روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 18 اردیبهشت ماه سال 1390
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " تعادل، نياز راهبردي"
"چرا پس از 32 سال هنوز گفته نمی شود که دلیل اشتباه کردن واگذاری مسئولیت ها چیست؟ . جالب اینکه چرا گفته نمی شود که دلیل رقابت و تضاد و اختلاف جناحی و باندی و کوبیدن مدعی طلبکار کرکری خوان دیروز چیست که اکنون مورد بی مهری حامیان دیروزش واقع شده است؟"
.پیرامون ادامه ی جنگ قدرت که به بیت رهبر ولی وقیح و پاسدار گماشته عنترش احمدی نژاد رسیده است . آنگونه که سرمقاله نویس اعتراف به خطر تفریط و افراط از صدر اسلام تا کنون کرده است و اذعان نموده که اکنون خط انحرافی که منظور دولت دهم اصول گرا و ساده زیست و عاشق خدمت گزار مردم ایران است آنهم پس از امید ها که به انقلاب دزدی بهمن سال 57 دوخته شده بود این چنین به مشکل تبدیل شده است:.
"خط انحرافي و پرخطر افراط و تفريط را ميتوان از صدر اسلام رديابي كرد و با علم به اينكه اين خط تا امروز، با شدت و ضعفهائي كه داشت، ادامه يافته و اكنون نيز مشكل ساز است، بايد از اين واقعيت خطرآفرين درس عبرت گرفت و چارهاي براي جلوگيري از استمرار آن و يا كنترل عوارض منفي آن انديشيد. تاريخ اگر وسيلهاي براي پندآموزي و چارهانديشي نباشد و نتوان از آن براي جلوگيري از تكرار ضايعات گذشته بهرهبرداري كرد، چه ارزشي دارد؟ . پيدايش بسياري از پيروزي انقلاب اسلامي و تأسيس نظام جمهوري اسلامي ايران، فرصت بسيار مناسبي بود كه اگر به درستي از آن بهرهبرداري ميشد اين امكان پديد ميآمد كه تعادل، جاي افراط و تفريط را بگيرد و آن خط غلط كه در تاريخ اسلام امتداد يافته بود براي هميشه تصحيح شود"
همچنین سر مقاله نویس بدون اشاره به همکار یحاکمان ایران با اشغال گران افغانستان که رفسنجانی در نماز جمعه تهران خود به این واقعیت همکاری اذعان نمود . به خصوص اینکه پس از اشغال افغانستان و سقوط طالبان خیلی از اعضای القاعده و طالبان به ایران گریختند . سپس از طریق پاسداران در پادگان های نظامی آموزش نظامی دیدند و همدوش پاسداران در افغانستان و عراق و حتی عربستان و مادرید و لندن دست به اقدامات تروریستی و انفجاری مشترک زدند و مرتکب جنایات بیشماری شدند . بهر حال همکاری با اعضای القاعده طوری بوده است که فاش شد که تعدای از اعضای نزدیک القاعده در تهران اقامت داشتند . اکنون نیز از سوی مقامات آمریکایی فاش شده است که اعضای القاعده با سپاه قدس همکاری نزدیک با هم دارند. ولی سرمقاله نویس با فراموش کردن این واقعیات مدعی شده است که "امروز، با ميدانداري افراطيون در جهان اسلام كه طالبان و القاعده و تكفيريها مظهر آن هستند. ميتوان خسران بزرگي را كه در دهههاي اخير متوجه جايگاه واقعي اسلام در جهان شده است، اندازه گيري كرد " در ادامه سر مقاله نویس با پاک کردن صورت مسأله چنین بطور غیر مستقیم علیه پاسدار گماشته احمدی نژاد ادعا گفته و از حامیان وی گله و شکایت نموده است:
.
"خوشبختانه در ايران گرفتار چنين پديدهاي نيستيم، اما اين واقعيت را بپذيريم كه خطر جريانهاي افراطي و نوع برخوردهاي ما با افكار و عملكردهاي مختلف بقدري زياد است كه عواقب آن ميتواند ما را نيز به همان گرفتاريها مبتلا كند.اينكه فردي را در مكتبي بودن و اطاعت از ولايت فقيه و اخلاص و فداكاري و دهها فضيلت ديگر به اوج ميرسانند و طوري صحبت ميكنند كه گوئي در شجاعت مالك اشتر، در ساده زيستي سلمان فارسي و در ستيز با دشمن ابوذر است و حتي مخالفت با او را خلاف شرع و اطاعت از او را همچون اطاعت از خدا واجب ميدانند، اين يك حركت افراطي است كه بدون توجه به عواقبي كه ممكن است به بار بياورد شروع ميشود و هنگامي كه به اوج ميرسد و به تدريج عوارض منفي خود را ظاهر ميكند، تازه آن وقت است كه همان ثناگويان به فكر مهار كردن آنچه خود ساختهاند ميافتند. متأسفانه در اين بخش هم همان افراد به افراط پناه ميبرند و كساني را كه خود به اوج رساندهاند تا حد شرك ساقط ميكنند!"
بالاخره اینکه سرمقاله نویس بدون آنکه توضیح دهد که چگونه در این رژیم قرون وسطایی آشفته بازار به خصوص جنگی که میان لوطی و عنتر وجود دارد که هر یک ادعای قدرت بر تر جهان داشته و قرار است که ساختار جهان را تغییر و اصلاحش کنند و مدیریت آن را رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران بر عهده داشته باشد . مهمتر اینکه رهبر لوطی جماران خامنه ای خودش را رهبر ام القرای جهان اسلام می داند . ولی چرا پس از 32 سال هنوز گفته نمی شود که دلیل اشتباه کردن واگذاری مسئولیت ها چیست؟ . جالب اینکه چراگفته نمی شود که دلیل رقابت و تضاد و اختلاف جناحی و باندی و کوبیدن مدعی طلبکار کرکری خوان دیروز چیست که اکنون مورد بی مهری حامیان دیروزش واقع شده است . اما سر مقاله نویس به سبک سر پل خر بگیری حتی از آخوندهای فرصت طلب رانت ومفت خور چنین ی مچ گیری کرده است :
"در مسئوليت دادن به افراد نيز همين اشتباه را مرتكب ميشويم. كساني را كه ظرفيت محدودي دارند، بدون در نظر گرفتن عوارض و عواقب، به مناصبي ميگماريم كه نميتوانند از عهده آنها بر آيند. چنين افرادي هنگامي كه در چنين جايگاههائي قرار ميگيرند، حرفهائي ميزنند و كارهائي ميكنند كه هيچكس با هيچ قدرت و هيچ وصله و پينهاي نميتواند لطمات وارده را توسط آنها را جبران كند. در اين قبيل ماجراها، روحانيت بايد احساس مسئوليت بيشتري كند. روحانيت، مرزبان عقيدتي است و اولين مسئوليت در زمينه مبارزه با انحرافات و افراطها و تفريطها برعهده روحانيت است. اگر در جامعهاي افراطي گري در عرصه اعتقادات به ويژه بلند كردن چوب تكفير عليه اين و آن و يا مقدس ساختن و مطلق جلوه دادن افراد به يك شيوه معمول و متداول تبديل گردد، چنين وضعيتي نشان دهنده كم كاري روحانيت است. در ماجراهاي چند سال اخير، كه جامعه را به نوعي عدم تعادل خطرناك رسانده، متأسفانه بخشي از روحانيت سهيم بوده و اگر كساني توانستهاند در پناه هالهاي از تقدس، براي خود حاشيه امن دست و پا كنند، به دليل برخورداري از حمايتهاي همين بخش از روحانيت بود و اين، نقطه مقابل رسالتي است كه بر دوش روحانيت سنگيني ميكند. امروز هم كه به نقطه خطر نزديك شده ايم، تلاش همين بخش از روحانيت براي تكفير و تفسيق كساني كه خودشان آنها را به اوج رساندهاند نه تنها اشتباه بزرگ آنها را جبران نخواهد كرد بلكه به اساس اعتقادات مردم به ويژه جوانان لطمه وارد خواهد ساخت"
در خاتمه اینکه سر مقاله نویس بدلیل آخوند بودن در شرایطی افتخار به آخوندهای حکومتی در تاریخ اسلام کرده است که گویی 32 سال نیست که حکومت در اختییار آخوند ها و شرکای شان بوده اند که کشور را به جایی رسانیده اند که گذشته از جنگ قدرت و ثروت میان شان که هرروز بیشتر می شود و نمایان تر می گردد . از طرف دیگر تاریخچه کارنامه ی ننگین 32 ساله شان آنچنان شرم آور می باشد که تصور نمی شود هیچ کشوری در جهان یافت شود که دارای چنین عملکرد ضد بشری باشد . چونکه رکوردار اولی جهانی محکومیت نقض حقوق بشر است . همچنین رتبه ی اولی بی نظیر مرگ و میر جاده ها در جهان را به خود اختصاص داده است . همینطور از نظر جمعیت رتبه ی اول جهانی اعدام ها به خصوص نوجوانان زیر 18 ساله را دارد . مهمتر اینکه زیر چتر 32 سال ادعای مبارزه با مواد مخدر و معتادین و قاچاقچیان مواد مخدر شده است . ولی درعوض ایران مقام اولی جهانی مصرف مواد مخدر است . همینطور جز رتبه داران فرار مغز ها و سرمایه ها به برون مرز می باشد . حال رشد پدیده های شوم آقازاده پروری که مترادف غارتگری می باشد . یا تن فروشی و کودکان کار خیابانی و دختران فراری از خانه ها و رشد لجام گسیخته ی تورم و گرانی و فقر و بیکاری همراه با شکاف هعمیق طبقاتی آنگونه می باشد که 80% جمعیت کشور بر زیر خط فقر اقتصادی بسر می برند . البته موازی این پدیده های شوم رشد یابنده چندین میلیون دانش آموز وجود دارد که قادر بمدرسه رفتن نمی باشند و از نعمت سواد خواندن و نوشتن محروم شده اند . حال ضریب سرکوب و خفقان و ضرب و شتم وزندان و شکنجه و حبس و اعدام که جای خود دارد زیرا که جزو زیر مجموعه ی جنگ قدرت 32 ساله ی میان باند و جناح ها می باشد که اکنون دامنه ی پس از کودتای پاسداران و یک دست شدن نظام شکاف میان لوطی جماران و پاسدار عنترش احمدی نژاد منتهی شده است.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1390/13900218/13900218_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 18 اردیبهشت ماه سال 1390
تعادل، نياز راهبردي