مگر فراموش شده است که بوش و بلر در سال 2003 با چه بهانه و قول و پیام هایی بود که عراق از سوی اینان اشغال شد؟ مگر از یاد رفته است به خصوص مگر خاطرات مردم عراق محو شده است که چگونه پس از سقوط حکومت صدام حسین به جای قول های داده شده ی صلح و آزادی و دمکراسی در عراق ، چه تحویل مردم عراق داده شد؟ مهمتر اینکه اکنون وضعیت عراق چگونه می باشد؟ از سوی دیگر بامجاهدین که اعلام بیطرفی در این جنگ اشغال گرایانه کردند ،چگونه بر خورد و رفتار شد؟ چرا پایگاه های نظامی شان مورد تهاجم نظامی هوایی واقع شدند که منتهی به تعدادی شهید و مجروح شد؟ بد تر اینکه چرا اینان خلع سلاح شدند ؟ فاجعه انگیز تر چرا نام شان در دوران خاتمی و مدعیان پوشالی اصلاح طلبان که از سوی کلینتون برای خوش آمد گویی حاکمان تهران بر توی لیست گروه و سازمان های تروریستی گذاشته شده بود همچنان از سوی وزارت امور خارجه ی آمریکا بر توی لیست سیاه بودن شان ادامه یافته است ؟ پرسش است که پس از اشغال نظامی عراق سیاست سنگ بستن و سگ رها کردن در عراق چه بازده ای داشته و به نفع کدام کشور همسایه و زیان چه کسانی تمام شده است؟ مهمتر اینکه پس از سقوط صدام حسین چه کسانی جانشین وی شدند ؟آیا جای دمکراسی و آزادی و صلح وعده داده شده از سوی اشغال گران نظامی وضعیت امنیت اجتماعی و دمکراسی و آزادی بیان و ... در عراق بهتر شده یا نه خیلی بیشتر وحشتناک تر از گذشته شده است؟ بعلاوه پس از اشغال نظامی عراق میدان تاخت و تاز کدام کشور همسایه ی عراق باز شده است و چه نقشی در ناامن و بی ثبات کردن عراق در راستای اهداف پلید و ضدانسانی خود داشته است ؟ چگونه است که نفوذ این کشور همسایه آنقدر زیاد است که در عراق نخست وزیر دست نشانده بر روی کار آورده است و دست به آدم ربایی و ترور و جنایت علیه مخالفان مداخله گری اش در امور داخلی در عراق زده است و این کشور را تبدیل به باتلاق و حیات خلوت خود نموده و مردم عراق را به گروگان گرفته است تا در بستر سیاست دلالی و واسطه گری وچانه زنی و باج گیری مرتبط با مذکرات هسته ای خود قرار دهد که از طریق سیاست خائنانه ی مماشات گرایانه غرب به خصوص آمریکا دنبال شده است .
مهمتر اینکه چرا اکنون که خاور میانه دچار قیام های ضد دیکتاتوری شده است و ادامه ی آن به خیابان های بغداد و سایر شهر های عراق کشانیده شده است و شعار های فریاد علیه ی نوری ملکی دست نشانده و حاکمان تهران بلند شده است . همچنین چرا در شرایطی که کشور های منطقه ی خلیج فارس همچون کویت و بحرین و عربستان و شورای همکاری خلیج فارس انتقاد به سیاست مداخله گری حاکمان تهران در امور داخلی شان کرده اند . از سوی دیگر چرا هنگامی که کشتن سربازان آمریکایی در عراق افزایش یافته است که بدون شک طراحی این سیاست کشتن سربازان آمریکایی باید از سوی سفیر پاسدار حسن دانایی فرد در بغداد و سپاه قدس و عوامل نوری مالکی با همکاری القاعده طراحی و پیگیری شده باشد . زیرا بقول قلم زن یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیها ن مهدی محمدی 18 فروردین دفع احتمال خطر تهاجم نظامی همچون لیبی به ایران از سوی آمریکا می باشد . بنابراین هدف از کشتن سربازان آمریکایی سرعت بخشیدن به اخراج نظامیان آمریکا از عراق است. طوریکه این سیاست رشد یابنده ی کشتن سربازان آمریکایی که مکمل سیاست تهدید آمیز کشور های همسایه در خلیج فارس و بحرانی کردن منطقه شده است . آنگونه که وزیر دفاع آمریکا رابرت گیتس مجبور به سفر به عربستان و سپس راهی عراق شد. اکنون سئوال است که چرا سازمان ملل که از 5 روز جلوتر از نقل و انتقالات و جا به جایی ارتش 5 و 9 و پیش روی به د اخل کمپ اشرف و طرح تهاجم به آن اطلاع داشته است . نه واکنشی نشان نداده است ، بلکه پس از سفر وزیر دفاع آمریکا تهاجم وحشیانه ی ضد انسانی به ساکنان اشرف آغاز شد که به فرمان نو ری مالکی دست نشانده ی حاکمان تهران و سپهبد علی عبدان فرمانده نیروی زمینی ارتش عراق فرمان شلیک داده شد که تا کنون تعداد 28 نفر شهید و بیش از 300 نفر از مجاهدان اشرف مجروع شدند که بدلیل محاصرف ی اشرف و عدم امکانات مناسب درمان پزشکی و دارویی در اشرف ، آمار تلفات مجروحان رو به رشد می باشد . چونکه بر خلاف در خواستی که شده هنوز اقدامی برای انتقال مجروحان گلوله خورده که حال شان وخیم است به بیمارستان آمریکا نشده است که در نزدیکی کمپ اشرف می باشد . ناگفته نماند در این تهاجم سبعانه ارتش زیر فرمان نوری مالکی دست نشانده که یک اقدام جنایت جنگی وعلیه ی بشریت است مکان های مسکونی و تجمع مجاهدان اشرف تخریب و و سایل شان غارت یا نابوده شده است . بنا براین با توجه به اصرار بر توی لیست سیاه نگهداشتن مجاهدین از سوی وزارت امور خارجه ی آمریکا که چراغ سبزی برای اینگونه جنایات ضد انسانی در اشرف می باشد . همچنین عدم تعهد و تضمین آمریکا در حمایت و مراقبت از مجاهدان اشرف و سکوتی که تا کنون در مورد جنایت اخیر ارتش عراق در مورد تهاجم مجاهدین اشرف مقامات آمریکایی مرتکب شده اند و مجروحان را به بیمارستان شان منتقل نکردند. لذا بی عملی سازمان ملل و سکوت غرب به خصوص آمریکا که نوعی همسویی با نوری مالکی دست نشانده و ولی وقیح در بن بست و بحران فرو رفته می باشد . شریک جرم جنایات ضد انسانی اتفاق افتاده در اشرف هستند . برای اینکه چرا آمریکا و غرب و سازمان ملل آنگونه که با سرهنگ قذافی در لیبی بر خورد می کنند با حاکمان تهران و بغداد که دست به تهاجم مشترک جنایات ضد انسانی وحشیانه علیه ی مجاهدان بی دفاع مجاهدین اشرف زدند سیاست متقابل اتخاذ نمی کنند. در صورتی که اگر چنانچه عملکرد جنایتکارانه و ضد انسانی شان بیش از سر هنگ قذافی نباشد کمتر هم نیست. بلی سئوال است که پاسخ این سیاست آشکار یک بام و دو هوای اینان در لیبی و عراق و ایران چیست و این سیاست تناقض آمیز چگونه توجیه می شود؟
هوشنگ بهداد
19 فرور دین ماه سال 1389