دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 15 اردیبهشت ماه سال 90

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " بن بست آمريكا در سوريه "

"خبر های ضد دیکتاتوری عراق و سوریه که الگو گرفته از قیام های ضد دیکتاتوری منطقه است. ولی سانسور یا وارونه باز گو می شود. مشخص است که کار برد این شیوه ناشی از وحشت حاکمان کودتایی ضد بشری ایران از دست دادن حیات خلوت بودن عراق و هم پیمانی سوریه است "

قلم بر دست وارونه گوی غیر ایرانی یادداشت روز نویس بدون آنکه توضیح دهد حاکمیت سوریه چگونه از ثبات سیاسی و امنیت ملی بر خور دار می باشد که در این کشور بمدت 40 سال شرایط فوق العاده در سوریه حاکم بوده است که تازگی بدلیل قیام ضد دیکتاتوری مردم سوری بشار اسد برای خاموش کردن صدای معترضان ناچار بر چیده شدن حالت فو العاده. از سوی دیگر این چگونه رژیم با ثبات و امنیتی می باشد که چندین هفته است بر روی معترضان سوری آتش می گشاید و می کشد و مجروح شان می کند ؟ همچنین این رژیم آنگونه ایزوله و نا مشروع و متزلزل و بی اعتبار شده است که نیاز به حمایت منفور ترین و منزوی ترین رژیم ضد بشر منطقه یعنی حاکمان ایران دارد . تا جاییکه برای سرکوب معترضان نا راضی هم از تجربیات حاکمان ایران و هم پاسداران سر کوب گر برای کنترل کردن فضای انفجاری درون سوریه استفاده می شود . به ویژه هم اینکه قلم زن غیر ایرانی یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری که منفورین چهره ی بد نام مطبوعات رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی می باشد اکنون سخنگوی دولت سوریه و وکیل مدافع مردم سوریه شده است و در این مورد ستایش گری از عدم وابستگی و ثبات سیاسی و امنیت ملی سوریه هذیان گویی و لغز خوانی کرده است . در صورتیکه همین دفاع و حمایت این قلم زن و دروغ نامه ی کیهان از حکومت بشار اسد به وضوح نشان می دهد که اوضاع سوریه چقدر بحرانی و وخیم و چه میزان مورد تنفر و خشم مردم سوریه می باشد و چه اندزه در منطقه منزوی است که نیاز به چنین جارجی بدنامی دارد؟ یا اینکه از نظر اقتصادی چقدر آسیب پذیر است که رژیم ورشکسته ی اقتصادی ایران که در گیر کاهش بودجه و رشد تورم و گرانی و فقر و بیکاری می باشد بدلیل وحشتی که از فروپاشی تنها هم پیمان عربی خود در منطقه دارد مجبور شده است که فروش نفت را مقابل صادراتی واحد پولی سوریه بفروشد تا شاید موجب تقویت لیره سوریه شود و مانع از ضربه پذیری اقتصادی گردد . همچنین خطر شتاب دادن به فروشی حاکمیت سوریه خنثی شود. از سوی دیگر با نادیده گرفتن همکاری سوریه و همسو شدن با آن که سوریه هم همچون حاکمان رژیم ضد بشری ایران با آمریکا دشمن می باشد . در حالی که حمایت وهمکاری مشترک تهران - دمشق در اشغال نظامی عراق با اشغال گران بود که به سقوط کشانیدن صدام حسین منتهی شد . زیرا که صدام حسین دشمن حاکمان تهران و رقیب حزب بعث سوریه بود . اما اکنون از موضع ضد آمریکایی و اسراییلی مدل حاکمان تهران و سفید کردن پرونده ی ترور رفیق حریری پیرامون شرایط سوریه و تظاهرات نا راضیان این کشور اینگونه تحلیل داده است .

"در اين مدت همه كشورهاي اطراف سوريه كه عزم خود را براي بي ثبات كردن اين كشور جزم كرده بودند، دستخوش تغييرات عمده شدند. نظام لائيك غرب گرا در تركيه فرو پاشيد، صدام حسين ساقط شد، رژيم صهيونيستي در آستانه فروپاشي قرار گرفت و از اقتدار آن چيزي باقي نماند. نظام سياسي لبنان كه وابسته به اسرائيل بود جاي خود را به مقاومتي متحد سوريه داد و اردن از صحنه تحولات خاورميانه حذف و در داخل با يك جنبش قوي مذهبي مواجه شد.آرامش سوريه در اين دوران نشانه روشن شكست طرح هاي اسرائيلي، آمريكايي و... بود بر اين اساس بي ثبات سازي سوريه و جدا كردن آن از ايران و جنبش هاي اسلام گرا در منطقه همواره در دستور كار بود. سوريه در اين دوره يك بار با حمله نظامي آمريكا به بخشي از منطقه همجوار با عراق- منطقه بوكمال در استان ديرالزور در پنجم آبان 1387- مواجه شد، چندين بار با حمله هوايي رژيم صهيونيستي- جديدترين آن حمله هوايي به تل ابيض واقع در منطقه ديراني در شهريور 1386- بود. ضمن آنكه رژيم تل آويو عمليات هاي تروريستي زيادي كه هدف آنها عمدتا از ميان برداشتن رهبران مقاومت فلسطيني و لبناني بود در خاك سوريه اجرا كرد.ترور مشكوك رفيق حريري در 25 بهمن 1383 فرصتي بود تا غرب براي واژگون كردن نظام سياسي سوريه فعاليت خود را متراكم نمايد. روند متهم سازي سوريه از بهار 84 آغاز شد و تا آخر اين سال با شدت استمرار يافت. اين فشارها آنقدر زياد بود كه بسياري از تحليلگران با قاطعيت از حتمي بودن سقوط رژيم بشار اسد خبر مي دادند ولي در نهايت اين فشارها به شكست انجاميد و از قضا پايه هاي رژيم دمشق را مستحكم تر كرد چرا كه بشار از اين آزمون سخت با موفقيت بيرون آمد"

در ادامه قلم بر دست یادداشت روز نویس بدون آنکه به ضریب سرکوب گسترده در سوریه و به ویژه ایران اشاره ای کند . یا اینکه کلامی از تظاهرات ضد حکومتی میلیونی پس از کودتای 22 خرداد 88 بگوید که در ایران چه اتفاق افتاد . آنگونه که در ادامه به فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح منجر شد . تازه با وجود فضای تحمیل شده ی حکومت نظامی و ارعاب و و وحشت وخفقان ولی بازهم در 25 بهمن 89 تظاهرات ضد حکومتی با فر یاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای سر داده شد . ولی اکنون با وجود شکاف و اختلاف عمیق میان ولی وقیح و و پاسدار گماشته احمدی نژاد اوج گرفته و علنی شده است . اما قلم بر دست غیر ایرانی برای اینکه نشان داده باشد که کمیت ناراضیان ایرانی همچون سوریه نا چیز است. روی به تحلیل مدل نظرات پاسداران کودتا گر و ولی وقیح نا مشروع آورده است . البته مجبور هم شده است پس از روضه خوانی دفاع از سوریه و علیه اسراییل کردن این چنین آویزان به تحلیل مقامات اسراییل شود . زیر ا که خواهان سقوط سوریه نمی باشند . چونکه پس از جنگ 6 روزه تا حال از طریق مرز های سوریه با اسراییل خطری متوجه اسراییل نشده است و نگران می باشند که پس از تغییر حکومت سوریه چه اتفاقی خواهد افتاد :

" غرب از ابتداي انقلابات اسلامي در كشورهاي عربي روي اين موضوع كه دامنه اعتراضات به سوريه و ايران هم مي رسد، تاكيد داشت. آنان از اين مسئله چند هدف را تعقيب مي كردند. هدف اول اين بود كه سوريه و ايران را واقعا درگير كرده و نظام هاي سياسي آنان را با چالش مواجه نمايند. هدف دوم اين بود كه وجهه ضدآمريكايي و ضداسرائيلي نهضت هاي مردم عرب و مسلمان را مخدوش گردانند و بگويند در اين تحولات آمريكايي بودن يا نبودن رژيم ها مسئله نيست ببينيد ايران و سوريه ضدآمريكايي هم درگير اين ماجرا هستند. هدف سوم و مهمتر غرب اين بود كه با اقدامي كاريكاتوري- تجمع حقيرانه 25 بهمن در تهران و چند تجمع فروردين سوريه- ايران و سوريه را از حمايت انقلاب هايي كه قطعا به نفع آنان مي باشد، منع نموده و به اين كشورها بگويد اگر مي خواهيد دستخوش ناآرامي نشويد بياييد كمك كنيد تا اين انقلاب ها را- كه خطري بزرگ براي اسرائيل است- خاموش نماييم!رژيم صهيونيستي اگرچه به عنوان يك آرزو از تضعيف و اسقاط بشار اسد استقبال مي كند ولي در عين حال خود را در وضعيت شكننده مي بيند و از اين رو در مورد تجمعات اعتراضي كنوني در 5 شهر سوريه به اظهارات ضد و نقيض روي آورده است. راز اين سردرگمي آن است كه هرگونه ناآرامي و بي ثباتي در سوريه مستقيما به مرزهاي جنوب غربي سوريه -جولان و جبل الشيخ- منتقل مي شود. بي ثباتي در اين نقطه يعني بروز حوادث و رخدادهاي امنيتي كه از كنترل رژيم صهيونيستي خارج است. بعضي از مقامات و رسانه هاي رژيم صهيونيستي گفته اند ناآرامي در سوريه 38 كيلومتر مرز ناآرام اسرائيل با لبنان را تبديل به حدود 100 كيلومتر مرز ناآرام مي كند. در عين حال بعضي از مقامات امنيتي رژيم صهيونيستي هم گفته اند كه اگر نظام سياسي سوريه دستخوش ناآرامي جدي در درون مرزهاي خود شود براي متحد نگه داشتن مردم سوريه و غلبه بر ناآرامي هاي داخلي به سوي جنگ با اسرائيل حركت مي كند

در خاتمه اینکه همانگونه که قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس نا خواسته اعتراف کرده است که وحشت سرایت قیام های منطقه به ایران و سوریه است . البته بطور عمدی عراق از قلم انداخته است . زیرا همانگونه که بازتاب خبر های ناراضیان عراقی علیه ی نوری مالکی نخست و زیر دست نشانده در رسانه های خبری و مطبوعات رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران سانسور می شود . اکنون نیز این قاعده ی سانسور خبری رعایت شده است . مشروط بر اینکه آنچه که در مورد اعتراضات ضد بشار اسد در سوریه قلم بردست غیر ایرانی اشاره کرده است هم نا چیز جلوه دادنش از یک سو می باشد . هم از طرف متهم کردن رسانه های غرب به بزرگ نمایی تظاهرات در سوریه است . البته اینگونه وارونه کردن و چنین قلم فرسایی نمودن موضوع عجیب و غریبی نمی باشد . زیرا که این سیاست و اونه گویی وتصویر مار کشیدن و مار نشان دادن 32 سال است که از سوی حاکمان ضد بشری عوامفریب و دین فروشان ایران تکرار و باز سازی شده است . به ویژه اینکه دارای پسوند تاکتیکی ضد آمریکایی و اسرالی می باشد . بنا براین اگر چنانچه خبر های ضد دیکتاتوری عراق و سوریه که الگو گرفته از قیام های ضد دیکتاتوری منطقه است. ولی سانسور یا وارونه باز گو می شود. مشخص است که کار برد این شیوه ناشی از وحشت حاکمان کودتایی ضد بشری ایران از دست دادن حیات خلوت بودن عراق و هم پیمانی سوریه است .

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900215/2.htm#other202

دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 15 اردیبهشت ماه سال 90

بن بست آمريكا در سوريه (يادداشت روز)