ورق پاره ی کیهان دوشنبه 11 آبان ماه سال 1388

نقد وبرسی " اين يك دادگاه است " (يادداشت روز)


گفته می شود
: وصف العیش نصف الیش می باشد

هم جالب است و هم اینکه بسیار شنیدنی و عبر ت آموز است که پس از 30 سال سپری شدن از عمر ننگین و سیاه و نکبت بار رژیم فاشیستی مذهبی و کودتائی پاسداری اکنون شرایط به جائی رسیده است که نه بطور عریان و شفاف پرونده ی عوامفریبی و دجالی بنیانگذار رژیم منحوس خمینی شیاد گشوده شده است که معنی عملی و پیامی که اوایل انقلاب افتخار می کرد یعنی چه که مدعی بود بد لیل حمایت مردمی تنها کشور منحصر به فرد در جهان است که سازمان اطلاعات و امنیت ندارد ؟ البته بماند که مدتی کوتاه پس از این ادعا به جای سازمان اطلاعات و امنیت در زمان شاه (ساواک) وزارت بد نام اطلاعات تأسیس شد.سپس دارای شعبات و سازمان های اطلاعات موازی در همه سطوح دستگاه حکومتی شد و در روند ادامه ی حیات ننگین خودش آنگونه شده است که مهره های اصلی اش مثل سعید امامی یا واجبی خورشد یا اینکه همچون سعید حجاریان و برخی از همکارانش به جرمهای سنگین همکاری با آمریکا و اسرائیل و انگلیس و دستگاه و ساز مان های جاسوسی وابسته به اینان محاکمه و متهم و محکوم شده اند .

همچنین شیوه ی بازجوئی و تواب سازی واعتراف گیری درزندان ها و سیاه چال ها تبدیل به شیوه ی رسمی محاکمه در دستگاه قضائی شده است که آلوده به فساد و رشوه و تبعیض و بی عدالتی و بی قانونی می باشد. بطوریکه اکنون به استناد همین روش پاسدار قلم بر دست یادداشت روزنویس ورق پاره ی کیهان محمد ایمانی متهمان خاتمی و موسوی را به این دادگاه به اصطلاح فرضی فرا خوانده است تا با متد توابان بریده که همرزمان چشم بسته و اسیر خودشان را در نزد بازجویان در اتاق بازجوئی زندان سین وجین و محاکمه می کردند. البته گاهی هم بسوی قربانیان متهم تیر خلاص شلیک می نمودند. اکنون دو متهم خاتمی و موسوی هم بطور نوبتی در جایگاه قاضی و متهم نشسته و مشغول محاکمه کردن هم دیگرشده اند. گرچه بصورت فرضی این دادگاه تشکیل شده است.ولی ازجدی بودن هدف طراحی شده پشت پرده نمی کاهد. بهر صورت در باغ این دادگاه و محاکمه به حساب فرضی چنین گزارش و تبیین شده است:

"اينجا دادگاه است. فرض كنيد آقاي خاتمي يا جناب موسوي و كروبي را پس از بازجويي و اخذ اعترافات، براي داوري و صدور حكم به دادگاه مي آورند. اين محاكمه متفاوت است. قرار شده خاتمي قاضي باشد و درباره موسوي داوري كند. و پس از آن، خاتمي داور باشد و درباره موسوي حكم دهد. چرا اين گونه؟ شايد اينكه خاتمي با جمله يا من مي آيم يا موسوي، شهادت داد كه موسوي را نزديك تر از همه به خود مي بيند. من و تو و همه آن 50ميليون بيننده اي هم كه پاي مناظره هاي انتخاباتي نشستند، با هم مي نشينيم و اين داوري متفاوت را نظاره مي كنيم.دادگاه آغاز مي شود. آياتي از كلام خداوند خوانده مي شود. آياتي از سوره بقره است. «آيا طمع داريد به شما ايمان بياورند در حالي كه گروهي از آنها كلام خدا را مي شنوند و سپس آن را تحريف مي كنند بعد از آن كه در آن تعقل كردند و اين همه را در حالي انجام مي دهند كه مي دانند. و زماني كه با ايمان آورندگان ملاقات كنند مي گويند ايمان آورديم اما چون با يكديگر خلوت كنند مي گويند آيا شما ]با شهادت خود[ از باب علمي كه خدا براي شما گشوده، دري براي مسلمانان باز مي كنيد كه با شما نزد پروردگار محاجه كنند. پس چرا انديشه نمي كنيد؟». قاضي، متهم را به جايگاه فرامي خواند و مدعي العموم ادعانامه را قرائت مي كند: «آقاي موسوي قبل از احضار به دادگاه، در آزادي و سلامت كامل و به هنگام تبليغات انتخاباتي، مواضعي را بيان داشته كه در جلب 13ميليون رأي به نفع او نقش اساسي داشته است.» مدعي العموم آنگاه با تأكيد بر «اقرار العقلاء علي انفسهم جايز»، اظهارات موسوي در جمع دانشجويان و دانشگاهيان و نيز در سفر به برخي شهرها را قرائت مي كند. «ولايت فقيه همواره جامعه ما را از كودتاها و ديكتاتوري ها حفظ كرده و اين قطعاً عقيده سياسي بنده است. بدون ولايت فقيه به فرصت هاي امروز نمي رسيديم. ممكن است بعضي ها نظر مرا قبول نداشته باشند ولي اين نظر من نسبت به ولايت فقيه است و به آن متعهد و پايبند هستم... ما بدون ولايت فقيه در 30 سال گذشته در برابر تهديدها آسيب پذير بوديم و هر لحظه ممكن بود كشور به فضاي قبل از انقلاب بازگردد. من با قبول ولايت فقيه وارد انتخابات شده ام... من همواره از ولايت فقيه دفاع كرده ام و هم اكنون نيز بهترين رابطه را با رهبر معظم انقلاب دارم... سخن گفتن از اطاعت از ولي فقيه ساده است اما اصل، اجراي آن و انطباق رفتار و اعمال با نظر ولي فقيه است...»قاضي سيد محمد خاتمي با شال سبزي كه بر شانه دارد، آغاز سخن مي كند تا بنابراين اظهارات و شهادت هاي متهم، او را به اتهام «كودتا، ديكتاتوري، آسيب به كشور، نقض قانون اساسي، تلبيس با افكار عمومي و خيانت به اعتماد و رأي مردم» محاكمه كند: اصل ادعا اين است كه شما با رضايت و اختيار كامل، اين سخنان و اظهاراتي نظير پايبندي به قانون اساسي و وفاداري به خط امام را ادا كرده ايد. اگر از سر صدق گفته ايد كه عملكرد شما پس از انتخابات نقطه مقابل اظهارات شماست و اگر بدون اعتقاد چنان سخناني ابراز كرده ايد، اين حمل بر سوءاستفاده از باورها و اعتقادات مردم مي شود. ما به قانون اساسي كه ولايت فقيه جزو آن است، وفا داريم. امام خميني مي فرمود اگر دشمنان از شما تعريف كردند، به خود شك كنيد... قاضي مشغول سخن گفتن و به سر آوردن داوري است كه متهم از جاي برمي خيزد، كنار جايگاه قاضي مي رود، شال سبز او را دور گردن خود مي اندازد و مي گويد تند رفتيد آقاي قاضي! دست نگه داريد. بايستيد با هم برويم.
ورق برمي گردد
. متهم برگ هايي را رو مي كند. گفته هاي خاتمي است؛ آقاي قاضي بياييد از خير اين دادگاه بگذريد وگرنه من چند برابر شما گفتني دارم و نگفته ام. من خيلي چيزها از دولت شما ديدم و به روي خود نياوردم. مگر شما نبوديد كه روز 16 آذر 1383 در سالن شهيد چمران دانشكده فني دانشگاه تهران پس از هو شدن توسط شماري از حاضران، در حالي كه از خشم خون به صورت شما دويده بود گفتيد «كاري نكنيد كه بگويم بيرونتان كنند... از اردوگاه اصلاحات صداي دشمن به گوش مي آيد». در اين چند سال با دشمناني كه در اردوگاه شما و ما خانه كرده بودند، چه كرديد؟ حتي يك نفر از آنها را بيرون انداختيد يا به مردم معرفي كرديد؟ آقاي خاتمي! نشست 5 شهريور 1386 در بنياد باران خاطر شريفتان هست؟ روز جوان؟ همان جا فرموديد «دوم خرداد را تندروها به شكست كشاندند». چند روز بعد اعضاي «انجمن فرهنگ و سياست دانشجويان دانشگاه شيراز» به ملاقات شما آمدند. چند روز قبل از آن گفته بوديد «از نتايج وحشتناك نظريه ليبرال دموكراسي اين است كه همه جهان بايد از روي الگوي آمريكايي ساخته شود و آمريكا مي تواند هرچه مي خواهد در جهان انجام دهد. با اين تلقي خطرناك، اشغال ها و سركوب ها و اعمال معيارهاي دوگانه توجيه مي شود» و آن روز، تمام زير پاي جرياني را كه بنده و شما روي آن ايستاده ايم خالي كرديد آنجا كه شهادت داديد «امام گفتمان چپ را مطرح نكرده است. امام، اسلام و آزادي و سقوط دولت پهلوي را مطرح كرده است و بعضي روشنفكران تحت تأثير فضاي چپ موجود وقت، گفتمان چپ مذهبي را رايج كردند كه در دنيا شكست خورده و از رده خارج شده است. پس از آن، باز آشفتگي هايي به وجود آمده و گفتمان اصلاح طلبي گاهي تنه به تنه ليبراليسم زده است چون ما مشخص نكرده ايم، نظر مستقل خودمان چيست». آقاي قاضي مگر تغيير قانون اساسي از نگاه شما خيانت نبود، پس چگونه قاعده انتخابات را به هم زديد؟ حالا هم پس از همه اين مواضع بيانيه صادر مي كنيد كه «نبايد دچار خطاي تحليلي در شرايط فعلي شد»؟ سيد بزرگوار! به استناد فرمايشات شما، جرياني را كه نمايندگي مي كنيد تنه به تنه اشغالگري و سركوب و تزوير آمريكا تحت لواي ليبرال دموكراسي حركت كرده، البته پس از آن كه تنه به تنه كمونيسم و خلاف خواست امام خميني سير كرده است. مي توانم بپرسم منظور شما از كلمات «انحراف، تندروي، آشفتگي، خيانت» و نظاير آن چيست؟ يعني آمريكايي ها براي شما كف نزدند و فقط براي ما هورا كشيدند..."

البته برای اینکه خط اختلاف و تضاد ودامن زدن به آن درون جبهه ی رقیب دنبال شود بطور عمدی نام کروبی از قلم افتاده است و فقط به این بسنده شده است که دیگر نوبت به کروبی در دادگاه نمی رسد. چون تصور می شود که می توان از برگ کروبی علیه ی خاتمی و موسوی به خصوص در روز 13 آبان استفاده نمود.

فراموش نشود که عریان سازی اهداف پشت پرده بر مصداق وصف العیش نصف الیش می باشد. وقتی رژیم ضدبشری و قرون وسطائی کودتائی در بن بست فرورفته ودر بحران هاغوطه ور می باشد و جنگ قدرت و ثروت هم بشدت ادامه داشته باشد . آنهم در شرایطی که کودتا گر حاکم با قدرت و شدت تمام در شرف حذف کامل رقیب مغلوبدرهمه سطوح هستند . ولی بدلیل ضریب رو به افزایش نارضایتی عمومی که آمیخته با فریاد رسای مرگ بر دیکتا تور و خامنه ای شده است . رهبران رقیب مغلوب را مجبورشده اند تا که اینان جا خالی ندهند و همچنان درصحنه بمانند و تسلیم فشار و توطئه ی کودتاگران نشوند . به خصوص اینکه عمود خیمه ی نظام لوطی جماران خامنه ای آنگونه مشروعیت نا داشته اش را پیام و پژواک اعتراضی مردمی فریاد مرگ بر دیکتا تور و خامنه ای از دست داده است که در جمع دانشجویان نخبه ی یک ورچین شده در بیت خودش ازسوی یک دانشجو بر خلاف تصور، وی به محاکمه کشانیده می شود . بنا براین مشخص است که دو روزقبل ازفرا رسیدن روز 13 آبان که سالروزاشغال سفارت آمریکا در تهران است و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی نامیده شده است . از وحشت تبدیل شدن چنین روزی به تظارات ضد حکومتی همچون روزتظاهرات قدس چنین نمایشنامه ی خیمه شب بازی محاکمه کردن موسوی وخاتمی از سوی کودتاگران باید هم تدارک دیده شود.

بهرحال قلم بر دست یادداشت روزنویس درپایان در پاسخ به مخاطبان منتقد دستگیر و محاکمه نمودن موسوی و خاتمی چنین جواب می دهد و می گوید که مي فرماييد" چنين مقابله و مجادله و محاكمه اي امكان ندارد؟! اما محكمه الهي كه سوخت وسوز ندارد، اگر هم دير و زود داشته باشد. در چنان محكمه اي كه دوستان با هم مجادله خواهند كرد" سپس با فرصت طلبی و روش دین فروشانه ی مرسوم در حاکمیت با فاکت آوردن از نهبج ابلاغه و مثل طلحه و زیبر زدن که منظور رفسنجانی مکار و اطرافیانش با سران رقیب مغلوب می باشد این شعررا نیز چاشنی کرده است : دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم ، با كافران چه كارت، گر بت نمي پرستي . آنگاه در خاتمه برای اینکه هم اخطار به لوطی جماران داده باشد . هم اینکه از موضع تملق و چاپلوسی کردن تیغ بر زیر جل و پالانش گذاشته باشد تا که علیه ی سران رقیب مغلوب بیشتر موضع گیری کند و شرایط دستگیری و محاکمه کردن شان فراهم شود . اینگونه با مقایسه کردن شرایط علی و خدایش خط و خطوط برای لوطی جماران ترسیم و تعیین کرده است :

"اين را هم بايد گفت كه مقتداي عزيز ما- سيدعلي خامنه اي- نزد پروردگار عزيزتر و محبوب تر از اميرمؤمنان علي عليه السلام نيست، او كه مأمور شد پس از رحلت پيامبر(ص)، 03 سال تمام با لج بازي ها و كجروي ها و عقده ها و حسادت ها و انحراف ها و سقوط هاي شماري از صحابه دست و پنجه نرم كند، روزي به مدارا و روزگاري به مداوا با آخرين دوا، «آخرالدواء الكي».اميرمؤمنان، روزگار فراق پيامبر(ص) خون دل بسيار خورد اما مأمور بود كه صبوري كند و پاي خدا بنويسد. تا بشود علي(ع) و بماند. بشود اسوه، مقتدا. امروز هم مقتداي ما و مقتداي متقداي ما همان مولاست. با اين تفاوت كه به اقتداي مروت اميرمؤمنان(ع)، امروز نسلي علوي پاي كارند و سيدعلي تنها نيست. روزگار گشته و آزموني دوباره برساخته، تا ديگر بار در دگرگوني احوال، مرد و نامرد- اهل فتي و اهل غدر و جفا- از هم بازشناخته شوند. اينجا محكمه است. تا هر كس درباره خود و اطرافيانشان حكم كند. پيش قاضي و معلق بازي؟!"

در خاتمه اینکه درشرا یطی که ار گان فاشیستی پاسداران کودتا گر در شرف مصادره ی اموال عمومی یا شرکت و بنگاه ها و مؤسسات های دولتی همچون شرکت مخابرات و امثالهم می باشد .همینطور اعوان و انصاردولت نا مشروع که مدعی ساده زیستی و اصول گرا و عاشق خدمت گزاری به مردم ایران است با دو ستان وآشنایان نزدیک پاسدار گماشته احمدی نژاد مشغول تأسیس وراه اندازی بانک های خصوصی یکی پس از دیگری هستند. از جمله افتتاح شعبه ی بانک تاب درمشهد است که گفته می شود سرمایدار اصلی اش محمد علی انصاری و فامیلش می باشند . چرا نباید دراین شرایط که 80% مردم ایران درزیرخط فقر اقتصادی بسرمی برند و روند رشدلجام گسیخته ی تورم و گرانی با فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند . مشروط بر اینکه شکاف عمیق طبقاتی هرروزمیان غنی و فقیر عمیق تر می شود . ولی شعار خر رنگ کنی ادعای مبارزه با مفسدان اقتصادی سر داده نشود که گوش فلک را کر نموده است؟ عجیب است دراین موقعیت به جای اینکه پاسخی مقطعی بعنوان مسکن به منتظران مطالبات انباشت شده و پرداخت نا شده داده شود که تا که دریافت کننده ی خبر3 برابری واردات بیش ازصادرات نباشند که محصول ادعای سال نامگذاری شده شکوفائی اقتصادی و نوآوریسال گذشته ی لوطی جماران است. یا شاهد بر یز و بپاش های دولتی با اجرای مراسم پر هزینه ی هنری سفارشی وتقبل بس سنگین و هنگفت سفرهای استانی و مصوبه های پوچ کاغذی نباشند که با ادعای طلبکارانه ی سفرهای رئیس جمهور مردم و تماس و گفتگو درد دل کردن کردن ها بامردم به خورد مردم محروم وتهیدست داده می شود. به ویژه انکه پس از پائین کشیده شدن کرکره ی افتضاح آمیز نمایش بی دادگاه های فرمایشی و نمایشی تلو یزیونی به موازات آنکه این بیداد گاه ها در پشت درب بسته بطور غیر علنی دنبال می شود. معلوم است که باید بطور همزمان هم مشابه همین سناریو در یادداشت روز ورق پاره ی کیهان ازسوی قلم بردست یادداشت روزنویس طراحی و تنظیم گردد و تصویر چگونگی آرایش و تزئین تشکیل صحن بی دادگاه فرضی برای موسوی و خاتمی ترسیم شود تا که در آن پرونده ی اتهاماتی شان گشوده گردد تا که با هدف منحرف کرن اذهان عمومی اخلال گری سد و مانع سازی در برابر حضور اعتراضی مردم نا راضی در 13 آبان به وجود آید و مانع رساتر شدن فریاد همگانی مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای مستبد و ارتجاع داخلی و استعمار خارجی در چنین روزی شود . یقیناً که با اینگونه سناریو وپرونده سازی ها خللی در عزم جزم حضور اعتراضی مردم نا راضی در 13 آبان نخواهد شد.

هوشنگ - بهداد