در همایش بزرگ ایرانیان چه خبر بود؟
گفت : چه خبر از همایش بزرگ ایرانیان خارج از کشور در تهران؟
گفتم : بنا بر گزارشات خبرینوشتاری و تصاویری این همایش بس عالی و بی نظیر بوده است .
گفت: مدارک و اسناد و معیارارزیابی مستند در این مورد چیست؟
گفتم : مدارک که زیاد است . از جمله نظر انتقادی سربازجو حسین شریعتمداری پیرامون این همایش است.
گفت : مگر این سربازجوی پیرامون این همایش چه نظر داده است؟
گفتم : وی انتقاد کرده است چرا به کسانی که ولی وقیح را قبول ندارند و می گویند باید نام اسلام را بر داشت چون مانع و ترقی و پبیشرفت کشور است و ولی وقیح کنار رود یا اصلاح شود.... برای چه برخی به این همایش دعوت شده و 3 میلیارد تومان هزینه ی این همایش شده است.
گفت: منظور وی از برخی کیست که نمی بایست به این همایش دعوت می شدند؟
گفتم : منظور وی دلال و جاسوس دو جانبه هوشنگ امیر آحمدی است و امثال وی بوده است .
گفت: چه ارگان یا مقامی این دلال و جاسوس را به این همایش دعوت کرد؟
گفتم :طبق انتقاد سر بازجو حسین شریعتمداری رحیم مشائی دعوت کرده که رئیس دفتر رئیس جمهور است.
گفت : پس از انتقاد سر بازجو شریعتمداری رهنمود یا پیشنهادی هم داده است؟
گفتم : بلی به رئیس جمهور توصیه کرده که باید مواظب اطرافیان خود باشد تا از وی سوء استفاده نکنند.
گفت : واکنش رحیم مشائی چگونه بوده است؟
گفتم : ویت کذیب کرده که از دلال و جاسوس هوشنگ امیر احمدی به این همایش دعوت بعمل آورده است و افزوده همان هائی که قبلاً ویرا به ایران دعوت می کردند وی را دعوت کرده اند تاعلیه ی این همایش سناریو وفضا سازی کنند.
گفت : واکنش دلال و جاسوس هوشنگ امیر احمدی چگونه بوده است؟
گفتم : وی تهدید کرده که مدرک دعوت نامه دارد که فاش می کند که از سوی چه نهادی برای وی دعوت نامه برای وی ارسال شده است؟
گفت : بگذریم در این همایش چه گذشت؟
گفتم : در این همایش خیلی بازار و خنده و شوخی و طنز با گفتمان خودمانی داغ بوده است.
گفت : مگر در این همایش چه کسی جوک یا طنز گوئی می کرده است؟
گفتم : پاسدار احمدی نژاد جوکر مشغول طنازی و عشوه و غمزه گری و خندانیدن حضار بوده است .
گفت : چگونه جوک یا طنزهائی این پاسدار در این همایش علمی و تخصصی بیان کرد یا گفت؟
گفتم : ابتدا از عشق و عدالت و برادری و انسانیت گفت.
گفت : از چه موقع این مقولات جزو جوک شده اند؟
گفتم : از زمانی که در رژیم ضد بشری از سوی رهبران لوطی و عنتران شان بکاربرده می شوند.
گفت : مگر ایراد و اشکال کار برد این کلمات چیست که تبدیل به جوک شده اند؟
گفتم :چون بصورت عشقی و صلواتی بیان می شوند . مهمتر اینکه چاشنی سوزش و آب شدند.
گفت : این مقولات ذکر شده چه ارتباطی بهم دیگردارند که موجب خنده شده است؟
گفتم : برای اینکه این کلمات تبدیل به گفتمان لمپنی مکتبی اصول گرائی وجوک شدند.
گفت : چگونه مقولات عشق و عدالت و برادری و انسانیت می تواند جوک باشند؟
گفتم : همانگونه که حامیان پاسدار احمدی نژاد همچون حسین فدائی و پرویز سروری و سردار رادان و ا حمدی مقدم و سعید مرتضوی در بازداشتگاه کهریزک با ابزار شکنجه و تجاوز و تحقیر و اعتراف گیری وقتل مرتکب شدند که زیر چتر مدعی اصولگرایان مکتبی و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران در دولت ساده زیست مأموریت شان رادنبال کردند. خودش نیز در این همایش ایرانیان دعوت شده ی برون مرز ثابت کرد که این ترکیب تبدیل شدنی لغات با هم دیگر در راستای اهداف خاص امکان پذیر می با شد.
گفت : مگر این همایش شعبه ی بازداشتگاه کهریزک یا خرابات یا بنگ خانه بوده است که بازار خنده وجوک گوئی در آن بر پا بوده است؟
گفتم : برای چه چنین برداشت یا تعبیر از این همایش شده است؟
گفت : مگر اشاره به عشق و عدالت و برادری و انسانیت و سوزش و آب و خنده در همایش نشده است؟
گفتم : البته که اشاره شد .
گفت : خوب چه مکان هائی یا چه کسانی با استفاده ی بنگ یا سیکاری و چیلیم و... بدنبال خنده بازار هستند تا که بی ربط بخندند؟
گفتم : معلومه بنگی و عشقی ها هستند.
گفت : مگر گفته نشد در این همایش اینگونه بساط بر قرار بوده است؟
گفتم : آری گفته شد که در این همایش چنین بساطی بر پا بود؟
گفت : وقتی چنین بوده مگر دیگر جای سئوالی است جز اینکه ....؟
گفتم : منظور جز اینکه با چند نقطه چیست ؟
گفت : منظور این است که توضیح داده شود پاسدار احمدی نژاد در این همایش چگونه جوک یا هذیان گوئی کرد که موجب خنده دیگران شد؟
گفتم : بسیار خوب توضیح داده می شود تا رفع ابهام شود . ابتدا، پاسدار احمدی نژاد خطاب به دعوت شدگان برون مرز گفت : ایران یعنی عشق،ایران یعنی عدالت ، ایرانی عنی برادری و بالاخره ایران یعنی انسانیت گفت و تأکید کرد در هر جای جهان اینگونه باشد آنجا ایران است.
گفت : مگر مرا گرفتی یا سر کار گذاشتی که اینگونه مخ زنی می کنی، به نظر می رسد که خودت اهل بنگی که قاطی کردی و هذیان گوئی می کنی چون طرف از جهان وطنی شدن ایران گفته است وتو تعبیر دیگری از آن می کنی؟
گفتم : چی شد که از کوره بدر رفتی؟ چرا موضوع تمام نشده چنین نتیجه گیری کردی ؟
گفت : آخه آنچه که اشاره شد پاسدار احمدی نژاد در همایش گفته کجایش جوک است؟
گفتم : گذشته از قول های وارونه و خالی بندهای گذشته وی همچون نان توی سفره های خالی بردن و مبارزه با مفسدان اقتصادی کردن و ادعای دولت ساده زیست داشتن و... آخر جانم مشکل از لغات و کلمات نیست.
گفت : پس مشکل چیست؟
گفتم : مشکل از شیوه چگونه کاربرد و مدعی استفاده کننده از این کلمات است . تازه این کلمات را پاسدار احمدی نژاد پیش مقدمه ی آماده سازی اذهان مدعوین برای بیان جوک خودش کرد . در حقیقت این لغات را پیشمرگه عملیات انتحاری یا سلاخی نمود.
گفت : چگونه پاسدار احمدی نژاد این کلمات راهم سلاخی و هم چاشنی جوکش کرد که اثری از جوک نیست؟
گفتم : چون در ادامه برای تعبیر و تفسیر کردن این اصطلاحات به سوزش وآب اشاره کرد.
گفت : مگر سوزش و آب چه ارتباطی می تواند به همایش متخصصان و کارشناسان برون مرز و جوک داشته باشد؟
گفتم : ربط علمی اش این است که پاسدار احمدی نژاد گفت دشمنان از رشد خیره کننده در ایران می سوزند.
گفت : برای چه دشمنان می سوزند و دشمنان کیستند؟
گفتم : از روی حسادت و غرور و زیادی خواهی و عدم تحمل رشد کشور های جهان سومی است. منظور از دشمنان استکبار جهانی است که در رأی آنان آمریکای جهانخوار شیطان گنده است. به خصوص اینکه رئیس جمهورش نه مرد که نامرد است و پاسخ مثبت مردانه به پاسدار احمدی نژاد نمی دهد تا بطور مردانه مقابل هم بنشینند گفتگوی هسته ای مردانه کنند .
گفت : چرا پاسدار احمدی نژاد تأکید برروی گفتگوی مردانه کرده است؟
گفتم : چون پاسدار احمدی نژاد زن ستیز است و پیروآخوند سید احمد علم الهدی امام جمعه مشهد است که زنان بی حجاب را خطر ناک تر از بمب اتمی می داند . از سوی دیگر چون وزیر امور خارجه ی آمریکا هیلاری کلینتون زن وبی حجاب است . وی نمی خواهد گفتگوی اتمی با وی کند . چون نگران از اقدام اتمی ایشان ذر زمان گفتگو هست . لذا ترجیح داده است با اوبا ما گفتگوی مردانه داشته باشد . اما اوباما چون پاسخ منفی داده موجب مضاعف شدن ضریب سوزش وی شده است.
گفت : خوب این سوزش ناشی از حسادت و رقابت اتمی چه ربطی به جوک گوئی دارد؟
گفتم : آخه پاسدار احمدی نژاد با گفتمان لمپنی و خنده های پاسداری نیشدار ش که بدلیل باز شدن نیش وی تا بنا گوش 44 دندانش هم به نمایش گذاشته شد. با انگشت دست بلنده شده و همیشه در حال حواله دادنش باصدای بلند خطاب به حضارگفت که منظور از سوزش همان سوراخ است که آب هم باید همان سوراخی که می سوزد ریخته شود ونه جای دیگر دیگه تا صرفه جوئی در مصرف آب شود که بی خودی بهدر نرود. که سالن همایش متخصصان وکارشناسان برون مرزی تبدیل به بمب خنده شد . ناگفته نماند که آخوند های حکومتی و پاسدارهای نوچه شان تخصص و تجربه ی زیادی ازاین چنین شیوه ی مصرف آب موقع سوزش را دارند
ادامه دارد
مرداد 1389
15