دروغ نامه کیهان سه شنبه 14 تیرماه 1390

نقد و بررسی : ( يادداشت روز ) دروغ نامه ی کیهان " تبديل اشغالگري به تروريسم "

"اگر چنانچه مقامات آمریکایی به جای برخورد مسئولانه با حاکمان ایران و مداخله گری های آشکارش در عراق نکنند و این بار نه مرتکب خطا که جنایت شوند. آنگاه با اشغال کامل عراق و دسترسی حاکمان ایران به سلاح هسته ای دیگر مشخص نیست که نه سرنوشت منطقه که امنیت و صلح جهانی چگونه خواهد شد؟"

فاش سازی یا اعتراف به دلیل فزونی گرفتن نظامیان آمریکاییان در عراق که مکمل گلوله باران کردستان عراق و انفجارات دیگر در عراق می باشد. سئوال است که علی دباغ و نوری مالکی کیستند وچه رابطه ای با حاکمان ایران دارند؟ نقش سپاه قدس و سفیر پاسدار محمد حسن دانایی فرد در طراحی و همآهنگ کردن اقدامات تروریستی و انفجارات به خصوص ترور و کشتن نظامیان آمریکاییان در عراق چیست و چرا پیوسته حاکمان تهران از موضع حاکم عراق و نماینده ی ملت عراق تأکید وتهدید بر اخراج نظامیان آمریکاییان از عراق می کنند؟ آیا حاکمان ایران دوستدار و دلسوز مردم عراق می باشند ومدافع منافع ملی عراق هستند؟ عملکرد حاکمان تهران پس از اشغال نظامی عراق در این کشور چگونه بوده است؟ مهمتر اینکه کارنامه شان در مورد مردم و کشور ایران چگونه بوده است؟ چرا جنگ خانمان بر اندازانه ی ایران و عراق بطور عمد اصرار بر ادامه ی آن شد تا که منتهی به شکست و سر کشی جام زهر از سوی خمینی شیاد و پاسداران شد که با وجود اعتراف به خسارات 1000 میلیارد دلار ولی اذعان شد که این جنگ نعمت الهی بوده است؟ شرایط کنونی ایران چگونه می باشد؟ ادامه ی جنگ قدرت و ثروت به کجا رسیده است و متخاصمان در گیر این جنگ چگونه با هم تعامل می کنند و چه اتهاماتی را بهم دیگ می زنند یا مطرح می نمایند؟ حاکمان چنین رژیم ضد بشری قرون وسطایی که نه به مردم ایران که به خودشان رحم نمی کنند . چگونه می توانند دلسوز مردم عراق باشند که در پوشش دشمنی با آمریکا و تأکیدخروج نظامیان شان از عراق دنبال می شود تا که خودشان جای شان را بگیرند؟ در صورتیکه در اشغال نظامی عراق و با تلاق کردنش با هم همکاری داشتند ولی اکنون قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس این چنین تحلیل علیه ی حضور نظامیان آمریکا در عراق داده و تأکید بر اخراج شان از عراق نموده است :

"روزنامه واشنگتن پست روز يكشنبه گذشته به نقل از سفير آمريكا در عراق از احتمال جدي تمديد حضور «هزاران» نظامي آمريكايي در عراق خبر داد. يك گزارش ديگر از ادامه حضور 17000 نيروي نظامي- امنيتي آمريكايي در عراق پس از پايان مهلت قانوني- دي ماه سال جاري- تحت عنوان ديپلمات و مشاوران نظامي سفارت آمريكا حكايت مي كند. يك خبر ديگر بيان گر آن است كه آمريكايي ها سعي دارند 9 پايگاه نظامي را از جنوب تا شمال عراق براي استقرار غيررسمي و دائمي در اختيار بگيرند. آنان گفته اند به اين پايگاهها براي آموزش و پشتيباني از نيروهاي مسلح عراق، مبارزه با تروريزم و حفاظت از اماكن و نيروهاي آمريكايي نياز دارند.مجموعه اين خبرها بيان گر آن است كه دستگاه تصميم گيري آمريكا درصدد تداوم حضور در عراق است و در عين حال از آنجا كه نسبت به اعلام يك طرفه آن بيم دارد، سعي مي كند آن را خواسته هاي عراق و عليرغم ميل باطني آمريكا نشان دهد. علي الدباغ سخنگوي رسمي دولت عراق در مصاحبه مطبوعاتي خود فاش كرد كه وزير دفاع- سابق- آمريكا در ديدار با نوري مالكي بطور رسمي از نخست وزير عراق خواسته است كه با تمديد حضور نيروهاي اين كشور در عراق موافقت كند ولي نوري مالكي بر عمل به توافقنامه- امضا شده در 16 نوامبر 2008- تاكيد و با تمديد قرارداد مخالفت كرده است.آمريكايي ها مي دانند كه به خصوص كردها درباره تأثيرات خروج نظاميان آمريكايي بر اقتدار دولت مستقر در بغداد ملاحظاتي دارند. از اين منظر كردها در شرايطي قرار دارند كه نتوانسته اند مهمترين هدف گذاري هاي كردي را در خصوص كركوك، اجراي ماده 140- كه متضمن بهره برداري منطقه شمال از بيش از يك سوم درآمد نفتي عراق است- و مسئله خطوط فاصل استانهاي كردي و عربي به سرانجام برسانند، به اين دليل خروج آمريكا باعث قوت گرفتن بيشتر دولت ائتلافي حاكم بر عراق مي شود و موضع دولت ايالتي كردستان عراق در مذاكره با دولت مركزي را تضعيف مي كند. آمريكا با توجه به اين مسئله رفتاري نفاق آميز را در مواجهه با كردها و دولت مركزي در پيش گرفته است .در اين ميان موضعگيري نوري المالكي قابل توجه بود. مالكي از يك طرف اعلام كرد به عنوان رهبر فراكسيون دولت قانون و حزب الدعوه با تمديد حضور نظامي آمريكا مخالفم و هيچ ضرورتي به آن نمي بينم و به عنوان نخست وزير عراق مي گويم كه كيان هاي سياسي عراق- يعني كابينه، مجلس، رهبران طوايف و رهبران فراكسيون هاي مجلس، شوراهاي رياست جمهوري و نخست وزيري- بايد در اين خصوص تصميم بگيرند. اين موضع نخست وزير عراق از يك سو از فشار شديد به دولت براي تمديد حضور حكايت مي كند كما اينكه ديروز يكي از عناصر اصلي فهرست العراقيه- تحت رهبري اياد علاوي نخست وزير سابق- با صراحت و بدون آنكه واقعيت داشته باشد اعلام كرد كه بغداد و واشنگتن در حال انعقاد قرارداد جديد هستند و براساس آن حضور نظامي آمريكا در عراق استمرار مي يابد. از سوي ديگر اظهارات نوري مالكي از نگراني هاي او در حوزه امنيتي حكايت مي كند. خود آمريكايي ها- در جريان سفر هفته پيش گيتس به بغداد- با صراحت از وخيم تر شدن شرايط امنيتي عراق در فاصله جولاي تا دسامبر سال جاري- تير تا دي ماه- خبر دادند و دولت عراق را مسئول آن معرفي كردند چرا؟ چون در درخواست براي تمديد حضور نظاميان وقت گذراني كرده است! همزمان اياد علاوي هم شرايط امنيتي عراق طي ماه هاي آينده را رو به وخامت معرفي كرد"

در ادامه قلم زن یادداشت روز نویس ضمن اینکه لو داده است که دلیل گلوله باران کردستان عراق از سوی پاسداران به خاطر موافقت نکردن رهبران دولت محلی کردستان عراق با نوری مالک مزدور وخائن دست نشانده است که بدون چون وچرا دستوران دیکته شده ی حاکمان تهران را دنبال می کند تا بتواند با حمایت شان بر قدرت نخست وزیری یا مزدوری در خدمت اهداف حاکمان تهران ادامه دهد . ولی مدعی قلم بردست وی را تشویق کرده است که اگر چنانچه بتوند اصرار بر خروج نظامیان آمریکاییان از عراق کند . موجب تثبیت موقعیت سیاسی خود شده است . هم با قدرت می تواند با کاهش اقدامات تروریستی و انفجاری سپاه قدس امنیت عراق را سر و سامان دهد که مشخص است آن موقع به مذاق آمریکا عربستان و نیروهای داخلی شان که منظور ائتلاف العراقیه است خوش نیاید.ولی برای خودش یا در اصل اربابانش در تهران نیاز به برپایی جشن چراغانی پیروزی در عراق می باشد. بالاخره اینکه قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس در پایان بالا آورده است که موضوع اخراج نظامیان آمریکا از عراق یک موضوع داخلی نیست که فقط مربوط به عراق باشد ، چون با وجود رهبریت ام القرای جهان اسلام در تهران و جماران که اتو ماتیکی نمایندگی کشور های منطقه را شامل می شود . بنابراین تأکید خواست اخراج نظامیان آمریکا از عراق این چنین به امنیت ملی منطقه ارتباط دارد :

"اين در حالي است كه اگر دولت عراق نظاميان آمريكايي را وادار به خروج از عراق نمايد به يك پيروزي بسيار بزرگ سياسي كه تاثيرات درازمدت و عمده اي در صحنه داخلي و منطقه اي برجاي خواهد گذاشت، دست يافته و جا دارد به پاس اين پيروزي همه عراق را چراغاني كند. اگر دولت مالكي به اين برگ برنده دست پيدا كند مي تواند اوضاع امنيتي، سياسي و اقتصادي عراق را سر و سامان بدهد و در عين حال موقعيت خود را در عراق تحكيم نمايد. اين چيزي است كه حتما به مذاق آمريكا، عربستان و نيروهاي داخلي همگرا با آنان در عراق خوش نمي آيد و متاسفانه بعضي از نيروها هم كه علي الاصول منافع آنها در خروج آمريكا از عراق است به دليل تاثيري كه اين خروج بر تحكيم موقعيت مالكي و دولت او دارد، از حمايت آشكار و جدي از اجراي توافقنامه خروج خودداري مي نمايند.از طرف ديگر دولت عراق بايد بداند كه اين يك مسئله داخلي مربوط به يك كشور- عراق- نيست كه بتواند با تمديد قرارداد و يا انعقاد قرارداد امنيتي جديد، نظاميان آمريكايي را از دريچه بازگرداند بلكه اين موضوعي است كه امنيت همه منطقه را تحت تاثير قرار مي دهد. كشورهاي منطقه بخصوص كشورهايي كه در استراتژي امنيتي شان آمريكا به عنوان دشمن علامت گذاري شده است، نمي توانند در برابر اين موضوع سكوت كنند هرچند سفير آمريكا در عراق- جيمز جفري- بگويد: «ما هيچ تهديد و دردسري براي ايران نيستيم» خود اين اظهارات نشان مي دهد كه حتي آمريكايي ها در ضمير خود حق ايران را براي هر نوع واكنشي به رسميت مي شناسند"

در خاتمه اینکه گفته می شود اشتباه فی النفسه جایز نیست ولی تکرار آن جنایت است . اکنون مقامات آمریکایی بدون تحلیل و شناخت صحیح از عواقب اشغال نظامی افغانستان و عراق مرتکب دو خطای غیر قابل اغماض شدند . به خصوص اینکه قبل از اینکه توان اصلی و فرعی کردن داشته باشند که میان مبارزه با 3 کشور ایران و عراق و افغانستان کدامیک مقدم است و ارجحیت دارد . اما بدلیل عدم توان شناخت کانون ارتجاع مذهبی وخطر ورشد آن نسبت به افغانستان و ایران که کدام کشور نقش کلیدی و خطرناک دارد . آنگونه که آشکارا تبلیغ به صدور آن با بحران و تروریسم به برون مرز می کند . یا اینکه می دانستند و عمداً اغماض از این آگاهی نه کردند که خطای شان نا بخشودنی می باشد . زیراکه بر عکس خود در دام ترفند تبلیغاتی همین ارتجاع حاکم بر ایران افتادند و با همکاری کردن با آن دست به تهاجم و اشغال نظامی افغانستان زدند .سپس به اشغال نظامی عراق مبادرت نمودند و با حذف دو دشمنش موجب تقویتش شدند . به خصوص اینکه فضای حضور و یکه تازی اش در این دو کشور اشغال نظامی شده را هموار کردند . طوریکه پس از مدت کوتاهی مقابل شان در این دو کشور علم شد و نه اینکه دست به کشتن نظامیانش در این دو کشور زد ، بلکه تهدید به خروج ج نظامیانش از این دو کشور می کند . مهمتر اینکه فضای مانور تبلیغاتی جنگ روانی در منطقه و نا آرام وبی ثبات کردنش برایش میر شده است . بدتر اینکه این سیاست را تبدیل به اهرم باج گیری و تهدید پیش برد اهداف هسته ای و تلاش برای دست یابی به سلاح هسته ای خود کرده است . بنابراین با تغییر وتحولات ضد دیکتاتوری که در منطقه اوج گرفته است وحاکمان تهران از طریق تبلیغات و تهدید واقدامات مداخله گرانه ی تروریستی و موضع ضد آمریکایی و اسراییلی تلاش مستمر می کنند تاکه موج سوارانه مدعی رهبریت آن از ایران شوند. اگر چنانچه مقامات آمریکایی به جای برخورد مسئولانه با حاکمان ایران و مداخله گری های آشکارش در عراق نکنند و مرتکب نه خطا که جنایت شوند. آنگاه با اشغال کامل عراق و دسترسی حاکمان ایران به سلاح هسته ای دیگر مشخص نیست که نه سرنوشت منطقه که امنیت و صلح جهانی چگونه خواهد شد؟

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900414/2.htm#other200

دروغ نامه کیهان سه شنبه 14 تیرماه 1390

تبديل اشغالگري به تروريسم ( يادداشت روز )