" نه پسر قاتل نه پدر معتاد مقتول، که حاکمان جنایتکار مقصرو قاتل اصلی می باشند"
این تیتر خبری" اشد مجازات در انتظار فرزند پدركش" در روز نامه جمهوری اسلامی 16 آبان بازتاب داده شد . اگر از موضع سطحی نگری و عاطفی و معلول گرایانه ی با این موضوع بر خورد شود مشخص است که که پسر قاتل پدر کش بطور قطع مقصر است که تقاضای اشد مجازات نیز حقش می باشد . اما اگر چنانچه بصورتعلت و معلولی و ریشه ای این قضیه مورد کنکاش قرار گیرد تاکه مشخص شود عامل یا علت و انگیزه ی قتل چیست . آنگا داستان تغییر می کند. چونکه معلوم می شود که مقتول قربانی مضاعف شرایط کنونیاست . قاتل هم خودقربانی وضعیت حاکم می باشد.زیرا که فرزند پدرکش اعتراف کرده است که پدرش معتادبود که پیوسته بهانه می گرفتکه ازدستش کلافه شده بودم . چون هر زمان که خمار می شدروزگارمان را سیاه می کرد.
اوایل انقلاب آخوند خلخالی محور صدور احکام اعدام برایمعتادین و قاچاقچیان مواد مخدر در برنامه ی تلویزیونی گفت کسانی که درد مرا می فهمند می دانند که من چه می کشم ؟ زیرا که گفته می شد خودش دودی نبود اما دو پسر معتاد داشت که یکی از این دو دانشجو و دیگری هم عضو کمیته بود که خودش داستانی دارد که بیانش در این مقاله نمی گنجد . بهرحال افرادی تجربه ی معتادین اقشار پائین جامعه را دارند . بخوبی اشراف و آگاهی دارند که یک معتاد قشر پائین جامعه چگونه محکوم به مرگ تدریجی می باشد . یعنی در حقیقت مرده ی متحرک است که فرقش با مرده در نفس کشیدن مصنوعی است . برای اینکه برای یک معتاد به جز تلاش کردن برای تأمین هزینه ی مواد و خود سازی کردن چیز مهم ارزشمند دیگری وجود ندارد .به خصوص اگر تزریقی یا قرصی شده باشد که یا خماری و یا مواد دار بودن جنس تزریقی اندام و روح و روانش را جراحی و خراطیوضعیف وداغان می کند . بقول معرف هرروز پس می رود .
میاگین عمر معتاد های غیر از مصرف تریاک نه اینکه طولانی نیست ، بلکه برعکس کوتاه مدت می باشد. زیرا که یا در حال ترزیق مصرف اور دز یا سنگ کوب کردن می میرند یا بمرور در اثر خماری تراشیده و نفله می شوند . متأسفانه هر هنگ غالب بر جامعه آنگونه است که اینگونه جماعت معتادین را نه اعضای خانواده ونه جامعه پذیرای شان نمی باشند.به ویژه اینکه حاکمان کنونی بر ایران به جز مانور تبلیغاتی در راستای اهداف خاص دادن هر گز درشرف راه حل ریشه ای اعتیاد ودر فکر نجات معتادین جامعه نمی باشند. در صورتی که این قربانیان محصول خودشان است. عجیب اینکه این معتادین دارای روح و روان بس حساس و ضربه پذیر می باشند . آنگونه که پای درد ل شان نشستن هر یک تاریخچه ای از سر گذشت خود دارند . ولی احساس غالب اینان آرزوی مرگ می باشد . زیرا که هیچگونه آینده ای برای ایناندر جامعه ی ساخته شده در ایران متصور نیست .
حال به خاطر داشته باشید فرزندان جوان و مغروری که مواجه با پدر یا مادری معتاد می باشند چگونه است و چه می کشند ؟ برای اینکه معتادین جزو مطرودین و فراموش شدگان قشر جامعه می باشند که نه به حال خود رها شده اند، بلکه وجود شان نه مایه افتخار که بر عکس مایه سر شکستگی و شر مساری برای اعضای خانواده است .
حال بر گردیم به شرایط چگونگی اعتیاد که چیست و چه کسانی بسوی اعتیاد کشانیده می شوند؟ مواد مخدر چون نقش مسکن دارد. زیرا که ابتدا حالت نشئگی یا غیر طبیعی به فرد مصرف کننده دست می دهد و برایش خود فراموشی و بی خیالی همراه دارد . معمولاً مصرفش بطورمقطعی موجب فراموش کردن شرایط سخت تحمیل شده غیر قابل تحمل برای مصرف کننده می شود. اما مصرف آن بمرور تبدیل به عادت، سپس عاددت مزمن و در نهایت اعتیاد ترک ناپذیر می شود . طبیعی است که افراد ضعیف و سست عنصر و بی اراده و کم تجربه بیشتر توی دام اعتیاد کشیده می شوند. البته در کنار نقش افزایش سرکوب و خفقان و عدم تفریحات سالم و سر گرم کننده در جامعه ، از طرف دیگر قابل دسترس و فراوان بودنش در جامعه نیز نقش مؤثری در جذب مصرف مواد مخدرو اعتیاد دارد.
بالاخره رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی که بیش از 30 سال است که ادعای مبارزه ی با مواد مخدر و قاچاقی و اعتیادمی کند . چون به شیوه ی معلولی یا درحیقیت اهرم چماق و ارعاب و خفقان در جامعه از این حربه استفاده چند جانبه کرده است . بنابراین روش مبارزه کردنش که همراه با تبعیض و سطحی گری بوده است . لذانه این معضل خانمان براندازوویران کن را حل نکرده است،بلکه بطور منفی موجب رشد مصرف مواد مخدر و معتادی در جامعه شده است .به خصوص اینکه چون ارگان های ما فیائی مواد مخدر وابسته به حکومت نقش اساسی در ورود و توزیع مواد مخدر دست دارند.بطوریکه تا درون سلول های انفرادی زندان هم به آسانی مواد مخدر برده می شود . بطر نمونه تعداد 65 اسکله ی غیر مجاز در اختیار سپاه پاسداران است که در سواحل بنادر جنوب کشور بطور 24 ساعته در حال تخلیه ی انواع و اقسام مواد مخدر و کا لاهای قاچاق و مشرو بات الکی می باشند . زیرا گذشته از اینکه باز ار بیش از دو میلیردلار سالیانه در آمد توزیع و فروش مواد مخدر را با نیروی انتظامی در اختیار خود دارد . همچنین ترانزیت ورود محموله های مواد مخدر از مرز پاکسان و افغا نستان با سیستان و بلوچستان و کرمان و انتقال به ترکیه و اروپا را بر عهده دارد. البته از مرز زمینی با عراق از طریق اعزام زوار محموله های موادمخدر منتقل می شوند . در مورد انتقال مواد مخدر به عربستانهم از سوی حجاج آنگونه فزونی یافته و گندش در آمده است که پس ا ز دستگیری نفرات زیاد از سوی عربستان و اعتراض جدی کردن اکنون معاون وزرت بهداشت مجبور شده است تا برای ردگم کردن و پاک نمودن صورت مسئله اخطار کند که ناقلان مواد مخدر به عربستان در ایام حج نروند .
در خاتمه اینکه مقصر و قاتل اساسی نه پسر قاتل قربانی و نه پدر مقتول قربانی مضاعف می باشند . بلکه حاکمان جنایتکاری می باشند که این شرایط را 30سال است که با خفقان و سرکوب و سانسورو فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی به محرومان وتهی دستان جامعه یا قربانیان تحمیل کرده اند . تا که ماشین کشتاردستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض و بی عدالتی قضائیه بطور مستمر فعال باشد . به خصوص اینکه درمملکتی که رهبرش و رئیس مجمع مصلحت نظام و خبرگانش معتاد می باشد و طبق آمار جدید تعداد 15 میلیون معتاد عملی و تفننی و یا نیمه معتاد وجود دارد و بیش از 30 سال است که ادعای مبارزه با مصرف مواد مخدر و اعتیاد و قاچاقچی می کند.سئوال است که چگونه است که تاکنون نه یک مقام حکومتی و نه یک آقازاده در این مورد دستگیرو محاکمه نشده است؟ اما در عوض هر چه بازداشت و محکوم شده و سرشان بر سر دار رفته است همگی از اقشار فرودست و محروم جامعه بوده اند که خمینی شیادقول حکومت را به اینان داده بود.
هوشنگ – بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1388/13880816/index.html
16 آبان ماه سال 1388