دروغ نامه ی کیهان 2 شنبه17 مرداد ماه سال 1390

نقد و بررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " پرتاب به ميانه دهه 40 "

"لذا با ترسیم و تفسیر کردن شرایط منطقه البته با پاک کردن صورت مسأله مربوط به فضای داخل کشور که همراه با جنگ روانی تبلیغاتی است که آری محتوای قیام های منطقه اسلامی و ضد آمریکایی و اسراییلی مشابه مواضع خمینی شیاد در اوایل انقلاب و جانشین وی رهبر ولی وقیح نامشروع و منفور است . بطور دربست عوامفریبی و وارونه گویی کردن همراه با آدرس غلط دادن می باشد "

چگونه است که قلم زن عضو حزب الله ابتدا اعتراف کرده است که بازیگران دخیل در منطقه می دانند با صحنه جدید مواجه هستند ولی مشخصات دقیق این صحنه مشخص نیست . عجیب است که اعتراف وی با ادعای رهبر لوطی جماران نامشروع و منفور و سایر مسئولان نهاد های حکومتی آخوند های منبری و ائمه جمعه ها و رسانه های خبری و قلم زنان مطبوعاتی وابسته به کودتا گران و ولی وقیح نامشروع و منفور مغایرت دارد ودر تضاد می باشد . زیرا که همگی اینان مدعی اند که رهبریت قیام های منطقه با رژیم ضد بشری قرون وسطایی است . چونکه این قیام های ضد حکومتی منطقه نه ناشی از شروع تظاهرات های ضد حکومتی مردم ناراضی 22 خرداد 88 در ایران می باشد ، بلکه الگو گرفته از انقلاب 22 بهمن 57 خمینی شیاد می باشد . تازه اضافه می کنند که محتوای بیداری اسلامی و ضد آمریکایی و اسراییلی دارد؟مدعی قلم بر دست می داند که سرنوشت حاکمان ایران به سرنوشت بشار اسد پیوند زده شده است . بنابراین مشخص است که چرا حساسیت حاکمان ایران و رسانه های خبری و مطبوعاتی اش بسیاز بالا و نگران کننده می باشد . بهمین دلیل با اینکه مبادرت به بازتاب دادن خبر های تظاهر کنندگان مخالف بشار اسد نمی شود ، بلکه با سانسور کامل بطور وارونه در این مورد نظر داده یا اشاره می شود . از جمله قلم بر دست عضو حزب الله هم از این شیوه ی سانسور وتحریف گری در مورد تظاهرات مردم سوریه قلم زنی این چنین استفاده کرده است :

"اكنون همه بازيگران دخيل در منطقه مي دانند كه با صحنه جديدي مواجه هستند. مشخصات دقيق اين صحنه هنوز مشخص نيست اما چارچوب هاي كلي معلوم شده است. به طور بسيار خلاصه قضيه از اين قرار است كه:بمباران رسانه اي مداوم -كه نمونه بسيار جالب آن را در مورد سوريه بي امان در حال رخ دادن است- هم كمكي به حل مسئله نكرده است. چيزي كه آمريكايي ها به آن نياز دارند و آن را نمي يابند توان تاثيرگذاري روي افكار مردمي است كه حالا ديگر احساس مي كنند راه مستقل خود را پيدا كرده اند و توان پيمودن آن را هم دارند. 2- مسئله دوم اين است كه ارزش راهبردي مسائل هم در منطقه خاورميانه به سرعت در حال تغيير است. در زماني حدود 6 ماه مجموعه اي از مسائل كه كاملا اصلي و بلكه حياتي محسوب مي شدند كنار رفته اند و جاي آنها را مسائلي بسيار جديد و غريب گرفته است. آمريكا تا همين زمستان گذشته به سادگي مي توانست استدلال كند مسئله اصلي در منطقه ايران است و در مورد ايران هم هيچ موضوعي مهم تر از برنامه هسته اي آن نيست. در عوض، مثلا اينكه در خيابان هاي قاهره چه مي گذرد، مردم مصر چگونه فكر مي كنند و... تا 6 ماه پيش موضوعاتي بود كه حداكثر برخي محققان دانشگاهي، ديپلمات هاي درجه دو و سه يا روزنامه نگاران به آن علاقه نشان مي دادند اما حالا بدون شك باراك اوباما و بنيامين نتانياهو بايد حتي در خواب هم به آنها فكر كنند"

در ادامه قلم زن عضو حزب الله از موضع ضد آمریکایی و اسراییلی و رهبران کشور های عربی که مدعیست دچار ترس و نگرانی شده اند . زیرا که تصور می کردند اگر خطری وجود داشته باشد از برون مرز و نه از درون کشور می باشد. اما از 6 ماه پیش که قیام های ضد دیکتاتوری ها شروع شد سریع رشد کرد و بر خلاف تصور مقامات آمریکایی و اسراییلی و رهبران کشور های عربی وابسته به آمریکا متوجه شدند که دامنه ی قیام های ضد دیکتاتوری همه ی منطقه را زیر پوشش خود در آورده است. در دنباله دست به مانور تبلیغاتی باا خوان المسلمین مصر زده است تا نشان دهد بر خلاف اسراییل قیام های منطقه دمکراتیک و سکولار نمی باشد ، بلکه با محتوی گرایش اسلامی پیش می رود. جالب است پس از مصر به سراغ سوریه رفته و بطور مختصر نا رضایتی عمومی مردم سوریه را همچون اعاهای مضحک حاکمان تهران و اتهامات ساختگی وابستگی به دشمن بیگانه یا تحریک شده از سوی دشمن بیگانه که در مورد ناراضیان و منتقدان ایرانی بکار برده می شود . اکنون مشابه همین سیاست و ترفند اتهامی نسبت به مخالفان و ناراضیان سوری تکرار شده و نتیجه گیری شده است که توطئه ی مشترک اسراییل و آمریکا در سوریه منتهی به شکست شده است . آنگاه داستان فلسطین و دشمنی کردن با روند مذاکرات صلح را پیگیری نموده است تا سیاست ایجاد تفرقه میان فلسطین حاکمان تهران را از موضع ضد اسراییلی با چرخش شرایط منطقه به نفع رژیم قرون وسطایی ضد بشری و علیه ی اسراییل در 8 ماه گذشته بررسی کرده که به پیش رفته است . بالاخره بطور وارونه اینگونه شرایط منطقه و نزدیکی جریانات فلسطین بهمدیگر را صرفاً به سیاست شکست خورده ی اسراییل تشبی کرده یا نسبت داده است :

"سومين مسئله اين است كه معناي اصطلاحات راهبردي مانند امنيت و ثبات به طور اساسي در حال تغيير استاكنون اما روشن شده است كه براي حاكمان وابسته منطقه امنيت نه از طريق انباشت سلاح حاصل خواهد شد و نه از راه تبديل شدن به غلام حلقه به گوش سفير آمريكا. بلكه تنها راه اين است كه براي مردم خود احترام قائل باشند، نظر آنها را به آنچه مقام هاي كاخ سفيد از آن طرف دنيا مي گويد ارجح بدانند و منابعي را كه متعلق به مردم است براي آنها صرف كنند و مسلما اين فرايندي است كه نمي توان آن را يك شبه آغاز كرد و به نتيجه رساند. با اينكه مخاطب بسياري از اين تغييرات بنيادين در اصل آمريكاست، اما بسياري از تحليلگران امور راهبردي در منطقه خاورميانه عقيده دارند نگراني هاي اسراييل بايد فوري تر و جدي تر باشد. انقلاب هاي مردمي منطقه خاورميانه وضعيت راهبردي اسراييل را عميقا دگرگون كرده است. بدشانسي صهيونيست ها اين است كه بحراني چنين عظيم هنگامي آنها را در بر گرفته كه بي كفايت ترين دولت قابل تصور زمام امور را در دست دارد و به تعبير يكي از كارشناسان آمريكايي مي توان گفت اسراييل با بدترين حاكمان وارد بدترين دوران تاريخ خود شده است.الف: نخستين بحران بدون شك از جانب مصر شكل گرفته است.اسراييلي ها درست مثل آمريكا وقتي به مصر نگاه مي كنند از همه حرف هايي كه در تمجيد دموكراسي زده اند پشيمان مي شوند. لايه هاي ديني و مذهبي انقلاب مصر تازه در حال آشكار شدن است و قدرت يابي روزافزون اخوان المسلمين هم به عنوان يك گروه سياسي و هم به عنوان يك نيروي پيش برنده و محرك اجتماعي ترديدي در اين باره باقي نگذاشته است كه آينده مصر فاصله عميق با گذشته آن خواهد داشت و اسراييل بايد كل آن دكترين امنيتي را كه مي گفت مرز صحراي سينا تا ابد امن خواهد ماند بازنگري كند. ب: پس از مصر، دومين بحران اسراييل اين است كه در سوريه به يك بن بست كامل رسيده است. ترديدي نيست كه پروژه مشترك اسراييل، آمريكا و سعودي در سوريه به بن بست كشيده شده است. اسراييلي ها اميدوار بودند بتوانند به روشي سوريه را از ايران و حزب الله جدا كرده و به محور عربي سازش ملحق كنند اما تحولات اخير دمشق را هر چه بيشتر به متحدان ديرينه خود در محور مقاومت نزديك كرده است. ج: سومين بحران مربوط به صحنه داخلي فلسطين اشغالي است. تحولات منطقه پس از دهه ها فضايي فراهم ساخت كه برخي از گروه هاي فلسطيني بتوانند بر محور ضديت با اسراييل به يكديگر نزديك شوند. اين حادثه ولو اينكه در كوتاه مدت داراي تبعات سياسي مشخصي نباشد، بي شك راهبرد بلند مدت اسراييل در ايجاد تفرقه ميان فلسطينيان را دچار آسيب هاي جدي كرده است.در واقع هركس در اين ترديد داشته باشد كه «خاورميانه پسا انقلابي» ضد اسراييلي است از اين 8 ماه هيچ نياموخته است. اسراييلي ها مي دانند كه چيزي به نام گزينه ميانه وجود ندارد و هر تفكر ضداسراييلي ضرورتا از همدلي با ايران سر در خواهد آورد"

در خاتمه اینکه همانگونه که تازگی آخوند مظاهری اعتراف کرده است که جای صداقت و اخلاق در همه سطوح جامعه فریب و دغلکاری و دروغ گرفته است . البته اعتراف وی ناشی از 33 سال دین ابزار ثروت و قدرت و دین فروشی و عوامفریبی شده می باشد . بنابراین اکنون قلم بر دست عضو حزب الله بر اساس فلسفه ی وارونه گویی و تحریف دیگری دست به تحلیل و بررسی اوضاع منطقه و تغییر و تحولات رخ داده شده زده است . تا آنگونه که به وی مأموریت داده یا دیکته شده اوضاع را بررسی و تحلیل نماید تا که در نهایت نتیجه ی قیام های د یکتاتوری در کشور های منطقه با وجود اینکه بدتر ین نوع دیکتاتوری فاشیستی مذهبی تروریستی کودتایی در ایران حاکم است . مهمتر اینکه جرقه ی اولیه ی حرکت و جنبش اعتراضی که در تونس زده شد . سپس از آنجا به مصر سرایت نمود. اکنون سراسر منطقه را در نوردیده است ، از تظاهرات های ضد حکومتی پس از کودتای 22 خرداد 88 در ایران الگو گرفت وشروع شد . زیرا که فریاد میلیون ها نفر معترض و نا راضی ایرانی مرگ بر دیکتاتور سر دادند . پس ازآ ن پژواک این فریاد مرگ بر دیکتاتور سریع الگوی معترضان تونسی و مصری و... شد . بنا براین درست است که معترضان شرکت کننده در تظاهرات های ضد حکومتی بشدت در ایران سرکوب شد . تا جاییکه در بازداشتگاه کهریزک قتل و شکنجه و تجاوز با هم بکار برده شد تا با اینگونه اقدامات ضد بشری فضای انفجاری جامعهکنترل شود . ولی این سرکوب سبعانه ی ضد انسانی بمنزله پایان خشم ناراضیان ایرانی نیست ،بلکه منجر به آتش زیر خاکستر شد که منتظر فرصت روزنه برای ورزیدن نسیم برای شعله ور شدن شعله های سرکش آتش های خشم می باشد . لذا با ترسیم و تفسیر کردن شرایط منطقه البته با پاک کردن صورت مسأله مربوط به فضای داخل کشور که همراه با جنگ روانی تبلیغاتی است که آری محتوای قیام های منطقه اسلامی و ضد آمریکایی و اسراییلی مشابه مواضع خمینی شیاد در اوایل انقلاب و جانشین وی رهبر ولی وقیح نامشروع و منفور است . بطور دربست عوامفریبی و وارونه گویی کردن همراه با آدرس غلط دادن می باشد .

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900517/2.htm#other201
دروغ نامه ی کیهان 2 شنبه17 مرداد ماه سال 1390

پرتاب به ميانه دهه 40 (يادداشت روز)