنین است:
كاوش هاي باستاني نشان مي دهد كه انسان به خدا اعتماد داشته است، اما چرا خدا محور وحدت نشده است؟ من مي گويم مشكل اين است كه به تعداد انسان ها خدا هست و خداي هر انساني با توجه به شناخت آن فرد از خدا با خداي فرد ديگر متفاوت است. ملت ها در طول تاريخ همواره يك خدا را نپرستيده اند». مطلب فوق را آقاي اسفنديار رحيم مشايي، رئيس دفتر رياست محترم جمهوري در كنفرانس انجمن سالانه دانشگاههاي باز كه اخيراً با ميزباني دانشگاه پيام نور برپا شده بود، بيان داشته و نتيجه گرفته است كه «خدا محور وحدت انسان ها نيست»!اظهارات آقاي مشايي كه اميدواريم صحت نداشته باشد و به خطا نقل شده باشد، با توجه به حضور پررنگ ايشان در دولت و نزديكي مثال زدني-والبته غيرقابل توجيه- وي با رياست محترم جمهوري، زمينه ساز تبليغات سوء-و همراه با ملامت و حتي تمسخر- فراواني شده است،كه در اين باره اگرچه گفتني بسيار است ولي از آن ميان اشاره به چند نكته ضروري تر به نظر مي رسد.ابتدا بايد گفت كه اظهارات آقاي مشايي با آموزه هاي صريح اسلام و همه اديان الهي مغايرت دارد. اظهارات رحيم مشايي با واقعيات تاريخي و مخصوصاً واقعيت غيرقابل انكار اين سال ها نيز در تناقض آشكار است.چه كسي مي تواند، وحدت ملت هاي مسلمان در عصر حاضر را كه عليه نظام سلطه جهاني شكل گرفته است انكار كند؟!البته ترديدي نيست كه اين وحدت هنوز به نقطه اوج خود نرسيده است ولي گام هاي بلندي كه به ويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در اين راستا برداشته شده به اندازه اي عظيم و كارساز است كه قدرت هاي استكباري، مخصوصاً آمريكا و اسرائيل، بيشترين توان مالي، سياسي و تبليغاتي خود را براي مقابله با آن بسيج كرده اند. ممكن است آقاي مشايي -البته براي فرار از ماجرا- بگويد منظور من نفي ضرورت وحدت با محوريت خدا نبوده است، بلكه اعلام كرده ام اين وحدت تحقق نيافته است! كه در اين صورت بايد گفت؛ جنابعالي ابتدا به زعم خود استدلال كرده ايد كه برداشت همه انسان ها از خدا با يكديگر متفاوت است و سپس نتيجه گرفته ايد كه خدا نمي تواند محور وحدت انسان ها باشد. بنابراين... چه عرض شود؟!آقاي رحيم مشايي- آگاهانه يا ناخودآگاه- با اظهارات ياد شده پيام همه پيامبران الهي، ائمه اطهار عليهم السلام و توصيه هاي دلسوزانه و اكيد حضرت امام(ره)، رهبر معظم انقلاب، تمامي انسان هاي فرهيخته و دلسوخته براي انسان ها را، نه فقط زير سؤال برده، بلكه با آن به مقابله نيز برخاسته است. و البته، كم نيستند افرادي كه اينگونه سخنان سخيف، غيرعلمي و مسخره را بر زبان دارند و از اين زاويه، اظهارات آقاي رحيم مشايي قابل اعتناء نيست، اما، ايشان به حق يا به نا حق- و به اعتقاد نگارنده قطعاً به ناحق- در جايگاه برجسته اي از دولت قرار دارد و اظهارات ايشان، دقيقاً به همين علت- و تأكيد مي شود كه فقط به همين علت و نه به علت شخصيت حقيقي او- به حساب دولت نوشته مي شود. و از اين روي، سخنان بي پايه وي اگر آگاهانه باشد كه نه فقط جفا، بلكه خيانت به مردم، نظام و انقلاب اسلامي است و چنانچه مانند برخي ديگر از اظهارات وي، ريشه در ناآگاهي ايشان داشته باشد، كه حضور اينگونه افراد در پست هاي مهم دولتي- آنهم دولت اصولگرا- غيرقابل توجيه و بي اعتنايي به رأي و اعتماد مردم است! فقط نيم نگاهي به تلاش گسترده دشمنان و هزينه هاي كلاني كه براي ايجاد تفرقه در ميان ملت ها و مخصوصاً براي اختلاف افكني در ميان ملت هاي مسلمان هزينه مي كنند، كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه اظهارات رحيم مشايي، در جايگاه رئيس دفتر رياست جمهوري- و چند مسئوليت ديگري كه يدك مي كشد- فقط در بستر پروژه هاي عريض و طويل دشمنان اسلام و انقلاب و در راستاي پيشگيري از وحدت مسلمين قابل ارزيابي است. البته درپي آن نيستيم كه آقاي مشايي را وابسته به كانون هاي بيگانه بدانيم، ضمن آن كه با توجه به مواضع و عملكرد چندساله اخير آقاي مشايي، به وضوح مي توان بر رضايت دشمنان از حضور ايشان در پست هاي كليدي تأكيد ورزيد.گفتني است در ماجراي رسواي برلين يكي از مدعيان اصلاحات طي مصاحبه اي گفته بود؛ مشكل دموكراسي در كشور ما آن است كه در ايران «هنوز خدا نمرده است»!"
بالاخره اینکه سر باز جو حسین شریعتمداری در پایان قرائت بند های کیفر خواست رحیم مشائی همانگونه که اشاره شد.برای اینکه پاسخ منتقدان را دادده و جلو انتقادکردن بیشترشان را مسدود کرده باشد پاسدار گماشته احمدی نژاد را مورد مخاطب خود قرار داده است و به وی اینگونه عدم صلاحیت رحیم مشائی درون دولت نا مشروع دهم را گوشزد کرده یا بقول خودش با وی سخن دلسوزانه و نصحیت گونه گفته است :
بالاخره، سخني نيز با برادر عزيزمان جناب آقاي دكتر احمدي نژاد، رئيس جمهور محترم و منتخب در ميان است و آن، اين كه؛ در شخصيت آقاي اسفنديار رحيم مشايي چه برجستگي و امتياز ويژه اي ديده ايد كه ديگران نه فقط نمي بينند، بلكه براي اثبات عدم صلاحيت وي دلايل مستحكمي نيز ارائه مي كنند و در همان حال، جنابعالي- با عرض پوزش- ضمن آن كه دليل و نشانه قابل قبولي براي اثبات صلاحيت او نداريد، ايشان را در پست هاي حساس و كليدي دولت مي گماريد و بر آن اصرار هم داريد؟! آيا همين موضع اخير آقاي مشايي- صرف نظر از مواضع و عملكرد قبلي- كه در تقابل آشكار با آموزه هاي اسلامي، انقلابي و توصيه هاي اكيد حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب است، دليل قانع كننده و مستحكمي براي كنار گذاشتن ايشان نيست؟! ترديد نكنيد كه مصلحت نظام، مردم و شخص حضرتعالي در آن است. سرچشمه شايد گرفتن به بيل، چو پر شد نشايد گذشتن به پيل "
اما اکنون که نتیجه ی ادامه ی جنگ قدرت و ثروت میان باندهای ما فیائی و کودتائی غالب با مغلوب منجر به کودتای تقلبتی 22 خرداد و حذف رقیب مغلوب دوم خردادی ها شد . البته که جراحی قیب از طریق کودتا بی هزینه نبود . زیرا که واکنش اعتراضی پس از 22 خرداد رابهمراه داشت. اما خوشبختانه حضوراعتراضی میلیونی مردم منتهی به بازشدن یا وزیدن نسیمی شد که خاکستر کمی پس زده شد و آتش پنهان و نهفتته ی زیر خاکستر پس از 30 سال پنهان بودن فرصت شعله وری و خود نمائی یافته است . برای همین رشد دامنه دار حضور اعتراضی مردم ناراضی با فر یاد های مرگ بر دیکتاتورو خامنه ای با چاشنی سایر شعار های ارتقا یافته تر تکمیلی این فریاد که پژواک آن درخشم و کین ونفرت تظاهر کنندگان طنین اندازشده و موج می زند نشان از حرکت دامنه ی شعله های پرتو آتش سر کش به سمت در خواست عریان شدن نا بودی رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی سوق داده می شود . به خصوص اینکه نسل جوان وارد صحنه ی مبارزه شده که70%جمعیت کشور را تشکیل می دهد که در کنار جنبش آزادیخواهی دانشجوئی قرارگرفته است و دارد تجربیات تکامل یافته تر مبارزات دوران انقلاب 57 را در صحنه ی عمل دنبال می کند .
مهمتراینکه نقش حضو رزنان و دختران شانه به شانه ی مردان و جوانان پسردر دانشگاه ها و خیابان ها و حتی در میان تجمع خانواده های داغدار و عزا دار و زندانیان سیاسی و عقیدتی در جلوی درب زندان اوین بسیار چشم گیر و انگیزاننده می باشد .به خصوص اینکه این حضوراعتراضی همگانی در صحنه ی مبارزه موجب آسیب و ضربه پذیرشدن دستگاه اختناق ارعاب وو حشت و سانسور شده که 30 سال است نهادینه شده است که پارامترتعیین کننده دربقا و ادامه ی رژیم نا مشروع وضد مردمی کودتائی در بیش از 30 سال گذشته داشته است . چونکه این سرکوبگری سازمان یافته ی داخلی مکمل و موازی و تقویت کننده ی کننده ی سیاست صدور تروریسم وارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امورداخلی کشور های همسایه و اقدامات تروریستی و بحران آفرینی و جنگ افروزی در خاورمیانه بوده است .چونکه درست همان نقشی که ساواک در بقای شاهرا دارد که بامنحل شدنش در زمان نخست وزیری شاپور بختیار منجربه فرو پاشی اش شد.
ازطرف دیگر حضور معترضان در صحنه و ایستادگی و مقاومت شان به ویژه نقش تلفن مبایل و اینترنت که هم ازهمه صحنه ها تصویر و صدا بر داری می کند وهم سریع ازطریق شبکه ی خبر رسانی اینترنتی بازتاب داده می شود . عجیب این ابتکار موجب خنثی کردن سانسور خبری در داخل و سبب اطلاع رسانی برون مرزی شده که عامل تقویت روحیه ی مبارزان داخلی و مخالفان برون مرزی شده است . همچنین عامل شکاف و تجدید آن درون دولت نا مشروع کودتائی و حامیانش شده است .بطوریکه سر بازجو حسبین شر یعتمداری با دستپاچگی و دست به خود زنی زدن مجبور شده است که علیه ی پاسدار گماشته احمدی نژاد و مشاور ویژه اش رحیم مشائی تیغ کشی علنی کند.
درخاتمه اینکه با آشکار شدن شکاف ها و اختلافات میان حاکمان کودتائی که حاصل فشاراز پائین معترضان ناراضی در صحنه ی مبارزات دانشگاهی و خیابانی و حضورشبانه ی پشت بام خانه ها باآمادگی پرداخت بهاو هزینه اش می باشد. لذا در چنین شرایطی وظیفه ی مدعیان اپوزیسیون رنگارنگ برون مرزاست که با ادعای آزادیخواهی و دمکراسی طلبی که برای مردم ایران دارند. که با درک درست شرایط و اتخاذ روش اصولی مبارزه با رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی بسیج شوند که در وضعیت متزلزل و ضربه پذیرقرار دارد که برای بقای ننگین خودش اجباردارد در پشت پرده بازد وبند کردن عقب نشینی از طرح های هسته اش کند . در این شرایط می بایست که مخالفان مسئولانه در بستر وحدت و همگامی نزدیک تر بهم دیگر حرکت کنند . حتی اگر شده بصورت تاکتیکی و مقطعی گام بر دارند و پرهیز از هرگونه حاشیه پر دازی ها و نق زدن هائی نمایند که بدون ارتباط به شرایط مبرم مبارزات روز مردم داخل ایران می باشد. ازطرف دیگر موجب تحلیل رفتن انرژی و نیرو می شود. زیرا که دشمن حاکم در سرکوب مخالفان جدی اش هر گز درنگ نکرده و نمی کند و تبعیض قائل نمی شود. به جزاینکه هر کدام از مخالفینش که جدی تر و مقاوم تر باشد سر سختانه و وحشیانه تر باهاش بر خورد و مبارزه می کند و انتقام می گیرد.به خصوص اینکه تجربه 30ساله گذشته نشان داده است که هرزمان حاکمان ایران احساس خطر جدی کرده اند همه جناح و باند هایش بطور مشترک درسر کوب و قتل عام کردن مخالفان با هم شدند .همچون پس از 30خرداد سال 60و تابستا ن خونین سال 67 که اختلاف نظری در کار نبود . حال سئوال است چرا این توان همبستگی در عمل علیه ی دشمن مشترک تا کنون در اپوزیسیون وجود نداشته است؟
هوشنگ – بهداد
http://www.kayhannews.ir/880818/2.htm#other200
18 دوشنبه آبان ماه سال 1388