"خطاب به مورچگان آب بر لانه گرفته شدگان که فریاد بشتابید سر می دهند که سیل آمده فرار کنید چون دنیا را دارد سیل با خود می برد؟ "
روزی در کویر رگبار باران تند ی در گرفت، طوریکه جای پای شتری را آب باران پرنمود و آب وارد لانه ی مورچه ای شد که مورچه را وادار کرد که سراسیمه از لانه ی خود بیرون آید و همانگونه که در حال فرار بود خطاب به شتر گفت که عجله کن، مگر نمی بینی که سیل آمده است و دارد دنیارا با خود می برد؟ شتر در جواب به مورچه گفت . فقط کمی باران آمده است و سیلی در کار نیست و دنیا هم سر جای خودش هست . چون آب لانه ی ترا فرا گرفته است بنابراین تصور کرده ای که آب دارد دنیا را با خود می برد .اکنون داستان مورچگانی می باشد که آب درون لانه هایش نفوذ کرده است که عجیب دستپاچه شد ه و از لانه های خود بیرون زده و با گره زدن شاخک های حسی خود و اطلاعات رد وبدل نمودن فریاد سر می داده اند که بشتابید سیل ویرانگر آمده است . البته این مورچگان نگران، فقط منتظرند تا که مجاهدین و شورای ملی مقاومت چه موقع دست به اقدامی می زنند تا اینان از لانه های خود بیرون زده و هوار سیل دارد دنیا را با خود می برد سر دهند . آنهم از موضع نمایندگی ملت و چپ و ضد امپریالیسم یا ضد آمریکائی مشغول جیغ بنفش کشیدن و فغان و اخطار دادن می شوند که عجیب تداعی کننده ی معرکه بازار اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 در تهران می باشد که آن سیل ضد آمریکائی خمینی شیاد و پیروان خط امام ساخته ابتدا حزب توده ،سپس فرزند خوانده اش اکثریت را با خود برد . البته 32 سال است که حاکمان رژیم ضد بشری با اهرم و چماق ضد آمریکائی ولولو کردنش همه مخالفین ومنتقدین و معترضین وناراضیان و حتی رقبای سابق خط امامی ها را از صحنه حذف کرده اند . اکنون عجیب است که از سوی دیگر برخی از مدعیان مخالف و بر انداز رژیم ضد بشری با همین تاکتیک شعاری و موضع ضد آمریکائی علیه ی مجاهدین و شورای ملی مقاومت بر خورد می کنند . عجیب تر اینکه این مدعیان ضد آمریکائی با همه ادعای ابراز مخالفت هائی که با رژیم ضد بشری دارند . حتی مدعی مخالفان بر انداز هم می باشند، ولی در عمل همسوئی نا نوشته شده ی کاملی با رسانه ها و مطبوعات و مسئولان رژیم ضد بشری علیه ی مجاهدین دارند . طوریکه بطور موازی شبیه دو ریل قطار با هم حرکت می کنند. البته گر چه این دو خط موازی همدیگر را قطع نمی کند، ولی با همدیگر عامل حمل قطار هستند . بطور نمونه آقای علی ناظر مسئول شبکه ی بر اندازان دید گاه با سلسله مقالات در حاشیه گرد همآئی تاورنی پاریس با اعتراض به حضور جان بولتون نماینده ی سابق آمریکا در سازمان ملل و ماریا ازنار نخست وزیر سابق اسپانیا دارد که چرا جزو سخنرانان این گرد همآئی تاورنی پاریس بودند و با راست نامیدن اینان حضورشان در این گردهمآئی و سخنرانی شان علیه ی حاکمان رژیم ضد بشری را زیر سئوال نقادی برده است. بد تر اینکه چرا حمایت از حق و حقوق مجاهدین اشرف کرده آنگونه که این حمایت تبدیل به بهانه ی عقده گشایانه و یکه تازی منتقدعلیه ی مجاهدین و شورای ملی مقاومت شده است . از طرف دیگر ایرج شکری یا "الف شین مفسر " سابق هم با عنوان " از تعارف کم کن و بر مبلغ افزای " در وبلاگ شخصی خود و سایت پژوا ک ایرج مصداقی از زاویه ی دیگر چپ و ضد آمریکائی مشابه ی سیاست تاختن آقای علی ناظر علیه ی مجاهدین را دنبال کرده است . البته این یکی مدعی بقول خودش کلی کار تحقیقی و پژوهشی و نظر سنجی برای جمع آوری اطلاعات پیرامون این گرد همآئی نموده است تا به حساب خودش با دستان پر ترفند مچ گیری و بازجوئی و محاکمه و محکوم کردن مجاهدین را تعقیب نموده باشد که مثلاً چرا مجاهدین در اعلام حضور شرکت کنند گان این گردهمآئی اغراق کرده اند؟ البته منتقد کینه جو با بی خیال شدن اینکه گاهی همسو وهم نظر با مدعیان چپ جهان وطنی و گاهی هم حامی جنبش سبز هم می شود ولی بطور سئوال بر انگیز پیرامون ملیت شرکت کنند گان در این گردهمآئی تاورنی پرسشگری کرده که چرا همگی ایرانی نبودند تا تیغ را بر کف زنگی مست هم نظر منتقدخود نهاده باشد تا علیه ی مجاهدین عربده کشی کند؟ معلوم نیست که چرا این مدعی منتقد مجاهدین از این نمونه کار های تحقیقی و پژوهشی و آماری و اطلاعاتی تفسیری پیرامون سایر جریانات یا عوامل رژیم در پاریس نمی کند و فقط با مجاهدین و شورای ملی مقاومت طرف حساب می باشد؟!
خلاصه هر دو مدعی با سیاست دست پس کردن و با پا پیش کشیدن از موضع ضد آمریکائی به گردهمآئی تاورنی پاریس بر خورد کرده اند و همانگونه که گفته شد همسو وموازی با دروغ نامه ی کیهان و سایت خبری شفاف شهر دار تهران قالیباف و سایت خبری بازتات سابق و تابناک کنونی پاسدار سبز علی خان رضائی و منوچهر متکی وزیر آدم ربای وزارتخانه ی ترور و جاسوسی خارجه بطور مشترک علیه ی گرد همآئی مجاهدین و شورای ملی مقاومت در تاورنی پاریس اقدام نموده اند .مشروط بر اینکه مقامات و رسانه های رژیم ضد بشری دولت و مقامات فرانسوی را مورد سئوال و سر زنش و تهدید قرار داده اند که چرا به مجاهدین مجوز چنین گردهمآئی در پاورتی را داده اند؟
بهر حال بدون شک من بر این باورم که بدون درک درست شرایط و عدم درک فرق میان مبارزه ی تئوریک و رؤیائی -شعاری با مبارزه ی پراتیک واقعی، اینگونه موضع گیری های فردی نه انتقاد سازنده و مقایسه ای همراه با ارائه ی فاکت عملکرد برای رفع اشکال و ایراد و حتی انتقادات وارده نمی باشد ، بلکه تخریبی و نوعی فرافکنی و عقده گشائی همراه با انتقام گیری لجوجانه ی فردی می باشد . اگر نه، سئوال است که اگر چنانچه مدعیان بر انداز اگر در انتقادخود صادق هستند چه اشکال دارد که برای اثبات ادعا و صداقت خود، آستین ها را بالا نزده و فراخوان گردهمآئی یک تظاهرات یا آکسیونی علیه ی رژیم ضد بشری را نمی دهند . البته اگر چنانچه از موضع چپ ضدآمریکائی باشد که بسیار عالیست؟ زیرا که آن موقع نه دیگر جای هیچگونه اعتراض و انتقادی وجود نمی داشت ، بلکه جایگاه موضع انتقادی شان نسبت به مجاهدین را محکم و مستند تر می نمود و رسوا می شد هر که در او غش باشد . ولی متأسفانه چون اینان اینکاره نیستند زیراکه نق زنان و فرافکنانی می باشند که بنا بر دلال خاص پیوسته منتظر و مترصد اقدام و حرکتی از سوی مجاهدین یاشورای ملی مقاومت هستند تا که اینان همچون مورچگان سراسیمه و دستپاچه شده از سوراخ های شان بیرون بزنند و فریاد سر دهند که بشتابید فرار کنید چونکه سیل بنیان کن آمده ودارد همه چیز را خراب می کند و با خودش می برد .
خلاصه چکیده پیام آقای علی ناظر که سخنگوی دوستداران مجاهدین شده این است در بخش دوم مقاله ی انتقادی در حاشیه گردهمآئی پاریس خود از موضع ضد آمریکائی چنین نقل قول کرده و گفته است :"
نظر بسیاری از دوستداران مجاهدین این است مجاهدین چاره ای نخواهند داشت به جز این. خانم رجوی در این گردهمایی خلاف این را می گفتند. بگذاریم زمان قضاوت کند ".
در دنباله این منتققد ضد آمریکائی و به حساب دوستدارمجاهدین بدون آنکه بگوید که این دوستدار مجاهدین این روز ها به جز گیر به مجاهدین و شورای ملی مقاومت دادن و بساط معرکه گیری بر پا کردن در زیرنویس مقالات خود چه مبارزه یا چکار مثبت دیگر ی می کند ؟ یا اینکه اکنون چه رهنمودی برای دفاع از مجاهدین اشرف ارائه کرده است تا توطئه ی مشترک چند جانبه ی علیه ی مجاهدین اشرف دفع شود؟ یا اینکه لا اقل فشار برروی اینان کاهش یابد . ولی در عوض اینگونه اعتراف کرده یا به اصطلاح رهنمود داده است :
" خواست رژیم روشن است: اینها اگر از عراق خارج نمی شوند، در اشرف اسیر و محدود، و در لیست تروریستی آمریکا باقی بمانند. آمریکا تاکنون به این دو خواست رژیم تن داده است – به نفعش است. به نظر نگارنده، تمام فعالیت ها، تمام گردهمایی ها، و تمام حمایت های بین المللی باید در راستای خنثی کردن این دو خواست باشد. · تا به این نقطه به مدعوین سیاسی و خارجی پرداختم. در بخش بعدی به دسته دوم مدعوین، یعنی «مردم» شرکت کننده خواهم پرداخت"
در خاتمه اینکه پاسخ بطور شفاف این است که اگر چنانچه طبق اعتراف ، آقای علی ناظر مدعی برانداز رژیم ضد بشری و دوستدار مجاهدین در ادعای خود صادق می باشد . چرا همانگونه که اشاره شد این خواسته را از هواداران مجاهدین طلب می کند و بقول دوست طلبکارش ایرج شکری اینان خودشان از تعارف کم نمی کنند و بر مبلغ نمی افزایند؟ یعنی اینکه اگر اینان در ادعای انتقادی خود صداقت دارند و منظور و هدف دیگری را دنبال نمی کنند. چرا پیرامون رهنمود های ارائه شده ی ضد آمریکائی شان، خودشان اقدام عملی مستقل از مجاهدین علیه ی آمریکا و رژیم ضد بشری حاکم بر ایران با سایر هم فکر و عقیده ی ایرانی شان ونه خارجی انجام نمی دهند تا که خطر از روی مجاهدین اشرف بر طرف شود تا آنگاه با فاکت آماری مستند و دستان پر این مدعیان دوستدار مجاهدین اثبات واقعی بودن دوستدارمجاهدین بودن با انتقادات سازنده شان را بر کرسی بنشانند؟
هوشنگ بهداد
چهاردهم تیر ماه سال 1389