روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی چهار شنبه 18 فروردین ماه سال 1389
نقدوبررسی: سرمقاله روزی نامه ی جمهوری اسلامی " درسي براي آقاي اوباما "
" پند و اندرز انتقادی وامری مکتبی دادن به اوباما که چرا این سیاه چرده بد قولی کرده است"
وقتی در کشور تاریخی و باستانی همچون ایران بدلیل عدم نهادینه شدن آزادی و عدالت و تثبیت و تحکیم استبداد طولانی و سرکوبگری باظلم وستم حاکم که در گذشته وجود داشت که منتهی شد تا که طلبه مکتب روهای سابق حاکم شده نه به این شیوه مملکت را کنترل و اداره می کنند ، بلکه برای رهبران سایر کشور های جهان نیز این چنین آموزش درس مکتبی بصورت پند و اندرز امری دائرنموده و توصیه چگونگی مملکت داری تجویز می نمایند. بنابراین بی جهت نیست که سر مقاله نویس پس از درس دادن یا درس گیری از نتایج انتخابات پارلمان اخیر عراق که همراه با آه و افسوس عدم متحد شدن و ائتلاف رقبای شعیه در عراق بود که منجر به شکست پاپت دست آموز نوری المالکی شد. اکنون در ادامه ی سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به بروزن مرز نوبت آموزش دادن درس مکتبی به باراک اوبامارئیس جمهور آمریکا رسیده است تا که پرسش شود که چرا سیاست تبلیغاتی تغییر انتخابات ریاست جمهوری اوباما آنگونه به نفع حاکمان تهران راه نبرد و یا تعبیر و تفسیر نشد تا که ن موجب هموار شدن شتاب گیری دسترسی به سلاح هسته ای نشد ، بلکه بدتراینکه چراسیاستی در پیش گرفته و اتخاذ شده است که مانع تراشی در بستر تعویق انداختن این هدف می شود؟
البته سر مقاله نویس با فراموش کردن اینکه زندان اوین کجاست و در آنجا همچون بازداشتگاه کهریزک چه می گذرد؟ به خصوص اینکه پس از کودتای 22 خرداد تا کنون چه رخدا ووقایع مهمی در ایران اتفاق افتاده است؟ و یا اینکه از حدود 10 پیش تا حال چه تعداد جان باخته و مجروح و بازداشت و شکنجه شده و مورد تجاوزواقع شده یا متهم به انواع و اقسام اتهامات ساختگی شده وجود داشته است که بطور گله ای 100 نفره در بیدادگاه های نمایشی – فرمایشی تلویزیونی حضور یافتند و از سوی سر دژخیم صلواتی محکوم به زندان های طویل المدت و اعدام شدند ؟ اما در مقابل اکنون سر مقاله نویس از موضع فرار به جلو اشاره به زندان غیر قانونی و قرون وسطائی گوانتانامو کرده است که چرا قول داده شد این زندان تعطیل گردد . اما اوباما به این قول خود وفا نکرده است؟ در ادامه ی روضه خوانی خود و گریز به صحرای کربلا زده و به واقعه ی 11 سپتامبر انفجار برج های دو قلو در آمریکا پرداخته است تا به اشغال کشورهای خاورمیانه رسیده تا بقول خودش بر رسوائی بیشتر پرونده ی آمریکا افزوده است . البته مشخص نیست که سهم رفسنجانی با اعتراف خود در نماز جمعه ی تهران مبنی بر همکاری با اشغالگر آمریکا در کشور های منطقه کرد از این رسوائی چه شده و برای چه این سهم همکاری رسوائی ملا خور شده است؟
بهر حال سر مقاله نویس در ادامه ی بررسی کار نامه ی اوباما و گشودن پرونده ی جنایات سابق آمریکا که مرتکب شده است مانور تبلیغاتی پیرامون افغانستان داده و از شکنجه های نظامیان آمریکائیان در این کشور گفته است. همچنین از قتل و کشتار و شکنجه و سلب آزادی های قانونی ملت های جهان که از سوی آمریکا اعمال می شود گفته و آن را این چنین جزو خوی استکباری آمریکا دانسته است:
"اكنون كه چهار ماه از پايان وعده يكساله داده شده از سوي اوباما براي بستن زندان گوانتانامو و عدم تحقق آن مي گذرد مقامات آمريكايي كه همچنان به دستگيري بازداشت بدون محاكمه و شكنجه متهمان علاقه نشان مي دهند اعلام كرده اند به جاي تعطيل كردن اين بازداشتگاه مخوف آنرا به پايگاه هوايي آمريكا در بگرام افغانستان منتقل خواهند كرد كه اين به معناي ادامه سياست نقض حقوق بشر و استمرار يكي از شرم آورترين عملكردهاي آمريكاست . واقعيت اينست كه قتل كشتار شكنجه و سلب حقوق و آزاديهاي قانوني ملتهاي جهان از اصول نانوشته ولي اجرا شده در تاريخ كثيف نظام استكباري آمريكاست كه اين نظام سياسي بدون تكيه بر ميليتاريسم و سلطه نظامي قادر به ادامه تحكيم قدرت جهاني خود نخواهد بود. در اين چارچوب و در اجراي سياست نظام تك قطبي آمريكا در كنار سلطه سياسي و اقتصادي نيازمند فرآيند حجم عظيم عمليات آشكار و پنهان در زمينه زندان شكنجه پايگاههاي سري و توسعه شبكه تروريسم بين الملل و افزايش زندانهاي سري آمريكا در كشورهاي جهان است . درست در جهت تحقق چنين سلطه اي است كه زندانهاي مخفي آمريكا در بلغارستان چك لهستان روماني افغانستان عراق پاكستان تايلند و فيليپين و پروازهاي سري هواپيماهاي سيا به اين كشورها براي انتقال بازداشتي ها تنها به عنوان بخشي از عمليات پنهاني آمريكا در پوشش مبارزه با تروريسم و انتقال مجرمين خطرناك انجام مي شود."
! بالاخره سر مقاله نویس نتیجه گیری کرده است که رئیس جمهور سیاه چرده ی آمریکا به جز رنگ پوست فرقی با بوش ندارد . چونکه وی وارث خوی و خصلت استکباری و استعماری و جنگ افروزانه ی حاکم بر آمریکا ست که همچنان برای این حفظ سلطه بر جهان تلاش می شود . البته باید افزود نه اینکه خیلی سیاست مسئولان زیر فرمان رهبر لوطی جماران خامنه ای با سیاست های این مستبد متحجر همکاره خیلی فرق با سیاست های تذکرداده در آمریکا دارد؟ بهر صورت سرمقاله نویس در پایان کلاس درس منبری خود به اوباما اینگونه جمع بندی و نتیجه گیری کرده است :
"گذشت زمان نشان مي دهد كه هر چند ممكن است « اوباما » در ظاهر فرق هايي با « بوش » داشته باشد ولي در واقع او وارث همان نظام استكباري و خلق و خوي استعماري و جنگ افروزانه براي حفظ نظام سلطه استشايد حوادث نيم قرن اخير اين نكته را براي همه جهانيان و حتي متحدان محوري آمريكا ثابت كرده باشد كه آمريكائيها هرگز نمي توانند دست از سلطه و خشونت بردارند و اتكا به « زور » و « تزوير » به آميزه جدايي ناپذير سياستهاي كاخ سفيد تبديل شده است و اين همان چيزي است كه در سياستها و رفتار اوباما با مردم خاورميانه مشاهده مي شود."
در خاتمه اینکه تا چه موقع قرار است رهبران و قلم بر دستان خود خواه و خیره سر مدعی همه چیز دانی پر مدعا ولی کوته بین، مردم ایران و جهان را عاری از فهم و شعور و درک کنند و خود را بر تر از دیگران تصور و فرض نمایند و از موضع غروز و فضل فروشی جهان را همچون مسجدی بدانند که مرکز ثقل آن منبر است و اوج ارتفاع آن بالای نشتینی این منبر است و تسلط بر بهترین علم ودانش و ابدعات و اختراعات دارند و هدایتگر ترقی و پیشرفت های نظریه های علمی و پژوهشی و فلسفی هستند که همچون روضه خوانی و گریز به صحرای کربلا زدن و از همه چیز گفتن یعنی در اصل هیچی و پوچ گفتن است .زیرا که با سفطه گری و فلسفه ی صغرا و کبری چیدن و زمین را به آسمان دوختن تا که واقعیات و حقایق کتمان شود و با هذیان ووارونه گوئی کردن از موضع طلبکاری و پرونده ی سیاه سقفید کردن ثابت کنند که ذغال سفید و ماست سیاه می باشد و آنچه اینان تجویز و توصیه می کنند دربست درست و راست و حقیقت است و هرچه دیگران می گویند و انجام می دهند همه خلاف و نا شایسته است . تازه مهمتر اینکه امر برشان مشتبه شده است که رسالت انسانی و مکتبی و جهانی دارند که هم سخنگو وهم منادی گر نجات بشریت می باشند . برای همین پیوسته خودشان را محقق می دانند که وظیفه دارند تا که چپ و راست نسخه ی اصلاح جهانی وفتوای رفع ظلم و ستم و عدالت بومی دانش هسته ای با هاله ی بسته بندی شده از تور برای بندگان خداد به جهان صادر کنند . ولی یک مشکل کوچک مانع شده تا این آرزو ها به واقعیت نه پیوندد. آنهم کارنامه ی ننگین رکورداری محکومیت جهانی مستمر نقض حقوق بشر است که کار را نه خراب کرده ، بلکه موجب شده است تا زیرآب همه ادعا ای پوچ و روضه خوانی هاو هذیان گوئی های ناشی از زیادی باد شکم شان زده شود .
هوشنگ – بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890118/index.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی چهار شنبه کیهان 18 فروردین ماه سال 1389