چرا مقامات آمریکایی پیرامون سفر هیأت 200 نفره از سوی دولت ایران به بغداد سکوت کرده اند؟!
چگونه است که سفیر آمریکا در دمشق به شهر حماه سوریه سفر می کند تا هم دیدار با مجروحان تظاهرات این شهر علیه ی بشار اسد در بیمارستان این شهر داشته باشد . هم بعنوان همبستگی با مردم معترض این شهر علیه ی بشر اسد حضور داشته و همسنگر شود؟ همینطور موضع گیری آمریکا علیه ی سرهنگ قذافی و همکاری کردن با نا تو جای بحث و گفتگو نیست. زیرا که مکمل یا آن روی سکه ی سیاست علیه بشار اسد است . اما عجیب است که این سیاست در مورد عراق و ایران تبدیل به سیاست یک بام و دو هوا می شود. زیرا که پس از موضع گیری سفیر آمریکا در عراق علیه ی مجاهدین اشرف سپس شرایط ورود یک گله پاسدار و اطلاعاتی و امنیتی 200 نفره رژیم ضد بشری مدعی مبارزه با آمریکا به عر اق فراهم می شود که نوعی دهان کجی آشکار ونا دیده گرفتن سیاست تحریم آمریکا علیه رژیم ضدبشری قرون وسطایی ایران می باشد. عجیب تر اینکه مقامات آمریکا و نظامیان شان در عراق نه هیچگونه واکنشی نشان نمی دهند ، بلکه با خاک پاشیدن بر توی چشمان مردم معترض و ناراضی عراق که فریاد محکوم کردن دخالت های رژیم ضد بشری در عراق می زنند و خواهان توقف این دخالت گری ها در عراق هستند . بدتراینکه در شرایطی گله هیأت 200 نفره دولت ایران به عراق اعزام شدند که روستا های کردستان عراق همچنان زیر آتش گلوله های پاسداران ایران می باشند؟ در این رابطه سئوال است که مگر از همین کردستان عراق نبود که 3 شهروند کوهنورد آمریکایی ربوده و به زندان اوین منتقل شدند که متهم به جاسوسی و گروگان گرفته شدند تا مورد معامله زد و بند پشت پرده واقع شوند . گرچه یکی از اینان بطور موقت آزاد شده است. ولی دوتای دیگر همچنان در بند زندان اوین می باشند و در گروگان نگهداشته شده اند تا تبدیل اهرم فشاری علیه آمریکا شوند که زمان سفر های این چنینی 200 نفره به عراق آمریکا مجبور به سکوت شوند ؟
اماتراژدیک و کمیک تر اینکه این گله ی 200 نفری زمانی به بغداد گسیل شدند که زمان زیادی از کشته شدگان نظامیان آمریکاییی در ماه گذشته عراق نمی گذرد که نسبت به ماه های دیگر سیر صعودی داشته است . مهمتر اینکه بر اساس اعتراف رابرت گیتس وزیر دفاع سابق با سلاح های پیشرفته از ایران به عراق ، اینان از سوی شیعیان حامی رژیم ضدبشری قرون وسطایی ایران کشته شدند. همینطور تازگی آدميرال مايكل مولن، رئيس ستاد مشترك نيروهاي نظامي آمريكا روز پنجشنبه در گفتوگو با خبرنگاران اذعان نمود كه حاکمان تهران با آگاهي كامل براي گروههاي شيعه عراقي تسليحات فراهم ميكنند. وافزوده است دليلي ندارد كه من باور كنم با كاهش تعداد نيروهاي ما در عراق حاکمان تهران به اين اقدام خود پايان ميدهند.
حال موضوع مداخله گری در امور داخلی بحرین و لبنان و مصر و.... تهدید کردن عربستان و کویت و ... مصر با حمایت از حزب الله لبنان و حماس و دشمنی با مذاکرات صلح خاورمیانه حاکمان ایران و پاسدارات که جای خود دارد . بعلاوه معلوم نیست که دلیل اختلاف سیاست مقامات آمریکایی نسبت به اپوزیسیون این رژیم جایتکار ضد بشری حاکم بر ایران با اپوزیسیون لیبی و سوریه و... چیست؟ چرا می بایست پیوسته مقامات آمریکابا پیگیری سیاست خائنانه ی مماشات گرایانه ی به نفع حاکمان تهران و علیه ی مجاهدین مانور دهند. آنگونه که بر خلاف ظاهر شعار ها ورفتار های دو متخاصم آمریکا و ایران علیه ی هم دیگر اعمال می کنند اما نه موجب تضعیف رژیم ضد بشری ایران نشده که موجب تقویت آن شده است . در صورتی که مقامات آمریکایی به خوبی می دانند که حاکمان ایران عامل اصلی بحران آفرینی و جنگ افروزی وبی ثباتی و ناامنی منطقه بوده است و با جدیت تمام تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای می کنند .
بنابراین اگر چناننچه مقامات آمریکایی تصور کرده اند که از طریق زد و بندهای پشت پرده و حمایت از یک جناح در ایران قادر هستند تا که رژیم را رام ومهار و اهداف خود را پیش ببرند وبهمین دلیل است اکنون واکنشی نسبت به گسیل هیأت 200 نفره از سوی دولت پاسدار گماشته احمدی نژاد به بغداد نشان نداده اند چون فکر می کنند بطور تاکتیکی حمایت از احمدی نژاد که در جنگ قدرت و ثروت با ولی وقیح نا مشروع می باشد که منجر به تقویت وی و باز شدن فضا به نفعش می شود. باید گفت که تجربه ی دیدار مک فارلین با رفسنجانی در تهران و اعتراف وی با همکاری بوش در اشغال نظامی افغانستان که در عراق هم تکرار شد . همچنانکه حمایت از خاتمی ونام مجاهدین بر توی لیست گروه و سازمان های تروریستی گذاشتن منتهی به شرایط کنونی شده است که نظامیان آمریکا در عراق و افغانستان از سوی عوامل و همکاران پاسداران کشته می شوند و هرروز هم حاکمان ایران تأکید همراه با تهدید نظامیان آمریکا از این دو کشور می کنند تا خود جای شان را در این دو کشور بگیرند. همینطور هر روز از منابر و تریبون های بیت جماران و بازار مکاره و دستگاه فاسد قضاییه و قوه مجریه و مساجد وخطبه های نماز جمعه فریاد مرگ بر آمریکا بلند می شود و هوار زده می شود که رهبریت قیام های ضد دیکتاتوری منطقه با ایران اسلامی است و ماهیت اسلامی و ضد آمریکایی و اسراییلی دارد.
در خاتمه اینکه چرا مقامات گذشته و کنونی آمریکایی از یاد برده اند که چگونه شرایط اشغال نظامی عراق فراهم شد؟ نقش جاسوس چند جانبه احمد چلبی و خبر سازی های دروغین محور سلاح های کشتار جمعی صدام حسین چه بود که بهانه ای برای تهاجم و اشغال نظامی عراق شد؟ همچنین از سوی اشغال گران چه قول هایی پیرامون صلح و آزادی و دمکراسی به مردم عراق داده شد؟ چرا پس از اشغال نظامی عراق قول های داده شده وارونه شد؟ مهمتراینکه چرا مجاهدین با وجود اینکه اعلام بیطرفی کرده بودند ولی مورد بمباران جنگنده های هوایی آمریکایی واقع شدند که منجر به مجروح و جان باختن تعدادی از مجاهدین شد؟ چرا سپس اینان خلع سلاح و تک تک مورد بازجویی واقع شدند ؟ بدتر اینکه چرا بر خلاف تعهد و ضمانت از حفاظت و مراقبت اینان از سوی آمریکاییان، ولی با شانه خالی کردن از این مسئولیت شان، مراقبت و حفاظت کردن از مجاهدین اشرف را به ارتش عراق واگذار نمودند تا که توطئه ی مشترک خامنه ای – نوری مالکی تهاجم جنگی در 6 و7 سال 88 و 19 فروردین 90 به مجاهدین اشرف تدارک دیده شود که یک سند انکار نا پذیر جنایت علیه ی بشریت می باشد که می بایست از طریق دادگاه های بین المللی پرونده ی متهمان جنایت علیه ی بشریت مورد پیگیری و محاکمه و مجازات واقع شوند. مهمتر اینکه تغییر و تحولات منطقه و میزان ارتقای فکری نسل جوان به ویژه عملکرد شبکه ی اینترنت و دسترسی به اطلاعات محرمانه و روشگری ویکی لیکس نشان از آن دارد که کنترل جهان با زد و بند های پشت پرده و نادیده گرفتن حق و حقوق و مبارزات آزادیخواهانه ملت های زیر سلطه استبداد دیکتاتور ارتجاع و استعمار امکان پذیر نیست.
هوشنگ بهداد
18 تیرماه سال 1390