گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 21 مرداد - 89
خودپرداز -گفت و شنود
گفتم : عجیب شیوه ی کارسربازجوی پرونده ساز؟
شده شبیه آن احمق پای ماشین بانک خود پرداز
فکر می کرد مثل سر بازجوی اعتراف گیراوین
پول پس می دهد هر کارتی فرو کند توی ماشین
اما نشسته بود پای ماشین گریه می کرد زاز زا ر
تا گواهینامه اش پس گیردازماشین رژیم دزدبازا ر
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: روزنامه آمريكايي يو.اس.اي تودي اهداي جايزه به ضد انقلابيون ايراني را باعث رسوايي آمريكا دانسته است.
گفت: خب! حرف حساب زده است، حالا دليلش چيست؟ نگفته به چه علت؟!
گفتم: تحليل گر اين روزنامه نوشته ممكن است كه هويت افرادي مثل اكبر گنجي و سروش براي مردم آمريكا ناشناخته باشد ولي آنها نزد مردم ايران شخصيت هاي دست پائين و بي اهميتي هستند.
گفت: خب! از قديم و نديم هم گفته اند «لايق ديگ، چغندر است» و همين افراد بي شخصيت لايق جوايز آمريكايي ها و اسرائيلي ها هستند.
گفتم: اين تحليلگر مي نويسد؛ جايزه هاي پي درپي به اين افراد نشان مي دهد كه آمريكا از جلب همكاري افراد باشخصيت و صاحب نظر ايراني عاجز بوده است.
گفت: ولي برخي از همين اراذل و اوباش فراري كه قبلاً وارد اين معركه شده بودند حالا فهميده اند كه چه بلايي بر سرشان آمده و به غلط كردن افتاده اند.
گفتم: يارو پاي ماشين خودپرداز بانك نشسته بود و زار زار گريه مي كرد و مي گفت؛ ماشين جون! غلط كردم، پول نخواستم! گواهينامه منو پس بده، ديگه... مي خورم اگه اين طرف ها پيدام بشه!
گفت : سرباز جوی زیادی بیکا ر
کارش شده نشخوار کردن وتکرا ر
گفتم : مگرباز چه بلغور کرده این نا بکار؟
چگونه پرونده سازی کرده این جنایتکا ر؟
گفت : بدجوری سربازجوی آورده جوش
گیر دا ده به اکبر گنجی و هم سروش
نقل کرده چرا آمریکائی ها بی علت؟
بدون عذر خواهی و کشیدن خجالت
با باج دادن ها، دهان کجی کردند به ملت
چون با پوشش دفاع از آزادی و عدالت
جوایز دادند به سروش و اکبر گنجی
بدون آنکه متحمل شده باشند هیچ رنجی
گفتم : چرا سربازجو نمی کند اقرا ر؟
برای چه اینان به آمریکا کردند فرا ر؟
مگر این دو نفرنبودندجزو حامیان رژیم؟
چگونه بااینان رفتار کردبازجوی دژخیم؟
تا مجبورشوند به آمریکا شوند پناهنده
چراسرباز جو برای شان گشوده پرونده؟
گفت: چون کودتا کردندمدعیان اصول گرائی
قدرت دربست قبضه نمودند با انحصار گرائی
نه اینکه رقیب مغلوب در قدرت نکردند سهیم
بل می خواهند هم خاموش شوندهم تسلیم
اما چون رقیب مغلوب تسلیم نشده دربست
باند غالب کودتائی مواجه شده با بن بست
پس پاسداران کودتاگر با بازجوی تیغ بر دست
رقیب تهدید می کنند تا مانع شوند از شکست
برای همین با توطئه و ترفند و حیله و مکاری
سرباز جو می گویدطنزهای بیمزه ی تکراری
گفتم : عجیب شیوه ی کار سربازجوی پرونده ساز؟
شده شبیه آن احمق پای ماشین بانک خود پردا ز
فکر می کرد مثل سر بازجوی اعتراف گیر اوین
پول پس می دهد هر کارتی فرو کند توی ماشین
اما نشسته بودپای ماشین گریه می کرد زاز زا ر
تا گواهینامه اش پس گیرداز ماشین رژیم دزدبازا ر