ورق پاره کیهان دوشنبه 12 آبانماه سال 1388

نقد و بررسی "... و اما تظاهرات فردا " (يادداشت روز)

سر باز جو شریعتمداری به مناسبت 13 آبان کیفر خواست10 ماده ایبسیار سنگین علیه ی موسوی و خاتمی تنظیم کرده است"

سربازجو حسین شریعتمداری که مدیر مسئول ورق پاره ی کیهان است . همینطور نماینده ی لوطی جماران در این ورق پاره ی کیهان هم هست .برای اینکه نشان دهد عنصری مهم و تصمیم گیری است که در سر فصل های مهم همچون لوطی جماران می تواند وارد صحنه ی نماشی قدرت نمائی شود و نقش اجرا کند و از فراز قانون اساسی نامه حکومتی صادر نماید تا صحه بر بی ارزش بودن جایگاه قانون اساسی و ادعای پوچ قانون گرائی گذارده شود.البته لوطی جماران با شگرد با توی سر یک جناع مفلوک و مغلوب زدن، از باند مافیائی غالب حانمی خودش دفاع می کند . اکنون این عنصر اطلاعاتی – امنیتی – پاسداری شریعتمداری نیز با تجربه ی بازجوئی وتخصص اعتراف گیری و تواب و پرونده و سناریوسازی کردن ها که دارد و ید طولائی هم در تحریف گری و وارونه و هذیان گوئی دارد.درشریط حساس و خطیر همچون تظاهرات روز 13 آبان با نام ونشان و امضای خودش در یادداشت روز یا نکته های ورق پاره ی کیهان ظاهر می شود و نقش کپی بر داری شده ی لوطی جماران را اجرا می کند .

بنابراین بی دلیل نیست که درست یک روز قبل از 13 آبان این سربازجو حسین شریعتمداری از سایه خارج و آفتابی شده است و از موضع تا کتیکی ضد آمریکائی دریادداشت روز خودش خاتمی و موسوی رامورد خطاباز موضعبازجوئی و محاکمه و محکوم کردن شان قرار داده است . برای اینکه در حقیقت ادامه ی سناریو دادگاه فرضی و محاکمه کردن این دو متهم نامبرده است که از سوی همکارش در یادداشت روز گذشته ی این ورق پاره ی کیهان با قلم محمد ایمانی دنبال شد که اکنون وی آن را کامل تر پیگیری کرده است تا که توانسته با شد با متهم کردن خاتمی و موسوی هم هدف اصلی حذف کامل رقیب مغلوب با شیوه چوب و پیاز را تعقیب نموده باشد . هم پروند ی اتهامی این دو را آنگونه سنگین کرده باشد که از قبل اینان را عامل و مقصر هر گونه حادثه ای قملداد کرده باشد که آدم کشان پاسدار و بسیجیان چماقدار و نیروی انتظامی و اطلاعاتی و لباس شخصی های دژخیم می خواهند علیه ی معترضین در 13آبان یعنی فردا مرتکب شوند.

بهر حال این سر بازجوی همیشه طلبکار و تحریف گر و هذیان گوی از همان ابتدای یادداشت روز خود بدون آنکه برروی نا مبارک خودش آورد که فیلم های مخابره و نمایش داده شده که مشخص کرده است تعداد معترضین فریاد گوی مرگ بر دیکتاتور و.... در روز تظاهرات قدس چگونه بوده است ؟ حتی صحنه هائی از این تظاهرات فیلم برداری و مخابره شد که در جائیکه در برابر بلند گو بر دست شعار دهنده ی مرگ بر اسرائیل و آمریکا می داد. اما جمعیت تظاهر کننده فریاد مرگ بر دیکتاتور و روسیه و چین سر می دادند که دقیقاً پاسخ سیاسی هدفدار به حاکمان کودتاگر و عوامفریب بود . چگونه است که با وقاحت تمام مرگ بر دیکتاتورگویان گروه اندک نامیده شده اند؟ضمن اینکه گروه اندک که نمی بایست آنگونه موجب وحشت شود که از یک ماه فرارسیدن به روز 13 آبان چپ و راست مهره ها و نهاد های حکومتی وارد صحنه شوند و با صدور اطلاعیه و بیانیه واخطارو هشدار شفاهی در خطبه نماز جمعه ها دست به تهدید کردن معترضین اندک زده شود ؟ به خصوص اینکه برای مقابله کردن با گروه مدعی شده اندک چه نیازی می باشد که کیفر خواست 10 بندی تنظیم شود که همانگونه که اشاره شد ادامه دادگاه فرضی قلم بر دست همکار سرباز جو حسین شریعتمداری در یاددا شت روز گذاشته می باشد.

بهر رو ا چکیده محتوای اتهامات وارده به خاتمی و موسوی البته با فا کتور گرفتن عمدی از نام بردن کروبی در کنار اینان کیفر خواست تنظیم شده در 10 بند علیه ی موسوی و خاتمی که از سوی سر باز جو پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز با عنوان .... و اما تظاهرات فردا (يادداشت روز)ردیف و باز تاب داده شده چنین است:

"آقايان موسوي و خاتمي مي دانند وقتي در مقابل شعاري كه هواداران اندك و كم شمار آنان در روز قدس به حمايت از اسرائيل سر داده اند، ساكت مي مانند و كمترين سخني در ملامت آنان و يا عليه اسرائيل بر زبان نمي آورند و بر قلم نمي رانند، به طورطبيعي، احتمال نرم شدن آنها در مقابل رژيم صهيونيستي- و نه الزاماً وابستگي آنها- قوت مي گيرد...نمي گيرد؟! مخصوصاً آن كه شناسنامه روزقدس به نام مبارزه با اسرائيل صادر شده است. وقتي همين آقايان موسوي و خاتمي به مناسبت روز 13آبان بيانيه صادر كرده و سخنراني مي كنند و در اين بيانيه و سخنراني نه فقط به جنايات آمريكا كمترين اشاره اي نمي كنند، بلكه نامي از آمريكا نيز به ميان نمي آورند و در همان حال به گونه اي آشكار از هواداران خود مي خواهند با حضور در تظاهرات اين روز، مخالفت خويش با نظام اسلامي و همصدايي با آمريكا را فرياد بزنند، به خوبي مي دانند كه از اين رهگذر، وابستگي خود به آمريكا را اعلام كرده اند... نكرده اند؟! و حال آن كه روز 13آبان با هويت اعتراض به جنايات آمريكا به دنيا آمده است- اوباما رئيس جمهور آمريكا، نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي، گوردن براون نخست وزير انگليس، ساركوزي رئيس جمهور فرانسه و برلسكوني نخست وزير ايتاليا از موسوي و خاتمي با عنوان «اميد غرب براي مقابله با نظام اسلامي» ياد مي كنند و سازمان منافقين، بيت العدل بهايي ها، گروههاي ماركسيست، سلطنت طلب ها و از جمله رضا پهلوي، و مهره هاي بدنام بين المللي نظير جرج سوروس، مايكل لدين و... موسوي و خاتمي را «فرصت طلايي»! براي برچيدن بساط انقلاب اسلامي و انتقام از امام خميني(ره) مي دانند و تمامي سرمايه و توان خود را براي حمايت از آنها به ميدان آورده و هزاران - بله تعجب نكنيد، هزاران- سايت اينترنتي و ايستگاههاي راديويي و تلويزيوني و صدها شبكه ماهواره اي و... در آمريكا، اروپا و اسرائيل، بيشترين- اگر نگوئيم تمامي- برنامه هاي خود را به حمايت از سران فتنه و لجن پراكني عليه اسلام و امام و انقلاب اختصاص مي دهند و موسوي و خاتمي نه تنها در اعتراض به آنها موضعي نمي گيرند، آيا هيچيك از موارد فوق كه فقط اندكي از بسيارها و مشتي از خروارهاست، قابل انكار است؟ معلوم است كه نيست، اينها، همه واقعياتي است- اگرچه تلخ- ولي خالي از ابهام و عاري از ترديد. اكنون جاي اين سوال است وقتي موسوي و خاتمي مي دانند كه نتيجه طبيعي و منطقي عملكرد چندماه اخير آنها، اعلام صريح بي اعتقادي آنان به اسلام ناب محمدي(ص) - و نه اسلام آمريكايي- و انقلاب و امام است و با اين مواضع و عملكرد به يقين در ليست دشمنان مردم قرار مي گيرند، اين پرسش كاملاً طبيعي و منطقي است و آقايان موسوي و خاتمي مي توانند با اعلام موضع عليه آمريكا و اسرائيل و گروههاي ضدانقلاب، ولو براي حفظ ظاهر هم كه شده، تلقي وابستگي به اجانب و مامور بودن از سوي آمريكا و اسرائيل را در ذهن اين و آن خنثي كنند. ولي چرا نكرده اند و نمي كنند؟!...پاسخ اين سوال، اگرچه تلخ و ناگوار است ولي متاسفانه به پذيرش نزديك است كه موسوي و خاتمي براي جلب نظر و كسب حمايت مردم مسلمان و انقلابي و ميهن دوست ايران اسلامي به ميدان نيامده اند. نه اين كه خواستار حمايت آنها نباشند، بلكه، حضور آنان در جمع خود را بعد از دست كشيدن آنها از اسلام و انقلاب و امام(ره) مي خواهند؛ چرا كه شواهد و قرائن موجود اين تلقي را پديد مي آورد كه مقصود اين دو، ايجاد يك اپوزيسيون و تشكيل يك طبقه با هويت «ضدامام و جمهوري اسلامي» است و براي اين منظور، بايستي از مخالفان امام(ره) و نظام براي حضور در اين اپوزيسيون دعوت كنند، كه كرده اند و مي كنند. - اكنون به آساني مي توان احتمال داد كه چرا موسوي و خاتمي با وجود اطلاع از باورهاي ضدآمريكايي و ضد اسرائيلي توده هاي مردم مسلمان، در بيانيه ها و سخنراني هايي كه به مناسبت روز قدس صادر مي كنند، عليه اسرائيل- كه هويت روز قدس مخالفت با اين رژيم غاصب و صهيونيستي است- كمترين موضعي نمي گيرند و در بيانيه اخير خود به مناسبت روز 13 آبان، هيچ اشاره اي به آمريكا كه اين روز با هدف مقابله با آن شكل گرفته است، ديده نمي شود چه رسد به مخالفت با آن. موسوي و خاتمي مي دانستند و مي دانند 13 ميليون راي آنها در انتخابات اخير، راي مردمي است كه به نظام، اسلام و انقلاب وفادارند سخن آن است كه موسوي و خاتمي با وجود اين كه مي دانستند اكثريت نزديك به تمام 13 ميليون نفري كه به آنها رأي داده اند به اسلام و انقلاب و نظام وفادارند چرا براي حفظ آنها در حلقه خود نه فقط تلاشي نكردند، بلكه با اتخاذ مواضع ضدنظام و عملكردهاي آمريكا و اسرائيل پسند، اين توده انبوه-اگرچه اقليت، نسبت به 25 ميليون ديگر- را از خود راندند و نهايتاً با جمعي از مخالفان مردم و نظام اسلامي تنها ماندند هرچند هنوز هم شماري از زودباوران به هويت واقعي اين جريان پي نبرده و بي آن كه مخالف مردم و نظام و اسلام باشند، در حلقه ياد شده باقي مانده اند.پاسخ اين سوال نيز با پاسخ سوال قبلي همسان است و آن، اين كه، در حلقه اپوزيسيون مورد نظر موسوي و خاتمي جايي براي وفاداران به نظام و انقلاب نيست. از يك ماه قبل تاكنون، مقامات و رسانه هاي آمريكايي، اسرائيلي و اروپايي همراه با ساير رسانه هاي ريز و درشت ضد انقلاب براي تظاهرات فردا، نقشه كشيده و رجز خوانده و دستورالعمل صادر كرده اند، كه چي؟! همه دستورالعمل ها در يك جمله خلاصه مي شود، «به جاي شعار مرگ بر آمريكا، عليه جمهوري اسلامي شعار بدهيد»! اما، از چه كساني خواسته شده است كه چنين كنند؟ از ملت؟! معلوم است كه نه، از همان جماعت اندك كه بعد از ريزش چند ميليوني رأي دهندگان در غربال موسوي و خاتمي باقي مانده اند. اخبار موثق- حتي از رسانه هاي دشمن- حكايت از آن دارد كه قرار است شماري از اين فريب خوردگان يا مأموريت يافتگان از شهرستان ها نيز به تهران بيايند. ابتدا قرار بود مقابل لانه جاسوسي جمع شوند ولي در هراس از خشم جمعيت كه ديگر تاب تحمل پياده نظام آمريكا و اسرائيل را از دست داده اند، در اين تصميم تغييراتي پديد آمده است. شماري نيز قرار بود- و هست- كه براي منحرف كردن اذهان از آمريكا به سفارت روسيه حمله كنند. همين جا گفتني است، امام راحل ما(ره) كه خود پرچمدار واقعي سياست نه شرقي نه غربي بود در موارد مشابه مي فرمود؛ «ما در جنگ با آمريكا و تفاله هاي آمريكا هستيم... هريك از اينها را شناسايي و به دادگاه معرفي كنيد. ننشينيد، باز جايي را آتش بزنند... يك دسته مرگ بر شوروي را مطرح مي كنند تا آمريكا منسي(فراموش) شود» صحيفه امام(ره)، ج 15، ص .29 حضور در خيابان هاي كم تردد و آتش زدن و تخريب نيز يكي از برنامه هاي اعلام شده آنهاست. گفته مي شود كه آدرس اين خيابان ها از قبل به رسانه هاي خارجي اطلاع داده شده است و... بالاخره بايد توجه داشت كه مقصود نهايي جماعت ياد شده، مقابله با اساس اسلام و انقلاب و امام است و نه دولت نهم و دهم... باطل السحر اين ترفند آمريكايي- اسرائيلي، حضور گسترده و فرياد مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل است. خدا بر درجات امام راحل(ره) بيفزايد كه مي فرمود فريادهاي مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل شما، مرگ آمريكا و اسرائيل را درپي خواهد داشت...

در خاتمه اینکه با دقت توجه داشته باشید که خاتمی و مو سوی و یا کروبی کیستند وچه تاریخچه و سوابقی در این رژیم فاشیستی مذهبی و کودتائی پاسداری بر عهده داشته اند و چگونه بر گزیده شده و مورد تأئید خمینی شیاد و جانشین وی لوطی جماران واقع شدند و یا چگونه از صافی شورای نگهبان آلت دست لوطی جماران عبور کردند و تأئید شدند و چه خدمات ارزنده ای برای بقای این رژیم ضد بشری و قرون و سطائی انجام داده اند؟ طوریکه اکنون نیز هم نظام وهم قانون اساسی و هم لوطی جماران را قبول دارند. فقط انتقاد شان این است که چرا قانون اساسی زیر پا گذاشته می شود و اینان در تقسیم سهم قدرت نه اینکه به بازی گرفته نمی شوند ، که اینگونه مورد اهانت و تحقیر و سرزنش و شماتت و خیانت و متهم به همکاری با دشمن آمریکاقرار می گیرند؟ بنابراین اکنون سئوال است نگاه کنید که رژیم ضد بشری و کودتائی نامشروع چه میزان ضد مردمی شده یا به کجا رسیده است که اینگونه عناصرش نه تحمل نمی شوند ، بلکه مورد بد ترین اتهامات قرار می گیرند؟ آیا این رژیم نا مشروع کودتائی پاسداری می تواند ادعای مردمی بودن با پشتوانه ی 85% داشته باشد که لوطی جماران ونوچه و جارچیان مفتخورش ادعایش را می کنند؟ مشروط بر اینکه اکثریت قریب باتفاق جمعیت کشور که مردمان ناراضی و خشمگین شده از بیش از 30 سال حکومت ننگین دروغ و نیرنگ و بحران ساز و جنگ افروز و غارتگرمی باشند که در ای نایام نه خود شاهد وقایع بوده اند ، بلکه با تن وجان و استخوان وپوست خود خفقان و سرکوب و سانسور وتبعیض و بی قانونی و بی عدالتی و بازداشت های خودسرانه و بدن دلیل با شکنجه و تجاوز و قتل و سنگسار وتن فروشی و اعتیاد و تورم و گرانی و فقر و بیکاری وتن فروشی و عوامفریبی و دین فروشی را حس و آزمون کرده اند که چون کاسه ی صبرشان لبریز شده و ازاین شرایط تحمیلی مرگ بار به تنگ آمده اند. پس با پذیرش هزینه های بسیار سنگین جانبی حضور و فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و احمدی نژاد و استبداد بر توی خیابان ها و پشت بام خانه ها و محیط دانشگاه ها روزانه وشبانه می زنند و فراگیر کردن پژواک اعتراضی خود را با جدیت دنبال می کنند .آیا اینان گروه ناراضی اندکی می باشند که فریب و گول خورده ی دشمن و رهبران رقیب مغلوب می باشند؟ آخر این چه گروه اندک ناراضی است که اینهمه وحشت و دلهره برای مدعیان اکثریت حاکم ایجاد نموده است؟البته همین گروه ادعا شده اندک فردا روز 13 آبان همچون 26 تیر نماز جمعه ی تهران و جمعه 27 شهریور روز تظاهرات قدس آنچنان درس تاریخی به امثال سربازجو پاسدار حسین شر یعتمداری با فریاد اعتراضی مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و ارتجاع و استبداد و حامیان برون مرزی شان خواهند داد تاهرچه فرصت طلبانه درجنگ زرگری 30 ساله مبارزه با آمریکا خورده اند بالا آورده وو پس دهند و دیگر دست به تحریف گری اکثریت ناراضی به گروه اندک با و وارونه و هذیان گوئی نزنند.ناگفته نماند که تا فردا فاصله ی زیادی برای رفع ابهام بازتولید تعریف معنی اکثریت و گروه اندک باقی نمانده است . حتی اگر صداهای اعتراضی مردم ناراضی در فردا سرکوب شود. بازهم هیچگونه تغییری از شعله ور سازی واقعیت آتش بر زیر خاکستر کاسته نمی شود. زیرا که هر لحظه با وزیدن نسیمی امکان شعله ورشدن آتش سر کش وسوزان و خاموش نا شدنی ازسوی مردم خشمگین وجود خواهد داشت .

هوشنگ - بهداد

http://www.kayhannews.ir/880812/2.HTM#other202