روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 12 تیر ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکوومتی جمهوری " فأين تذهبون؟ "
باید گفت که این از علائم سحر باشد منتظر باش تا صبحگاهانت بدمد " "
بازهم سرمقاله نویس همچون همیشه با تاکتیک تبلیغاتی مشغول پاک کردن صورت مسئله و تصویر مار کشیدن و مار نشان دادن است که بهترین توصیف برای روضه خوانی هایش می باشد. زیرا که این ترفند های آزمایش شده جزو تخصص های ترک نا پذیر آخوند های مفتخور و انگل و غیر مولد حکومتی می باشد . برای اینکه انگاری که اکنون نهضت آزادی در قدرت است یا اینکه فرزند مهندس بازرگان مجرم است که چرا بر اساس تجربیات کسب ه و رفع ابهام شده نظر محور ولی فقیه داده است؟ یا اینکه فراموش شده است آنانی که تجربه بیش از 31 سال پیش را دارند که چگونه در تظاهرات خیابانی فریاد زده می شد مهندس بازرگان نخست وزیر محبوب امام زمان ایران که از سوی خمینی شیاد بر گزیده شده بود . ولی بدلیل توطئه ی طرح اشغال سفارت آمریکا که هدف ساقط کردن دولت موقت و جایگزین شدن بر اریکه ی قدرت آخوند های پیرو خمینی شیاد بود که درست نقطه مقابل اعتراف قول داده شده ی خمینی شیاد در زیر درخت در پاریس بود که نه قول فعالیت آزاد مار کسیست ها را داد ، بلکه بر عدم قصد حضور آخوند ها بر قدرت تأکید نموده بود . مشروط بر اینکه خمینی شیاد و پیروانش هرچه قول به مردم ایران دادند وارونه اقدام کردند. هنوز هم از سوی جانشین و پیروانش همین شیوه ادامه دارد . البته در رژیم ضد بشری کتمان کننده ی حقایق دین فروش قرار نیست که این سنت تغییر کند .به خصوص اینکه در ادامه ی جنگ قدرت و ثروت دست برای حذف رقیب و حفظ قدرت بهر جنایتی زده نشود و هر سیاهی سفید جلوه داده نشود و برای تبرئه کردن کار نامه ی سیاه وننگین کودتا گران ضد بشر نا مشروع یقه ی رقیب مغلوب و حامیانش گرفته و متهم و محکوم نشوند؟ بهمین دلیل است که اکنون سر مقاله نویس پس از 31 سال یقه ی نهضت آزادی به خصوص فرزند مهندس بازرگان عبدالعلی بازرگان را گرفته است که چرا 32 سال پیش نهضت آزادی اطاعت کردن از ولی فقیه را نه قبول که واجب می دانست، ولی اکنون آن را قبول ندارد . گو اینکه قرار است که اگر چنانچه کسی اشتباه کرد تا اینکه گول خورد می بایست این حالت را تا آخر عمر خودهمچنان ادامه دهد؟

بهر حال سر مقاله نویس در دفاع از ولی فقیه که نه معترضان آگاه دهان کجی کرده و نوعی خاک بر توی چشمان پاشیده است که از 22 خرداد 88 تا حال فریاد اعتراضی مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت سر دادند که ضریب تنفرشان نسبت به جایگاه و عملکرد ولی فقیه می باشد ، بلکه به وضوح به فهم و شعور مردم معترض و ناراضی توهین نموده است . همچنین خطاب به فرزند مهندس بازر گان زیر پوشش سیاست یک بام و دو هوا چنین گفته است :

"آنچه مي‌تواند اين پيروان "سياست يك بام دو هوا" را به اين موضعگيري خلاف قانون و خلاف واقع كشانده باشد، قاعدتاً اينست كه جمع بندي آنها از حوادث يكسال اخير و بروز اختلاف بر سر مسائل انتخابات رياست جمهوري دهم چيزي شبيه جمع بندي اوباما و نتانياهو و ساير سران قدرت‌هاي استكباري است كه نظام جمهوري اسلامي را در سراشيبي سقوط تصور مي‌كنند و زمينه را درحال مهيا شدن براي بازگشت خود به قدرت مي‌بينند. عيبي ندارد، از قديم گفته‌اند "آرزو بر جوانان عيب نيست" ولي شما اكنون پير شده‌ايد و آنهمه تجربه سه دهه گذشته را در بايگاني ذهن خود داريد و بارها ديده ايد كه امتحان‌هاي دشواري براي نظام جمهوري اسلامي و اين ملت و اين مسئولان پيش آمد و در همه‌ي نشيب و فرازها قدرت ولايت فقيه بود كه توانست مردم را به صحنه بياورد و توطئه‌ها را خنثي نمايد و نظام جمهوري اسلامي با قوت و قدرت بيشتر به راه خود ادامه دهد. با مشاهده همه‌ي اين واقعيت‌هاي روشن، آيا حق نداريم از فرزند آقاي بازرگان و فرزندان تشكيلاتي آقاي بازرگان بپرسيم چرا حاضر نيستند از اينهمه وسيله‌ي عبرت كه در طول 32 سال گذشته ديده ايد عبرت بگيريد و اين واقعيت را درك نمائيد كه نظام جمهوري اسلامي اكنون نه تنها در موقعيت تزلزل و سقوط قرار ندارد بلكه قدرتمندتر از هر زمان ديگري در استقرار و استحكام كامل بسر مي‌برد و اين شما هستيد كه بايد در نوع نگاه خود به مسائل و ارزيابي خود از شرايط تجديدنظر نمائيد"

در خاتمه اینکه با وجود اینکه پس از 32 سال دیگر چیزی پنهان نمانده است که مقوله ی ولایت فقیه چیست و چه عملکردی دارد ؟ همانگونه که نکته ابهامی یا ناگفته ای پیرامون عملکرد 32 سال رژیم ضد بشری حاکم ر ایران باقی مانده است تا که نیاز به توضیح داشته باشد که معنی سیاست یک بام و دو هوا چیست و کار بردش چگونه می باشد و چرا وارونه گوئی شده است ؟ همینطور مگر در زمان شاه که نه نهضت آزادی که مردم ایران اگر با شاه مبارزه می کردند آیا می دانستند . یا اینکه هر گز در مخیله ی فکر شان تصور می کردند که پس از سقوط سیستم شاه قرار است چنین رژیم بر بر منش ضد بشری در ایران حاکم شود که نه قابل مقایسه به سیستم گذشته نیست ، بلکه هیچگونه تشابهی در بربریت و وحشی گری و اقدامات ضد بشری که مرتکب شده نمونه ی تاریخی ندارد؟ آری اگر نهضت آزادی و مردم ایران تجربه ی شرایط کنونی را داشتند آیا بازهم حاضر می شدند که مبارزه کنند تا که چنین شبه انسان هائی در ایران حاکم شوند و قدرت را قبضه و انحصاری کنند که اکنون آنگونه در گیر جنگ قدرت و دریدن و پاره کردن همدیگر مشغول هستند که امثال رفسنجانی تحمل نمی شود که خودش نقش کلیدی در شکل گیری شرایط حاکم کنونی داشته است؟ بد تر اینکه آیاآنانی که برای آزادی و استقلال و عدالت مبارزه ی کردند به اندازه سر و سوزنی این احتمال را می دادند که قرار است یک آخوند دو زاری معتاد منبری دست چندم تبدیل به مترسک وحشتناکی به نام ولی فقیه شود که قرار است همکاره ی مردم در همه سطوح شود و همه رفتار شان را کنترل نماید که نه اینکه هیچگونه تشابه و وجه اشتراکی با مستبدان و دیکتاتور و وفاشیست های تاریخ ندارد ، بلکه به هیچ مرج و مقامی هم پاسخگو نمی باشد. زیرا که زیر چتر دین ابزار قدرت و ثروت شده جایگزین خدا و پیامبر شده است و با آزادی کامل و اختیار نا محدود هر جنایتی که می خواهد مرتکب می شود و هر اتهامی که می خواهد می زند ؟ بهر صورت به سر مقاله نویس و ولی فقیه و سایر حامیانش باید گفت که اینگونه انتقادات هرروز بیشتر خواهد شد چونکه این از علائم سحر باشد منتظر باش تا صبحگاهانت بدمد. زیرا که این اوضاع ماندنی نیست و مبارزه برای آزادی و دمکراسی و حکومت دمکراتیک ادامه می یابد .


هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890412/13890412_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 12 تیر ماه سال 1389
فأين تذهبون؟
.