دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 22 تیر ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " بازي ، بازيگر و بازيگردان "
"پس از حذف حتی فیزیکی منتقدین و مخالفین و دگر اندیشان با اتهام آمریکائی بودن، اکنون نوبت متهم کردن سران رقیب مغلوب به خصوص موسوی به این اتهام فرا رسیده است "
در رژیم عوامفریب و وارونه گوی دین فروش که پیوسته نه فقط در حال دگر دیسی و تغییر و عقب نشینی و وراونه کردن پیرامون وعده و قول های داده شده به مردم است ، بلکه در شرف معکوس کردن ادعاهای سابق مدعیان است که نوعی بالا آوردن شکر سرخ خوری های گذشته می باشد که اکنون زیر چتر رقابت و اختلاف و تضاد وجنگ قدرت جناحی و باندی این تغییر و تحولات شتاب و سرعت به خود گرفته است آنگونه که قلم بردست یادداشت روز نویس اعتراف کرده است که پیروان خط امامی و بالا روندگان دیوار سفارت در 13 آبان ماه سال 58 که خمینی شیاد مدعی شد آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و افزود هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید . اکنون پس از سپری شدن دوران 8 ساله ی در قدرت بودن شان که با ادعای اصلاح طلبی همراه بود .و لی چون اصطلاح طلبی و این رژیم ضد بشری اصلاح نا پذیر همچون جن و بسم الله می باشد . بنابراین عملکرد این مدعیان اصلاح طلبان منتهی به هموار سازی قدرت رقیب موسم به اصول گرایان شد . جالب اینکه پس از اینکه در 22 خرداد 88 از سوی کودتای پاسداران رقیب غالب، مدعیان اصلاح طلبان دوم خردادی ها مغلوب شدند. چون اینان دست به اعتراض زدند و اعتراض خود را جنبش سبز نامیدند .ولی از سوی رقیب غالب کودتاگر اکنون اینان متهم به امید استراتژیکی درون کاخ سفید آمریکا شده اند . یعنی اینکه ضد آمریکائیان دیروز زمان خمینی شیاد در دوره ی جانشین ولی خامنه ای تبدیل به حامیان و امید آمریکائیان شده اند تا که زیرآب پوشالی دروغین ادا و اطوار های ضد شیطان بزرگ خمینی شیاد و جانشین وی زده شود.فراموش نشود که در 32 سال گذشته تعداد بیشماری از منتقدان و مخالفان و دگر اندیشان به اتهام عاملان و حامیان و جاسوسان آمریکائی باز داشت و شکنجه سپس متهم ومحکوم به زندان و اعدام شدند. اکنون نیز نوبت رقیب مغلوب دوم خردادی ها رسیده است تا که به ستون پنجم و نفوذی دشمن بیگانه آمریکا متهم شوند. البته قلم بر دست یادداشت روز نویس برای اینکه بیشتر اثبات کند که رقیب مغلوب آمریکائی است که نقش دستگاه جاسوسی و نظامی آمریکا د ر ایران را دنبال و اجرا می کند یا به پیش می برد بنابراین ابتدا از موضع فرافکنی ناشی از تهاجم نظامی آمریکا این حمله را منتفی دانسته است و مدعی شده که اگر جنگ شود مردم کلک جنبش سبز یا ستون پنجم دشمن آمریکا را در جا می کنند . در ادامه افزوده که تحریم های شورای امنیت سازمان ملل هم نمی تواند مشکل آنچنانی برای رژیم ضدبشری کودتائی حاکم ایجاد کند . بالاخره مدعی شده است چون فتنه سال 88 با شکست رو برو شد . پس آمریکا از شیوه ی دیگری از فتنه گران استفاده خواهد کرد .از جمله اینکه موضع اخیر میر حسین موسوی پیرامون قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل را در زمره ی مأموریت جدید کاخ سفید علیه ی کودتا گران غالب قلمداد کرده و این چنین کروبی را به موسوی وصل نموده و این دو را جزو مهره های در خدمت توطئه اهداف آمریکا در ایران معرفی و متهم کرده است :
"مجموعه خدمات جريان فتنه به غرب در حدود يك سال گذشته، موجب شده آمريكايي ها همه اهرم هاي ديگر خود را در قياس با مدد رساندن به آن،كمكي و فرعي تلقي كنند. حمايت از ناآرامي هاي داخلي ايران اكنون قلب استراتژي آمريكاست نه يك عامل در كنار ديگر عامل ها و درست به همين دليل است كه تلاش آمريكا براي فهم اينكه درون ايران روي چه كسي مي توان سرمايه گذاري كرد از هميشه بيشتر شده است.در سال اول دولت اوباما، سوال اصلي درباره ايران درون دولت آمريكا اين بود كه چه بايد كرد تا آمريكا به ايران حمله نمي كند، چون حمله نظامي كمكي به تقويت جريان فتنه در ايران نخواهد كرد. آمريكايي ها اين يك مورد را استثنائا خوب فهميده اند كه هرگونه حمله نظامي چه به شكل گسترده و چه به شكل محدود، مستقيم يا با واسطه، و با هدف ضربه زدن به برنامه هسته اي ايران يا با هر هدف ديگر، مستقيما و بدون كوچكترين ترديد به نابودي كامل تمامي سران فتنه و شبكه هاي آنها در ايران خواهد انجاميد. آمريكايي ها مي دانند تحت آن شرايط، يعني زماني كه موجوديت ايران در معرض تهديد نظامي يك دشمن خارجي قرار گرفته است ديگر بي معناست كه يك گروه اپوزيسيون به عنوان متحد دشمن خارجي و ستون پنجم آن همچنان اجازه ادامه حيات در داخل كشور پيدا كند و طومار آن در دم، پيش از آنكه نوبت به نظام برسد توسط خود مردم در هم پيچيده خواهد شد.اين فرمول دقيقا و جزء به جزء درباره گزينه تحريم هم صادق است. چرا آمريكايي ها فكر مي كنند تحريم در شرايط فعلي براي آنها يك گزينه است و ممكن است بتواند بر اراده ايران تاثير بگذارد؟ پاسخ اين سوال اين نيست كه غربي ها توانسته اند اين بار تحريم هاي سنگين تري عليه ايران اعمال كنند يا اجماع جهاني قدرتمندتري براي اجراي آنها ايجاد نمايند. آمريكايي ها خود بهتر از هر كسي مي دانند كه اينها شوخي هاي رسانه اي است. نه 1929 آنقدرها كه آمريكايي ها مي گويند پرملات و براي ايران زحمت زا است و نه كشورهاي جهان در نگاه خود به تحريم، به عنوان يك فرصت اقتصادي براي حضور در بازارهاي ايران تغييري داده اند. پاسخ درست فقط زماني آشكار مي شود كه به داخل ايران مراجعه كنيم. همه هدف غربي ها اين بود كه دست دوستان داخلي شان را براي تاختن به نظام پر تر كنند و مردمي را كه از دروغ گويي ها و دردسرسازي هاي پي در پي فتنه گران به ستوه آمده بودند دوباره دچار ترديد نمايند. نوشته اي كه ديروز به نام ميرحسين موسوي در استقبال از قطعنامه 1929 منتشر شد بهترين سندي است كه نشان مي دهد ضمير مرجع خود را يافته است و پروژه طبق تقسيم كار قبلي جلو مي رود؛ آمريكايي ها قطعنامه شان را داده اند حالا نوبت موسوي و كروبي است كه از آن بهره خويش را ببرند. موسوي در شبه مقاله خود كه در واقع چيزي بيش از خلاصه اي سر هم بندي شده از تحليل هاي منابع خارجي در مورد محتوا و تبعات قطعنامه 1929 نيست، يك كار بيشتر نمي كند و آن هم اينكه به لطائف الحيل و به بهانه تحريم هاي جديد مردم را در مقابل نظام قرار دهد. جالب است كه مهدي كروبي هم درست چند روز قبل از موسوي سعي كرده بود از همين روش استفاده كند. فهم اينكه فتنه گران داخلي به طور آشكار و البته ناشيانه در حال ارتزاق از ناني هستند كه دوستان خارجي شان در سفره آنها گذاشته اند و در زميني بازي مي كنند كه توسط كساني در واشينگتن و تل آويو طراحي و آماده شده، حالا ديگر فقط به دو چشم نياز دارد نه چيزي بيشتر. مردم ايران تحريم مي شوند فقط به اين دليل كه آمريكايي ها مي خواهند از دوستان داخلي شان حمايت كنند و مردم ايران هم البته اين صحنه ها را به خوبي نظاره مي كنند و به خوبي مي توانند بفهمندكه بازي چيست، بازيگر چه كسي است و بازيگردان كدام است.وقتي فتنه سبز آمريكايي و اسراييلي خوانده مي شود، حضرات -و برخي خودي ها- بر مي آشوبند كه: «تند نرويد». آيا تبديل شدن به مركز و هسته استراتژي آمريكا و اسراييل عليه انقلاب اسلامي، براي آمريكايي و اسراييلي خواندن يك جريان كافي نيست؟!"
در خاتمه اینکه از این بهتر نمی توان لو داد و فاش نمود یا اینکه اعتراف کرد که توطئه اشغال سفارت آمریکا و راه اندازی شو و سناریوی ضد آمریکائی در 13 آبان سال 58 رخ داد یک ترفند هدفمند در راستای اهداف مشخص بوده است که در وحله ی اول هدف حذف و محو کردن هرگونه صدای مخالف و منتقد و دگر اندیشان بود. سپس خاموش کردن صدای معترضین و مخالفین در بستر حاکم مطلق کردن تک صدائی استبداد فاشیستی دینی و ایجاد تضمین بقای رژیم ضد بشری بوده است .همچنین در روند جنگ و جدال قدرت و تلاش برای حذف رقبا و انحصاری کردن آن اکنون دنباله ی این جنگ و جدال پیر امون قدرت دچار آنگونه تحولی شده است که نه رقبای سهیم و شریک سابق در قدرت تحمل نمی شوند ، بلکه هم مورد ضرب و شتم واقع می شوند . هم اینکه مورد بدترین اتهام و تهمت و توهین قرار دارند. از جمله در این یادداشت روز قلم بر دست به نام موسوی و کروبی اشاره کرده است . البته قلم بر دست از قلم انداخته است تاکه اشاره کند دلیل اینکه موسوی متهم به پیشبرد اهداف اوباما و کاخ سفید آمریکا در ایران شده و این وظیفه را بر عهده گرفته است به خاطر این است که موسوی در تحلیل جدید خود پیرامون قطعنامه ی 1929 شورای امنیت که مخالفت با تحریم ها و جنگ کرده است همینطور افزوده که درون حاکمان کودتاگر هستند جریان یا کسانی که خواهان جنگ و تحریم می باشند چون منافع و بقای خودشان را در تحریم وجنگ می بینند و این چنین توپ را وارد زمین رقیب غالب کرده است که اکنون از سوی قلم زن یادداشت روز نویس از موضع بازجوئی به موسوی پاسخ داده و توپ را بدرون زمین وی بر گرانده و شوت کرده است. بهر حال تصور نمی رود که دیگرجای شک و ابهامی باقی مانده باشد درشرایطی که حاکمان رژیم ضد بشری کودتاگر با میر حسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ خانمان بر انداز ضد ملی و ضد میهنی که از سوی خمینی شیاد نعمت الهی نامیده شد . یا کروبی که دو دوره ی رئیس مجلس بازار مکاره و رئیس بنیاد شهید یا کشته شدگان جنگ ایران و عراق بود را از قدرت حذف کرده است ، بلکه اینان را متهم به جاسوسی و ستون پنجم دشمن آمریکا نموده است چگونه می توان باور داشت که اینان می خواهندحامی مردم ایران و پاسخگوی مطالبات شان باشند؟ یا اینکه دوستدار مردم عراق و لبنان و فلسطین و افغانستان باشند که با اشک تمساح ریختن و مداخله گری دلسوزی تاکتیکی برای شان می کنند . بنابراین مثل همیشه تأکید می شود راه حل نهائی نجات مردم ایران و بر قراری صلح و امنیت و ثبات امنیت سیاسی در منطقه حمایت بین المللی از تلاش گران و مقاومت و مبارزه کنندگان ایرانی برای تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد . البته برای شتاب دادن به این اقدام می بایست مقامات آمریکائی نام سازمان مجاهدین را از توی لیست گروه و سازمان های تروریستی خارج نمایند.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890422/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 22 تیر ماه سال 1389
بازي ، بازيگر و بازيگردان (يادداشت روز
)